یکی از وظایف اصلی کانون مدافعان حقوق کارگر که در طول بیست سال گذشته بدان توجه کرده است و یکی ار رکن های اصلی تبلیغ-ترویج و سازماندهی است تحت (advocate)دفاع و پیشبرد مبارزات کارگران است. این امر که نیاز به سازماندهی دارد نمی تواند بدون آموزش تحقق یابد. آموزش در جنبش کارگری در فرایند عرصه هاییادگیری نظری، شناخت شناسی، هستی شناسی خواست همه کسانی که آموزش می دهند و کسانی که بایدیاد بگیرند در یک کنش و واکنش متقابل هر دو از هم می آموزند. یکی از عرصه های آموزش کارگری آموختن از تجربه...
در ماه مه
شیکاگو
شیکاگو
در ماه مه
حمام خون
گلولهی سُربی
تن بیجانِ کارگران در میدان
و پرچم خونین در اهتزاز
□
بعد از گذار سالهای فراوانِ بادپا
فریادشان هنوز
بر گِرد خاک
میپیچد:
کارگران جهان...
بیا بر پاکنیم آن اخگر سوزان بر اندازیم دروغ و خدعهِ نیرنگ نا مردان دریغا دست من دور است از دستت به تنهایی, توانم رخت بر بسته است
زمستان را بسر بر تا بهار آید
از این سرمای دردآلود بی درمان گذر کن
تا نشاط آید
در این دورانِ ناکامی
که خون آلود شد فریاد آزادی
در این هنگامِ پر درد و غم و اندوه
که چنگال جهالت با ستیزو قهر و نادانی
ربود آن نغمه های خوش نوای شوق انسانی
در این ایامِ تلخ و تیره و سنگین
که گل پژمرده, دل غمگین
سرودی آشنا در سینه ها محبوس
مسیر راه ها از هر طرف مسدود
تو را جویم,
تو را جویم که برخیزی...
جلاد ِ خیر خواه ! (1)
شعر : حسن حسام
پیش از انکه آونگ شوی ،
تنت را خیرات کن اعدامی !
دستت را بده
گوشت ر ا بده
چشمت را...
حسن حسام میهمان تابستانی برنامه رادیو همبستگی
اینجا را کلیک کنید
دو ساعت جذاب با حسن حسام ( نویسنده، شاعر و فعال کمونیست) شامل: بیوگرافی از تولد در یک خانواده روحانی معروف گیلان تا اکنون، نخستین کتابهایی که خوانده و چگونگی کمونیست شدنش، نحوه دستگیری و شکنجه شدن در رژیم آریامهری، انتشار بیش از ۱۲ کتاب داستان و شعر... ، مشارکت در تاسیس راه کارگر در تیر ۵۸ ، کندیداتوری در دو انتخابات مجلس از رشت در سال ۵۸ ، نحوه دستگیری و آزادی در رژیم اسلامی، آغاز دوران تبعید و اقامت در پاریس، فعالیت...
دیوار کمون - سروده حسن حسام. بیاد کارگران و انقلابیون کمون پاریس که دسته دسته از تاریخ ۲۱ تا ۲۸ مه ۱۸۷۱ در گورستان پرلاشز اعدام شدند
اینجا را کلیک کنید
من کافرم برکفرخویشتن ایمان دارم و از خدای شما و امام و رهبرتان چون روح مرگ بیزارم
به مناسبت سالگرد چهلمین انقلابی که توسط فقهای جنایت کار و حاکمیت دین وسرمایه به رهبری خمینی ، آن سید اسیر کش شکست خورده است؛ شعر « من کافرم » را بازنشر می کنم
من کافرم
برکفرخویشتن ایمان دارم و از خدای شما و امام و رهبرتان چون روح مرگ بیزارم بر باد باد جان ِجهان تان درگردبادِ پُرتَف ِ توفان ِ مردمان برچیده باد خیمه ی بی داد در شعله ی شکفته ی فریاد وگر گرفتن ِ عمامه ها وعباها و ریش ها و قباها ایران ما جهنمتان باد غاصبان
■
روزی اگرکه « غصه سرآید» بر گور آن امام جماران سردسته ی تمام...
سروده جدید حسن حسام
شکار گاه ********************
پیش از آنکه سرش تهی شود از رویا، با دو تا چشمِ ِخسته ی رعنا از ردیفِ درختانِ خیس می گذرد تا آخرین نگاهِ بی تابش یله برغروب ِ شعله ورِ شنگرف بنشیند، برلاجورد ِ آسمانی دریاوار!
سگ و شکارچیان اما رهیابشان، مسیر تازه خون و اشتیاق جنون است
آبش بده نکُش نفس می کشد هنوز آهوی ِ زیبایِ تنهایِ زخمی
--------------------------- حسن حسام - پاریس – 28 اوت 2017
Bas du formulaire
محکوم به اعدامم .
چیزی ندارم که به تو رسد ..
وصیت ام را با خونم نوشته ام :
ٌ به آب اطمینان کنید ،
ای ساکنان ترانه ی من ! ٌ
آن گاه به امید فردایی سربلند ،
در خون خود خفتم ...
خواب دیدم ، که قلب زمین
بس بزرگتر از نقشه ی آن است ،
و روشن تراز آینه اش وچوبه ی دارم .
خود را به پاره ابر سپیدی سپردم ،
تا به آسمان بَرَدم ..
- گویی شانه بسری هستم ..
وباد ، با ل های من است .
سپیده دم...
جدیدترین سروده: حسن حسام پاریس 24/04/2016 -----------------------------------رفتی به اعماق
تر گشته و بر گشته ای باز
ای بچه ی تُخس؟
پس خواهرت کو
آیلان شیطان!
!
با هم مگر آنشب نرفتید
در آنشب تار
خیزاب بازی
بر پشت طوفان؟
جا قحط بود آخر
پسر جان !
از کوسه و عفریته های آب
و از نهنگ ودیو جادوگر
از باد وتاریکی و دریای هراس آور
نترسیدید؟!
*
از بمب ترسیدیم آقا
از یکسر و دو گوش ها*
از بچه خواران
از خون و ازآوارترسیدیم
آقاماهی شدیم ودر...
زن زندانی
ویکتور هوگو
«خاورانه» Les Orientales نام جُنگ شعری است از ویکتور هوگوVictor Hugo ، شامل 41 قطعه که 36 شعر آن در سال 1828 سروده شده است.
زنِ اسیر La Captive نهمین شهر این جُنگ است که دارای ۹ بندِ ۸ بیتی و ۹ هشتائی (بندی با ۸ شعر) هست. در پیش در آمد این شعر، و نیز در «تکه های مار» و «نوامبر»، ویکتورهوگو، شعر خود را با جملاتی از گلستان سعدی آذین کرده است. در شعر بیست و نهم از این جُنگ، ترجمه شعری عاشقانه از حافظ آمده است.
در شعر «کودک» هم یک بار...
یاران عزیزم !همان طور که همه واقفید ،البته که ازهمان فردای پیروزی قیام ، عدل اسلامی بر قرار بوده وروایت ساده آن چنین است : روح اله خمینی ،آن سید اسیر کش جلاد پس از آن که خرش از پل گذشت و چون ضد انقلابی هار بر گرده انقلاب نشست ، فتوای قتل دگر اندیشان را داد واز همان فردای حاکمیت سیاه وخونبارش ؛ کشتار عوامل رژیم سابق بدون محاکمه آغاز گردید و ما چپ ها نا بخردانه در برابر این تجاوز آشکار ـ اگر با کشتار گران هم صدا نشده باشیم ، ـ سکوت تایید آمیز کردیم تا نوبت ما و...
سایت گزارشگران
www.gozareshgar.com
استفاده از این مطلب با ذکر منبع برای همگان آزاد است
..................................
خوشه های آواز
دفتر اول
شبخوانی
وقتی که چشم های آبی تبدارش
از روح مرگ پر می شد
با خواب های آبی می رفت
مادرم
می رفت
تا چشمان ماهی شود
و خواب آب ...
ماه خسته و کابوس ما
کشان کشان خود را
به سایه ی خاکستری ماه رساندی
تا از ماه خسته بپرسی:
تاج گل و شور شباب,
کافی است تا
از حسرتی ...
آه ای ستاره
بخت دوباره
ای نقطه نور !
دیدی تو از دور
در ره سواری
افتاده از زین؟
اسب سیاه اش
خونین و مالین
سر پیش و خاموش
افتاده از جوش
خود را رسانده
تا مرکز ده؟
×××
آه ای ستاره
بخت دوباره
دیدی؟
دیدی تو از دور ...
البته نه
...
این خاکدان شیز
کارش این است انگار
گاهی درد بزاید
گاهی عشق!
و کار و بار من هم گویا
این کار بی مهار است:
بزرگ کردن این هر دو توامان!
پس مستی ام بهانه نمی خواهد
در بارش شبانه ی خاموش
×××
باور کن!
به جان این چمنی که می روید
اقرار می کنم من
با این همه شلوغی
تنهایم!
×××
باور کن!
تا چشم کار می کند,
تنهایم!
اما
و با تعجب بسیار
در گاهواره خوابم هر شب,
کابوس های سبز می بینیم!
×××
باور کن با چشم خوابگردم هر شب
دنبال جفت خویش
می گردم
و دست خالی...
مثل شناگری که خسته است,
به افق پشت می کنی
و از کوچه ای که انتها ندارد
به خانه باز می گردی
تا چشم آینه را کور کنی!
گمان می کنی که دهان آواز بسته ای
و می توانی گم شوی
در خالی سری
...
آمد و رفت
برای بهروز حشمت
پیکره ساز شاعر
من کار می کنم
من کار می کنم
من کار می کنم
من کار می کنم
من کار می کنم
من کار می...
آواز باز
هزار دست
پرواز می کند
هزار خانه
خراب می شود
تو می مانی
و دل تنگت
با دو تا چنگ خالی
یک عالمه...
در راه....
بر باد و باران
سلام
بر آب دریا
سلام
بر دشت و کوه و کویر
بر جنگل و مرغزار
گه زرد
گه سبزه زار
گه پیر
گاهی جوان
یک جا و...
از دور ...
در نا تمامی خود
زنگ می زند ساعت
باخاکستر سکوت
یا
آواز آتش.
زنگ می زند
زنگ می...
دوباره می گردم
چون عابدی به معبد تاریک,
رفتم درون آینه ی روشن
تا چهره ی جوان و شادابش
مثل هزار بار و هزاران بار
درچشم های من بنشیند.
کار همیشگی ام بود,
دیدار آینه ...
×××
وقتی که شب درازتر می شد
و باد می آمد
و باغ را می برد
و...
یاغی
مثل خدا و شیطان هایش
گشتم
از روسپی سراها
تا خواهران روحانی
از شاعران حاشیه پرداز
تا دلقکان میدان ها,
رندانه و...
در غروب
بادی به چینه دانت می اندازی
کاکل فراز می کنی
و کرک های نرم گلوگاهت
سیخ سیخ می شوند,
قد قد
قد
قدا
قد قد...
مه ریزان
خراب و مستآباد
از عمق جنگل خیس آمد.
نشست و فاصله اش با من
حصاری از مه سرد,
و بارش تاریک برگ های...
در بهاران باران
آمد
آمد
خرامان
خرامان
تا گدازان کند,
جان خاموش این بیشه زاران.
تا بسوزد
چو آتش به جنگل
جان یخ بسته را در...
وقتی نگاهت خانه می سازد
اشکوبه در اشکوبه در اشکوبه ی شاد,
در سینه چیزی می تپد سرخ
فاتح تر از مرگ
رنگین تر از باغ !
من,
هر چه بادا باد می گویم
وز روزگاران می زنم بیرون
تا باز گردم خیس از باران
مثل بنفشه
شسته
و...
وقتی که نی نی تابانت
همچون دو ماه درخشان
در آسمان صاف دریاوارش
می خندد در چشمانت,
دل در درون سینه بی تابم,
می...
نگاه تو با من می آید,
تا باغ های دور خاطره
تا افقی که در غبار زمان محو گشته است
و چون همزادی با من,
در کوچه باغ های وهم قدم می زند.
و شباهنگام,
پاورچین
...
دوباره خوانی
هزار بار دگر هم
هزار بار می گویم:
زیباست
عشق
فریباست
عشق
رویاست
عشق
خداست
عشق
و مثل دل پرخون...
آن نه ی روشن خونین
برای علیرضا شکوهی
صدها زخم دهان گشوده در یکی تن
به چرک و به خون و ورم یله شده
لهیده و ویران
به آوازی کوتاه,
حنجره ی خونین را خراشی دوباره می دهد:
( نه )
که از هیبت آن,
جلاد را رعشه به جان می نشیند
( عجب جانی دارد این مرد! )
نامرد می گوید.
و پیچکی که به زحمت
تا روی پنجره خود را بالا...
پلنگ
برای حمید طهماسبی
با هیاتی آرام,
ایستاده بر شطی از اطلس سبز,
پوزه بر یال نرم علف می ساید
و به همهمه ی گنگ دره,
که همچون نوحه عزاداران
تلخ و وهم انگیز...
مرغزار
1
غرقه در لجه ی خون جوانش
یله بر مخمل خاموش مرغزار,
نگاه خیسش را
کشان
کشان
تا افق دور
می برد.
آنجا
مه ریز نقره فام خورشید در گذر,
خاکسار سبز...
قانون و من
در پایتخت محترم قانون
هر چیز غیر قانونی
جرم است
عبور هر عابر
چه آشنا
چه غریبه
از هر چهار راه که...
ترجمه بهمن. س.: تاریخچه مختصری از جزیره ایرلند (شمال و جنوب)، مبارزات مردم آن دیار برای استقلال از دولت بریتانیا
اینجا را کلیک کنید
کامبیز گیلانی
رژیم را اگر مثل توپی فرض کنیم که در طول سی سال گذشته سر و صورت مردم را نشانه گرفته، که البته بطور مرتب هم باد شده است، امروز دیگر به پایان جست و خیزش رسیده است.
از سویی، توان جمع و جور کردن نیروهای داخلی خودش را ندارد؛ از سوی دیگر، قادر به راضی کردن مردم از پایه، معترض نیست.
داستان تحریم را هم که نتوانسته است، "احمدی نژادی"، ماستمالی کند؛
و با توجه به جدا شدن دیپلمات های رژیم، پس از تحریم ها، ظاهرا آن "ممه" ی مورد نظر ایشان را،...
به پرتو خرد علی اشرف درویشیان
به پرتو خرد
علی اشرف درویشیان
بی تو نيزاما
زندگی جاری
بوی عطر علف
بر حریر جان
رد پای نور در ظهور رنگ
-تا امتداد
دشت شقايق –
بی حرمتی گل به باغبان عشق
و ذلالی اشگ باغ
در باور خار .
حسرت هم آغوشی پنير ونان
در کفِ خالی ريحانه های
معصوم .
بغض انسانی اندیشه
در سرای دانش مدرن .
ستيزخونبارآرزو
و فقر
در نی نی چشمان مزدک
به عشق دخترهمسايه .
سنگسار آز تن
تن
در اسارت کيش تحجرو
حقارت مرام...
کتاب «محور آسیا»ی آمریکا٬ شبح چین و اتحاد استرالیا و آمریکا: وینس اسکاپاچورا٬ برگردان: آمادور نویدیکتاب تروتسکیسم ضدانقلاب در خفاء: موئیسای جی. اُلجین/ آمادور نویدیکتاب جنگ یک جنایت سازمان یافته است(متن کامل): ژنرال اسمیدلی باتلر٬ برگردان: آمادور نویدیکتاب طرح صهیونیست برای خاورمیانه: اسرائیل شاهاک/آمادور نویدیکتاب علیه امپریالیسم (متن کامل): مایکل پارنتی/ آمادور نویدی
تروتسکیسم بعنوان جنبشی فرصتطلب(متن کامل): کایریلوس پاپاستاورو/ آمادور نویدی
اپوزسیون...
صادق هدایت
اینجا را کلیک کنید
صمد بهرنگی
اینجا را کلیک کنید
علی دشتی
اینجا را کلیک کنید
احمد کسروی
اینجا را کلیک کنید
براندازى
OVERTHROW
قرن آمريكائى تغيير رژيم ها
از هاوائى تا عراق
استيفن كينزر
STEPHEN KINZER
مترجم
فريدون گيلانى
FREIDOUN GILANI
براندازي
اثر : استيفن كينزر
مترجم و ناشر : فريدون گيلاني
ترجمه شده از متن انگليسي : چاپ
TIMES BOOKS...
بخش اول کتاب را اینجا بخوانید
...............
2
خيز ناگهانی به سوی فيليپين
( تجاوز به كوبا ، پورتوريكو و فيليپين )
رضايت خاطر و نشاطی كه در روزهای آخر سال 1898 كوبا را فرا گرفته بود ، فراسوی تصور بود . سی سال بود كه كشورشان در معرض تند باد طغيان و التهاب می سوخت و آخرين شورش ها، سرشار از رنج و عذابی هولناك بود . در آن تابستان كه قيام شان به نقطه اوج خود رسيده بود ، سربازان آمريكائی به كمك شان رفتند و ضربه مرگباری زدند كه به سه قرن سلطه اسپانيائی ها...
تغيير ناگهانی در تاريخ جهان
در صبح سرد و ابری شانزدهم دسامبر سال 1907 ويرجينيا ، كشتی های قدرتمندترين ناگاون جنگی كه تا آن زمان با پرچمی واحد بايد بر دريا می راندند ، به خط شده بودند تا حركتی با شكوه و هماهنگ را از ساحل ويرجينيا آغاز كنند . هزاران تن از مردم ، از ساحل ، يا سوار برقايق های كوچك ، غريو شادی سردادند . بسياری شان ، پرچم های آمريكا را در هوا تكان می دادند . با اين حال، فقط معدودی از آنان می دانستند كه اين ناوگان به كجا می رود .
در حالی كه گروه موسيقی آهنگ «...
یورش رعد آسا
( عراق )
یكی از بزرگ ترین كشور گشایی های تاریخ ، پیش از شروع تهاجم درنزدیكی بغداد متوقف شد. هرگز نیروی آن چنان گسترده ای كه ایالات متحده در بهار سال 2003 دور شهر باستانی بغداد متمركز كرده بود ، در حجمی آن گونه متمركز نشده بود . فرماندهان این ارتش ، نقشه ساده ای داشتند . می خواستند با تانك بغداد را دور بزنند تا جلو فرار مدافعان را بگیرند ، بعد نیروها را گسیل دارند تا كاخ ها ، پایگاه های نظامی و سایر مراكز كلیدی دیكتاتوری صدام...
شبيخون تاتارها
( سفری به شرق دوزخ )فريدون گيلانیچاپ دوم 1390(با ويراستاري جديد)
2فريدون گيلانيشبيخون تاتارهافريدون گيلاني(1370) چاپ اول: 19911390 ) (با ويراستاري جديد) ) چاپ دوم: 2011طرح روي جلد: رويا بخشيتايپ و صفحه آرائي: مريم كماليچاپ و صحافي: آباكوAbaco Druck / GopyTel: 040 – 41 91 02 21www.abaco-copy.de
شبيخون تاتارها 3
به آنان كه بر سر پيمان خويش مانده اندو به آنان كه بر سر پيمان خويش جان باختند
4 فريدون گيلاني
شبيخون تاتارها 5
مقدمه چاپ اول
نوشتن اين كتاب ده سال به درازا...
گناه درخت
در آینه های ترک خورده ی خیال
بَدرِ تمام ماه که در آمد، به جبینش شکنی داد و خون بارید.
فریب نورهای سرآسیمهی زمین را خورده بود ماه. هر پارهی چهره مبهوتش ، سنگلاخی بود؛ نشسته بر کمرکش اوهام.
و این همه اتهام را، در کمانهی ابراوانش قفل کرده بود.
نه در چهرهاش تصویری بود و نه در چشمهایش هراسی از آیههای مشکوک.
میگریست و...
"رهرو"
چند شعر از: زهره مهرجو
۱ ژانویه ۲۰۱۸
«رهرو»
با یاد علی اشرف درویشیان
به تلخی می نوشتی
قلم ات، حافظۀ رنج انسان بود
در گذرگاه صعب اعصار ...
فراموش نمی کردی، هرگز!
زیرا می دانستی
که از روی گرداندن و بی تفاوتی
زخم ها، عمیق تر می شوند ...
از ناآگاهی
ستمگران، نیرومندتر
محرومان، پراکنده تر و
ضعیف تر ...
زان روی، در تمام عمر
به آرمان خویش وفادار ماندی
راست قامت و استوار
بر جادۀ سرخ فرداها
رهرویی یکرنگ... و یگانه بودی
شفیق...
برای فرزانه و بهرنگ با گالیا و پریا
در راه
تا به دیدار گنجشکها روشن شویم چشمهامان تاریک میشد و ما با دستهای خود که عاجز بود نگاه میکردیم خفته بودند آنان بازیگوشانه و معصوم به چون دو...
خوشه های آواز پیشکشی است از سوی حسن حسام به اعضای کانون نویسندگان - کشته گانش - بندیانش - رفته گانش - باشندگانش - تبعیدیانش که چون دیگر همکاران جانمایه کارشان انسان - عشق - آزادی - برابری - صلح و زیبائی است و برای آزادی اندیشه - قلم و بیان بدون هیچ حصر و استثناء پیکار میکنند.
سه دفتر شعر خوشه های آواز هدیه ایست ارزشمند همراه با صمیمیت بسیار که از سوی حسن حسام برای انتشار اختصاصی در اختیار ما قرار گرفته است.
این مجموعه در بخش های مختلف و بصورت پاورقی در همین ستون انتشار...