۱۴۰۲-۱۲-۱۴

حماد شیبانی

ترجمه: این کلمات در حال گرسنگی از شمال غزه نوشته شده است. من انرژی کمی برای ادامه دادن دارم

.

از بی حرمتی روزانۀ جستجو برای غذا تا خطرات شدید کار روزنامه نگاری، زندگی در این گوشۀ تاریک زمین دیگر غیرممکن شده است.

نویسنده: محمود مشتهی 29 فوریه 20024*

ترجمۀ حماد شیبانی

 

یک فلسطینی نشسته برآوار خانه اش، جبلیه، ، 11 اکتبر 2023. (عکس: اتیا محمد)

زندگی من در شمال غزه از 7 اکتبر تماماًبه یک کابوس بی پایان می ماند. ترس، اضطراب، گرسنگی، تشنگی و سرما به همراهان روزانۀ من تبدیل شده اند. قادر نیستم واقعی بودن وضعیت را درک کنم و با تلفات  و خسارتهائی که بر ما نازل شده کنار بیایم. زندگی ما در اینجا را نمی توان با هیچ منطقی درک کرد یا توضیح داد.

حدود 150 روز جنگ وحشیانه من را از هستی ساقط کرده است. به معنای واقعی کلمه،همه چیز را از دست داده ام - نه تنها خانه و وسایل زندگی، بلکه هویت من، روح من، ذهن من، رویاهای من، آرمانهای من همگی برباد رفته است و این برای همیشه زندگی مرا دگرگونکرده است. این شرایط باعث شد خودخواه باشم، فقط به بقای خانوادۀ خودم فکر کنم. این مرا از جهان عرب و اسلام و ازهمۀ دنیا خشمگین کرد،که به نظر می رسد سکوت آنها نشانه ای از بی توجهی به وضعیت ما است.

افکار من فقط حول این سؤال متمرکز است که جنگ چه وقت به پایان خواهد رسید، . اسرائیل چه زمانی از ارتکاب به جنایات جنگی دست  خواهد کشید و تصمیم خواهد گرفت به اساسیترین مبانی حقوق بشر احترام بگذارد؟ چه زمانی اسرائیل و حماس برای پایان دادن به رنج ما به توافق خواهند رسید،رنجی که نه بر رهبران حماس در خارج از کشور، بلکه بر همۀ ما ساکنان آواره و زخم دیده غزه تحمیل می شود؟ و چرا؟در حیرتم، آیا این منم که این همه درد را تحمل می کنم؟Top of Form

ثبت نام

Bottom of Form

چند هفته پیش، توانستم با دوستم، احمد، که در ایرلند زندگی میکند تماس بگیرم. برای ماه ها، اینترنت در اینجا آنقدر برای من ضعیف بود که نمی توانستم با او تماس بگیرم، اما این بار شانس آوردم. احمد بلافاصله گفت: برادرجان غزه را ترک کن. سعی کن به هر قیمتی از آنجا خارج شوید. نگران نباشید که چه چیزی ممکن است از دست بدهید. اگر خارج شوید، لااقلدر امنیت و در مسیر درست خواهید بود. او به من گفت:

" در مورد شغل خود صحبت نکن؛ تو قادر خواهی بود همه چیز را در خارج از غزه دوباره بسازی".تو جوانی هستی کارآزموده و بسیار ماهر، حرفه ای، باهوش و سخت کوش. تو در برابر تمام چالشهای غزه ایستادگی کردی. اما هر چیزی که آنجا ساختی نابود شده است. من قویاً توصیه می کنم که به خاطر امنیت خانواده، بدنبال فرصتهایی در خارج از غزه باش".

حاصل حملۀ هوایی اسرائیل در رفح،  24 فوریه 2024. (عکس: اتیا محمد)

این تماس که با اشک به پایان رسید، تاثیر عمیقی بر من گذاشت. خسته از سختیهای اطراف، دیگر نمی توانم تحمل کنم: تصمیم گرفته ام نوار غزه را ترک کنم. من متوجه شدم که تنها راه حل این است که روح خود را حفظ کنی و از این بی عدالتی سیاه فرار کنی. مهم نیست که چه چیزهائی را ممکن است از دست بدهی یا با ترک اینجا چقدر ریسک می کنی. آنچه واقعا مهم است حفظ خود درونی است. چیزی برای از دست دادن باقی نمانده است.

مبارزه برای زنده ماندن

در منطقۀشجاعیه، شرق شهر غزه، به دام افتاده ام، از زمان فرار از خانه ام در تل الحوا، در غرب، وقتی که اسرائیل حملۀ زمینی خود را در اواخر اکتبر آغاز کرد، من تمام غزه را از طریق لنز دوربینم ثبت کرده ام. آنچه بیش از همه بر من سنگینی می کند، بی توجهی  و بی خیالی دیگران نسبت به سختیها و مشقت ماست که در شمال محاصره شده ایم. گاهی اوقات آرزو می کنم که ایکاش اینجا نمی آمدم.

هر روز آرزو می کنم که بتوانم به خانه برگردم، اما این کار بسیار خطرناک است: تانکهای اسرائیلی به طور مداوم در منطقه مستقر هستند و ساختمانی که خانۀ من در آنیت، در یک بمب گذاری به شدت آسیب دیده است. تنها چیزی که میخواهم اینست که یادگاریهائی با خودم بردارم، به اضافۀ چند تاوسیلۀ شخصی. من لباسهای زمستانیام را میخواهم، مخصوصاً ژاکتی را که با دوستم یوسف داواس خریدم، همان کسی که در حملۀ هوایی اسرائیل در ۱۴ اکتبر، درست چند روز پس از آغاز جنگ، به طرز غمانگیزی کشته شد.

بزرگترین بی حرمتی وتحقیر مبارزۀ روزانه برای تغذیه است. توصیف تلاشهای ما برای آوردن قدریخوراکی به سفره هایمان در شمال غزه، غیرممکن است. من از زمان شروع جنگ به دلیل کمبود مواد غذایی 17 کیلوگرم وزن کم کرده ام.

در انتظار یک وعده غذای گرم، رفح، 9 فوریه 2024. (عکس: عابد رحیم خطیب)

همین که باید منتظر نوبتم باشم تا یک لیتر آب را با بهای گزاف، از هر کسی که شیلنگ آبی از چاهی دارد، دریافت کنم. هر لحظه سرکوب... و هربار که به دنبال کسی هستم که آرد را با قیمت مناسب می فروشد،هربار که سعی می کنم با کاسبکاران فریبکار که عرضۀ مواد را انحصاری کرده اند، معامله کنم، این تحقیر را تجربه می کنم، از خودم متنفرم.

منبع اصلی تغذیۀ ما خشکۀ نان جو است که نه به ما میسازد و نه طعمش راضیمان می کند. مجبوریم علوفه و نوالۀ حیوانات را بخوریم. اما، همانطور که پدربزرگم همیشه می گوید: "هر چیزی که وارد دهان شود، غذا است". ما باید هر انچه را که به دست می آید، صرف نظر از میل و ذوقمان، بخوریم. مهمترین هدف این است که زنده بمانیم.

نوشتن با اشک و لرزش دست

به عنوان یک روزنامه نگار، من با چالشهای زیادی دست و پنجه نرم می کنم؛ از یک طرف، وزن مسئولیتهای شخصی وجود دارد: تلاش برای آب و آذوغه؛ محکم ایستادن در کنار خانواده و تلاش برای ایجادآسایش و امنیت برای پدر و مادرم، خواهرزادۀ 4 ساله ام سیلا، و برادرزاده 2 ساله وادیه. در عین حال، من وظیفه حرفه ای گزارشگری را هم بر عهده دارم.

در حالی که هیچ خبرنگار بین المللی اجازۀ ورود به نوار غزه را ندارد، نقش ما در روشن کردن وضعیت شمال غزه بسیار مهم است. ما وظیفه داریم داستانهای رنج مردم - گریه های دلخراش کودکان و زنانرا منعکس کنیم. ما به رغم گرسنگی و تشنگی خودمان در مصاحبه با کودکانی که قادر به پیدا کردن غذا نیستند، تلاش می کنیم تا جهان بتواند وضعیت ما را درک کند.

شک و تردید بسیاری در مورد آیندۀ من به عنوان یک روزنامه نگار وجود دارد. ادامۀ نوشتن این گزارشها به معنای قرار دادن خود و خانواده ام در معرض خطر است: مسافتهای طولانی پیاده روی برای رسیدن به محل فرود و انفجار بمبها، یا برای رسیدن به نقطه ای به اندازۀ کافی بلند - در منقاطی که کاملاً در معرض حملات اسرائیل قرار دارد –جهت دسترسی به اینترنت از طریق کارتهای eSIM. در اصل، هیچ فرصتی برای روزنامه نگاران وجود ندارد. حتی سندیکای روزنامه نگاران در غزه هیچ کمکی به کار ما یا حفظ امنیت ما نمی کند.

از آن شنبه شوم سرنوشت ساز در ماه اکتبر، من شاهد فروپاشی زندگی و آرمانهایم بوده ام. احساس درماندگی و سرکوب فراتر از بیان است. هیچ کلمه ای نمی تواند به اندازۀ کافی احساساتی را که من در حین نوشتن تجربه می کنم؛ ترکیب عجیبی از اشک، ازهم پاشیدگی درونی و تلاش برای کنار آمدن با این شرایط را بیان کند. این کلمات در اوج گرسنگی نوشته شده است و انرژی من برای تحمل بیشتر از این مدام کاهش می یابد .

با وجود اینکه ذاتا آدمی خوش بینو دارای شخصیتیاستوار هستم، اما خودم را در این گوشۀ تاریک زمین چنانمی بینم که در آن ایندۀ امن و موفقیت آمیز باید به واقعیت تلخ زندگی در نوار غزۀ محاصره شده عقب نشینیکند. حس میکنم تلاشی که دو سال پیش برای فارغ التحصیلی از دانشگاه و شروع یک زندگی شایسته انجام دادم بیهوده بوده است. رهبران سیاسی از صبر و استقامت صحبت می کنند، اما این جنگ تمام رؤیاهای ما را از بین برد.

29 فوریه 2024

*محمود مشتهی ر وزنامه نگار آزاد و فعال حقوق بشر مستقر در غزه است.

These words are penned in hunger from northern Gaza (972mag.com)

حماد شیبانی

یک نظر بنویسید

 

نظرات شما

بدون نظر