گزارشگران :امید گرامی، متشکر هستیم که دعوت این هفته ما را پذیرفتید. می دانیم که به تازگی مجددا سایت آزادی بیان راه اندازی شده است و از اینرو به شما تبریک می گوییم و از آن استقبال می کنیم. قبل از اینکه سئوالات خود را شروع کنیم، خوشحال می شویم که شما کمی در مورد سوابق ژورنالیستی خود بگویید تا خوانندگان ما بیشتر با شما آشنا شوند. در ضمن اگر خودتان نیز در معرفی، مواردی دیگری را مد نظر دارید که فکر می کنید خوانندگان ما می توانند از طریق آن بیشتر با شما آشنا شوند، لطفا آنرا بیان کنید.
امید حبیبی نیا: تصور می کنم اغلب خواننده های سایت شما با سوابق کاری من آشنایی دارند چون جدا از یکی دو مطلب و مصاحبه ای که با شما داشته ام ، همه سوابق کاری من در 20 سال گذشته با جزئیات کامل در اینترنت موجود است و نیازی به تکرار آن نیست ولی بهرحال من کار روزنامه نگاری حرفه ای را از سال 68 شروع کردم و در اغلب رسانه های داخل کشور از روزنامه ها گرفته تا صدا و سیما و سینما کار کردم، در خارج از کشور هم با بی بی سی، زمانه و اغلب رسانه های بین المللی از جمله فرانس 24 کار کرده ام. روانشناسی بالینی، کارگردانی سینما، تحقیق در علوم ارتباطات خوانده ام و هم اکنون مطالعات جهانی گرایش تحقیق در ارتباطات و رسانه ها می خوانم و در رشته های سینما و ارتباطات درس داده ام، کتابی به نام تلویزیون دیجیتال برای انتشارات سروش نگارش و تدوین کردم و نزدیک به سی مقاله علمی در کنفرانس های علمی داخلی و بین المللی ارائه کرده ام.
گزارشگران: سایت آزادی بیان از کی شروع به کار کرد و تا جایی که امکان دارد بگویید چه کسانی تاسیس کنندگان اولیه آن بودند و آیا الان همان گروه اولیه مجددا دست به کارراه اندازی سایت زده اند؟
امید حبیبی نیا:سایت آزادی بیان در آبان 82 به دنبال ربودن احمد باطبی که در مرخصی بود و با آمبئی لیگابو گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در تهران ملاقات کرده بود با «عنوان کمیته پیگیری وضعیت احمد باطبی» توسط یک گروه سه نفره تاسیس شد که در کمتر از بیست و چهار ساعت این گروه به نزدیک به بیست نفر رسید و فراخوانی با امضای بیش از دویست روشنفکر و هنرمند برای اعلام نگرانی در باره وضعیت احمد باطبی منتشر و در اختیار مجامع بین المللی قرار داد.
این سایت مدت کوتاهی بعد به دنبال موفقیت در جلب افکار عمومی در توجه به وضعیت احمد باطبی کار خود را گسترش داد و به سایر زندانیان سیاسی و وضعیت سانسور ، روزنامه نگاران و هنرمندان پرداخت و نام خود را به «آزادی بیان» تغییر داد. اما به دلایل مختلف که در یادداشتی در فیس بوک هم نوشتم ( و به زودی در سایت آزادی بیان هم منتشر می شود) گرایش به کار سیاسی به جای کار حرفه ای در میان اعضای گروه ما را به کژراهه برد و در عمل ارتباط ما با اکثریت دوستان مرتبط در داخل کشور را دچار ریسک پذیری بسیاری کرد با ملاحظه چنین مشکلاتی، اعضای اولیه سایت تصمیم به توقف کار سایت گرفتند و در بهار 1384 با انتشار بیانیه ای توقف فعالیت سایت اعلام شد.
با توجه به اینکه در مجموع کارنامه سایت در زمینه اطلاع رسانی، مصاحبه و پخش صدا و تصویرهای اختصاصی از داخل کشور و به ویژه از زندانیان سیاسی قابل توجه بود اخیرا گروهی از روزنامه نگارانی که به تازگی به ناچار از کشور گریخته اند بار دیگر پیشنهاد راه اندازی مجدد این سایت برای پوشش دادن به سرکوب گسترده، سازمان یافته، مستمر و لجام گسیخته هر نوعی از آزادی بیان در شرایط کنونی و انتشار اخبار مربوط به آن را مطرح کردند که بلافاصله در مدت کوتاهی این کار صورت گرفت و ظرف همین مدت کوتاه استقبال خوبی از آن به عمل آمده است یعنی در سه روز نخست راه اندازی سایت با وجود اشکالات فنی در طراحی و قالب سایت، تعداد بازدیدکنندگان به نحو چشمگیری غیر قابل انتظار بود، یک ویدئو برای ندا توسط یک گروه حرفه ای کهنه کار آمریکایی به سایت تقدیم شد که در طی یک هفته در جدول پربیننده ترین ویدئوهای یوتیوب قرار گرفت و بسیاری از روزنامه نگاران از داخل ایران ابراز علاقه کردند تا با سایت همکاری کنند.
گزارشگران: من قبل از انجام مصاحبه به سایت شما مراجعه کردم و نکات تکنیکی را دیدم که برایم سئوال انگیز است. در وهله اول این سایت با نام آزادی بیان می باشد که همانطور که خودتان هم گفتید در ایران آغاز به کار کرد. ولی آدرس سایت آزادی بیان نیست . در عین حال یک سایت دیگر نیز به نام آزادی بیان وجود دارد و البته این موارد از نظر فعالین رسانه ای پوشیده نیست که اینگونه شباهت تا میتواند موجود باشد. گزارشگران نیز طیفی از هم نامان خود را در کنار خویش دارد از جمله گزارشگران بی مرز – گزارشگر کوچولو و... اما همیشه اعتقاد داشتیم که بگذار هزاران گل بشکفد. با این وجود اگر امکان دارد برای خوانندگان این سطور توضیح دهید چرا این نام را انتخاب کردید؟
امید حبیبی نیا: در آن زمان هم سایت آزادی بیان با دامین فری باطبی دات کام فعالیت داشت این موضوع چندان اهمیت ندارد، بهرحال انتخاب های ما محدود بود و ما دامینی را برگزیدیم که خوب به خاطر سپرده شود و به نام سایت نزدیک باشد.
همانطور که می دانید نخستین بار عنوان «آزادی بیان » توسط ما ثبت شد و همه کسانی که در آن زمان اخبار سیاسی را تعقیب می کردند آزادی بیان را با نام سایت ما می شناسند، پس از توقف سایت با توجه به شهرتی که این نام یافته بود، ابتدا یک گروه وابسته به یکی از احزاب کرد نام سایت خود را آزادی بیان گذاشت که پس از مدت کوتاهی تعطیل شد و پس از آن هم اخیرا گروهی وابسته به یک حزب سیاسی از همین نام استفاده کرده اند. بهرحال از آنجا که ما می خواستیم با نام و اهداف همان سایت قبلی شناخته شویم مجددا همان نام سابق را برگزیدیم، بهر حال اینکه دو سایت با دو نام یکسان وجود داشته باشد ایرادی ندارد، هر چند که به لحاظ تاریخی این نام را نخست ما به کار بردیم و کاملا به نوع و شیوه کارمان یعنی سایتی متعلق به گروهی روزنامه نگار داخل و خارج از کشورنزدیک است.
نمونه های دیگری هم هست مثلا ما اکنون دو روزنامه کیهان چاپ تهران و لندن داریم، حتی اخیرا سایت اطلاعات در خارج از کشور هم داریم، این موضوع برای مخاطبی که به دنبال مطالب و اخبار تخصصی در باره یک موضوع خاص یعنی وضعیت روزنامه نگاران، سرکوب، خفقان و آزادی بیان در ایران است اهمیتی ندارد که مثلا یک سایت سیاسی که کارش با این عنوان ربط مستقیمی ندارد هم از این اسم استفاده می کند یا نه.
گزارشگران: پس از دوره آزمایشی تصمیم دارید چه کار و چگونه کاری را به پیش برید. فکر میکنید برای خواننده ای که به سایت شما مراجعه کنید، چه تفاوتی را خواهد دید؟ از آنجاییکه که خودتان نیز در علوم ارتباطات فعال هستید، فکر میکنید که کلا خواننده شما در چگونه ارتباطی با تحریریه قرار خواهد گرفت؟ آیا رابطه ای متفاوت برقرار خواهد کرد؟
امید حبیبی نیا:این سایت از نوع سایت هایی است که مخاطب می تواند در آن شرکت کامل داشته باشد یعنی کاملا اینتراکتیو باید باشد، منتهی مرحله اول یا دوره آزمایشی را گذاشته ایم برای تثبیت و سازمان دادن به امور و در عین حال طراحی سایت اصلی و تدارک بخش انگلیسی. بنابراین امیدواریم که در آینده نزدیک مخاطب سایتی کاملا متفاوت ببیند که در تولید محتوای آن شرکت داشته باشد، به نظر ما لازمه آزادی بی قید و شرط بیان باز کردن فضا برای تنوع دیدگاه ها و پوشش دادن نظرگاه های مختلف است، از این رو ما تلاش می کنیم که صدای کسانی باشیم که صدایشان شنیده نمی شود یا کمتر شنیده می شود، آن هم نه از طریق بازتاب بلکه از طریق بیان مستقیم و بی واسطه.
گزارشگران: اجازه دهید ، سئوال دیگری ولی این بار در حوزه فعالیتی شما را مطرح کنم. شما کلا رسانه ها و کنش و واکنش آنها با جامعه ایرانی را چگونه می بینید؟
امید حبیبی نیا: اگر اجازه بدهید به این سوال پاسخ مختصر بدهم چون در این سالها بسیار در این باره نوشته ام و تصور می کنم که بخشی از مشکلی که در باره رسانه ها وجود دارد را روشن کرده ام.
اصولا ما با فقدان بینش رسانه ای در سیاست گزاری رسانه ای مواجهیم، از بزرگترین و عظیم ترین رسانه داخل کشور یعنی صدا و سیما گرفته که عملا ماشین پروپاگاندا ست و تصور می کند مانند سوزن هر آنچه تبلیغ کند مخاطب می پذیرد تا رسانه های خارج از کشور که اصولا ساز خارج می زنند و در این میان بی بی سی فارسی کمی متفاوت است.
پس تا هنگامی که بینش رسانه ای در باره ساخت، هدف، کارکرد و تاثیرات رسانه ها وجود ندارد، عملا ما نه رسانه که نارسانا داریم.
خوشبختانه این رابطه یکسویه و سلطه جویانه در چند سال اخیر با ورود رسانه های اجتماعی یا شبکه های اجتماعی مانند فیس بوک از هم پاشیده شده است و مخاطب خود به عرصه تولید محتوا آمده است، این چیزی است که جهان به عینه در نه ماه گذشته در پوشش اخبار داخل کشور توسط شهروند خبرنگاران با موبایل هایشان، وبلاگ هایشان، تویترهایشان و صفحات فیس بوک شان دیدند و یک نمونه بی نظیر از پایان عصر ارتباطات یکسویه به شمار می رود.
گزارشگران: می دانیم که ارتباطات نوشتاری در حجم کمتری نسبت به ارتباطات گفتاری و یا تصویری به میان مردم ایران می رود و کلا کشش در خواندن کمتر است. شما فکر می کنید کدام طیف جامعه ایرانی بیشتر کشش به خواندن را دارد و چر؟ آیا شما تفاوت های نسلی را مشاهده میکنید؟
امید حبیبی نیا: این موضوع واقعیت دارد ولی متغییرهای بسیاری در این میان تاثیرگذار بوده اند که مهمترین آنها اینترنت است، اینترنت اصولا رسانه ای برای خوانش نیست، هر چند که از زمان ظهور اینترنت حجم تولید محتوای علمی به نسبت چند دهه قبل از آن شتابی خارق العاده یافته است ولی عامه مردم اصولا برای کارکردهای دیگری جز مطالعه متون تئوریک و فلسفی به سراغ اینترنت می آیند حتی در میان برخی از هم نسلی های من یا پیش تر گاه دیده می شود که مطلب بلندی را از اینترنت پرینت می گیرند تا مثلا در قطار بخوانند!
این نشان می دهد که اصولا مطلب طولانی و سخت را بهتر است آدم به صورت فیزیکی لمس کند، البته آدمی که لابد همسن و سال من است والا دانشجویان جوان تر ساعت ها برای کار تحقیقی شان ناچارند مقاله علمی بخوانند ولی بهر روی اینترنت ویژگی های خاص خودش را دارد که تصور ما را از رسانه و دنیای پیرامون تغییر داده است.
از سوی دیگر وقتی در باره اینترنت سخن می گوییم باید بدانیم که اینترنت تقریبا تنها دریچه ای است که جوانان ایرانی که حدود شصت درصد از جمعیت کشور را تشکیل می دهند به آگاهی دارند. پس طبعا بخشی از این جوانان به دنبال همان متون سخت و کاملا نظری در اینترنت هم می روند. اما این امری فراگیر نیست و قابل تصور نیست که جوانی که از همه چیز در ایران محروم است از کارکردهای مختلف روانی –اجتماعی اینترنت چشم بپوشد و فقط به دنبال دانلود کردن کتاب الکترونیکی یا مثلا مقالات سیاسی و تئوریک طولانی باشد.
بنابراین وقتی بخواهیم در باره خواندن بررسی کنیم باید زوایا و متغیرهای مختلف آن را با توجه به وضعیت فعلی جامعه ایران در نظر بگیریم.
مثلا فرض کنید که نسل ما که در زمان انقلاب بسیار جوان و در واقع نوجوان بود با چنان عطشی به سراغ کتاب هایی که سالها ممنوع بودند رفت که مثلا من برخی از این آثار را آنقدر خوانده بودم که خط به خط حفظ بودم، شاید هم نسلی های من به خاطر بیاورند که در مدت کوتاهی که امکان بحث های اجتماعی وجود داشت وقتی مثلا چند دانشجو یا حتی دانش آموز دبیرستانی دور هم جمع می شدند و بحث سیاسی و یا ایدئولوژیک می کردند اگر کسی از مارکس فکت می آورد باید نقل می کرد که از کجا، حتی گاهی شماره صفحه از کتاب را هم می گفتند یا اگر اشتباهی در نقل قول بود یک نفر دیگر آن را تصحیح می کرد یا پاسخ می داد اما مثلا آلتوسر در فلان کتاب در فلان سال چنین گفته است، این نشان می داد که به دلیل یک واقعه عظیم اجتماعی یعنی انقلاب ما نیاز به خواندن، آگاه شدن و سردرآوردن از چرایی علت و معلول های اجتماعی را حس کرده بودیم.
این کار را حالا در سطح دیگری اینترنت انجام می دهد زیرا کتابی در کار نیست. منتهی اغلب به نظر می رسد که نوع کاربرد اینترنت برای اکثریت مخاطبان ایرانی مانند دریایی ست به عمق یک سانتیمتر!
با این حال این مشخصه جامعه است، نوع خواندن، نوع گزینش و روند آن تغییر کرده است، طبعا جوان تیپیکال ایرانی امروز شاید ترجیح بدهد چهار تا وبلاگ از همسن وسال های خودش بخواند تا مثلا برود هجدهم برومر لوئی بناپارت را بخواند، این انتخاب او است و مشخصه زمان او، در عوض گروه کوچک تر دیگری هم هستند که در اینترنت دنبال همین مقالات و رساله ها می گردند. هر کدام جایگاه و نقشی دارند ولی لزوما این تفاوت ها منجر به تغییر کیفی در سطح جامعه نمی شود زیرا در این میان متغییرهای بسیاری از جمله دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران وجود دارند. آن چه مسلم است آن است که تغییرات اجتماعی بر دوش نسل کنونی است و این نسل ویژگی های خاص خودش را دارد که با نسل من یا نسل پیش از من متفاوت است، حال اینکه چگونه می توان به گسترش آگاهی در میان این نسل کمک کرد بحث دیگری است که بخش مهمی از آن باز میگردد به سیاست نارساناها و نوع برجسته سازی آنها.
گزارشگران: مید انیم که گروه های مختلف اجتماعی با نیازهای مختلف روزمره خود ، نیازهای مختلف نیز نسبت به استفاده از رسانه ها و اشکال مختلف ارتباطی دارند. می توانید به صورت خلاصه مطرح کنید که کدام قشر اجتماعی با کدام نیاز و به چه دلیل، از رسانه ها استفاده می کنند؟ از جمله این رسانه ها می توان از مطبوعات، سایت ها، فیس بوک، رادیو و یا تلویزیون نام برد.
امید حبیبی نیا: واقعیت این است که ما در دنیایی زندگی می کنیم که ناگزیریم از رسانه های نوین استفاده کنیم. بنابراین این حد و مرزها تقریبا رنگ باخته است، تا همین چند سال پیش در روستایی که ما زندگی می کردیم زن و شوهر هنرمندی بودند که در عمرشان با کامپیوتر کار نکرده بودند، ما آن ها را تشویق کردیم و اکنون آنها یک سایت برای خودشان دارند.
در مورد فیس بوک و نسل سوم تلفن همراه همین امر صادق است، اگر بخواهیم از سازوکار دنیای اطراف مان سر دربیاوریم ناچاریم که از این رسانه ها و فن آوری استفاده کنیم در نتیجه این نوع مرزبندیها دیگر رنگ باخته است. امروز شما اگر در محیط کار و دانشگاه زن و مرد میانسال را با جین و لباس جوانانه ببینید تعجب نمی کنید ولی شاید ده سال پیش با خودتان می گفتید سر پیری و معرکه گیری؟ یعنی حتی شکل و شمایل ما نیز تغییر کرده است.
با این حال طبیعی است که مثلا پدر شما هنوز دوست داشته باشد رادیو بی بی سی گوش بدهد ولی اگر کم کم با تلویزیون بی بی سی آشنا شد و بعد سایت ش را دید درخواهد یافت که امکانات بیشتری برای دسترسی به محتوای رسانه مورد علاقه ش وجود دارد.
نوع استفاده از این رسانه ها نیز متفاوت است مثلا شما کتاب را برای کلنجار رفتن با آن به دست می گیرید یعنی میزان تمرکز، دقت و تصویرسازی در ذهن در برابر کتاب به مراتب بیشتر از اینترنت است که همزمان عوامل دیگری هم هست که تمرکز شما را برهم می زند.
یا مثلا فیس بوک اصولا برای سرگرمی و ارتباط و استفاده های جانبی در تبلیغات سیاسی در موارد مشخص در نظر گرفته می شود ولی در این نه ماه گذشته ایرانیان از فیس بوک برای اطلاع رسانی، سازماندهی و ابراز نظر و گفتمان در باره روند جنبش اعتراضی استفاده کرده اند.
بنابراین نوع کاربرد هم یک امر قالبی و پیش ساخته نیست و براساس نیاز روز کاربران و شیوه تعامل با رسانه تعریف می شود.
گزارشگران: در پایان تشکر می کنیم از شرکت شما در این مصاحبه و برای شما و دست اندکاران سایت تان آرزوی موفقیت داریم. اگر شما در پایان صحبتی دارید، لطفا با خوانندگان ما در میان بگذارید.
امید حبیبی نیا: ممنونم که این فرصت را در اختیار من قرار دادید، امیدوارم که با توجه به حیطه تخصصی که ما برای خود در نظر گرفته ایم با همیاری و مشارکت همگان بتوانیم بخشی از واقعیت های جاری امروز ایران در ارتباط با وضعیت بحرانی آزادی بیان را پوشش دهیم و امیدوارم که در سایت آزادی بیان هر اندیشه ای و نظرگاهی جایی برای خود بیابد تا در معرض نقد و داوری مخاطبان قرار گیرد.
گزارشگران
24.2.2010