آنها تشنه خون ما بودند و ما تشنه آزادی رویارویی ما در جغرافیایی این چنین بود تختهایی فرسوده پتوهایی زمخت و دیوارهایی خونی! ما و ساسها در زندانی مشترک حبس میکشیدیم. بکتاش آبتین