اگر قرار است گیاهی باشم
کاش دشت و دمن شوم
اما؛ شوکران نه.
اگر قرار است راه عبوری باشم
ماشینهای عروس از رویم بگذرند
تانکهای پولادین نه.
کودکان بدوند روی من
نه آنها که فراریاند
نه راندهشدگان
سربازان نه.
اگر میخواهید از من آجری بسازید
مرا در بنای مدارس بهکار ببرید
در ساختن زندانها نه!
اگر نفسم به پایان نرسد و همچنان بماند
کاش مرا سوت بزنید
دودوک ننوازید
از من قلم بسازید، قلم
با من
شعر عاشقانه بنویسید
حکم مرگ، نه!
هنگام مرگ نیز
باید میان برگهای درخت غار زندگی کنم
مبادا با اسلحهها!
عزیز نسین