تفاوت بنیادی و اساسی است در شعارهای جنبش های اجتماعی ، کارگری که در ایران انعکاس و بازتاب دارد با شرایط نا متناسب به اصطلاح احزاب و سازمانهای
سیاسی که بدون هیچگونه ارتباطی با این جنبش ها خود را بر بالای سر جنبش قرار داده و بمثانه نماینده خود خوانده مطالبات ذهنیگرایانه پلاتفرم حزبی خود را با مطالبات جنبش اجتماعی منطبق میدانند و از این طریق میخواهد بدون پشتوانه و دستاورد سیاسی خود را به این جنبش تحمیل کند
چپ در ایران از اعتبار سیاسی برخوردار است ، و این اعتبار سیاسی در شعار ها و مطالبات جنبش اجتماعی کاملا مشهود ، اما این اعتبار سیاسی هیچ ربطی به حضور یا عدم حضور احزاب سکتاریست موجود مدعی دفاع از مبارزات جنبشهای اجتماعی در ایران ندارد .
که هم قرار است آگاهی طبقاتی را به طبقه کارگر حقنه کند و هم میخواهد طبقه کارگر را از موقعیت شرایط عینی مبارزاتی به مبارزه مسلحانه رهنمود دهند .
پرداختن به مسئله پراکندگی بدون پرداختن به ریشه و علل پراکندگی همانا لاپوشانی کردن حقایق، نادیده گرفتن هویت این احزاب و جریانات سیاسی است که عامل و ابزار وضعیت موجود هستند که زمینه های گسترش پراکندگی ، و عدم اعتماد در میان چپ انقلابی را دامن زدند .
تردیدی نیست که اکثر به اتفاق احزاب سیاسی البته به ،مفهوم تعریف علمی از حزب ، اینها را حزب بنامیم که بنظر من عملکرد سیاسی اینها هیچ سنخیتی با یک حزب سیاسی ندارد . چرا که تنها توانایی هایی که از خود به یادگار گذاشتند دامن زدن به زمنیه های انشقاق و پراکندگی بوده است .
همکاری بین جریانات سیاسی مستلزم رعایت حقوق دیگران در جمع است که در شرایط حاضر احزاب سیاسی بنا به دلایل فرهنگی ، ساختاری فاقد این سطح از بلوغ سیاسی هستند که با پذیرش این اصول که سیاست یک بعدی نیست و سیاست مدار خارج از دایره حرکت های ناکار امد شما در برخورد به مسائل
سیاسی با ذهنیتی بازتر و فراتر از جزم گرایی حزبی در برخورد به تحولات سیاسی از خود واکنش نشان میدهد
بار ها بار ها در بوق و کرنا فریاد سر دادید که بله ما تشکل های سیاسی جمع شدیم پلاتفرم ارایه دادیم حالا نوبت شماست بدون تفکر و تعقل به ما بپیوندید که این اخرین قطار است ، غیر از خود کسی را نتوانستید قانع کنید سوار این قطار شوند که در مسیر ناکجا اباد در حال پیمودن است ، به جز پای چند اطلاعیه را امضا جمعی کردید و در جا زدید و قطار از ریل خارج شد.
برای اینکه خانه از پای بست ویران است و باید بر بستر ویرانه عمار تی نو ساخت.
روی سخن من بطور عمده وضعیت چپ در خارج از کشور است خصوصا ان گروه از رفقایی که از تشکل های فرقه ایی رها شدند و در عرصه های مختلف بدون هیچ گونه عامل باز دارنده فضای بسته در بیان افکار و اندیشه های خود به فعالیت های سیاسی در عرصه های مختلف ادامه میدهند .
چگونه میتوانیم از نیرو و پتانسیل خود از شرایط فردی خارج شده و شرایط جمعی ای را فراهم کنیم و با بهره گیری تجارب خود در دفاع از مبارزات جنبش های اجتماعی تاثیر گذار تر و در فضای رفقانه همگام با هم همکاری کنیم .
بازگشت به جریانات فرقه ایی به نظر من یک خودکشی سیاستی و ریسک منفعل شدن نیروهای مستقل است . تا فراهم کردن ظرفی مناسب با نوع نگرش ما از سیاست ، تشکیلات ، و نحوه برخورد ما به تحولات اجتماعی در ایران ، چگونگی پیوستن به جنبش های مبارزات اجتماعی ، رساتر کردن صدای این جنبش ها در عرصه بین المللی است.
هر رفیقی چنین سخن منطقی گفته که عمده نیروهای خلاق و تاثیر گذار در بازخوانی اندیشه چپ بر اساس "متدلوژی مار کسی" در برخورد به تحولات اجتماعی چه در حوزه شناخت مبارزات جنبش های اجتماعی در ایران ، و چه در عرصه بین المللی عمدتا از تلاشها و کوشش های ، چپ جدا کرده، از جریانات سیاسی " چپ مستقل " است به درستی بر حقیقت انگشت گذاشت.
در هیچ نوشته ایی از این رفقای مستقل کسی نمیتواند مدرک و سندی ارایه دهد که این رفقا ضد تشکل و تشکل یابی هستند .
بلکه بر عکس ضمن نقد اصولی و منطقی به اشکال فرقه ایی تشکل های موجود ، رساتر از همیشه خواهان ایجاد ظرفی و فضایی برای پاسخ دادن به این مرحله از مبارزات مردم ایران ، بودن در کنار جنبش مبارزاتی، ادغام در جنبش مبارزاتی، تا دستور عمل صادر کردن و دیکته کردن برنامه های فاقد اعتبار از شرایط مبارزاتی مشابه انچه احزاب صادر میکنند .
شرایط بحرانی که بر کارگران ، معلمان، دانشجویان، زنان، و بطور کل به جنبش اجتماعی ایران از طرف دولتهای خارجی بلاخص امریکا با همکاری ارتجاع داخلی حکومت مافیایی حاکم بر سرنوشت مردم تحمیل کرده ، شرایط ویژه است که میطلبد همه نیروهای سیاسی خصوصا نیروهای مستقل در یک سامانه با هم متحد شوند و در دفاع از مبارزات مردم همگام و همراه به پیش حرکت کنند.
سامانه ایی فارق از قید بند های فرقه ایی با رعایت پایه ایی ترین اصول دمکراتیک ، شرایط تصمیم گیری جمعی، بر اساس حقوق فردی در جمع ، تنها راه رفتن یک گام به پیش است.
شرایط مبارزه در ایران به مراتب با توجه به شدیدتر شدن ماشین سرکوب رژیم سخت تر از شرایط مبارزه در خارج از کشور است در این راستا روی سخن من از اتحاد و همکاری نیروهای خارج از کشور ، یک صدا در کنار هم در باز تاب دادن صدای کارگران و سایر مبارزات جنبشهای اجتماعی است.
ایجاد شرایط همکاری نیروهای مستقل در گام های اولیه باید خارج از دخالت احزاب سیاسی حتی به شکل فردی صورت گیرد . تجربه نشان داده است که عضویت فردی اعضای این فرقه ها در نهایت شرایطی را ایجاد میکنند تا سیاستهای دیکته شده خود را به نهادهای مستقل تحمیل میکنند .
احزاب سیاسی در حرف خواهان اتحاد با همه اند ولی در عمل به دنبال سیاهی لشکر برای پیشبرد برنامه حزبی خود هستند . قدرت سیاسی سازماندهی برای تجمع نیروهای چپ رادیکال را ندارند و تکرار و باز تکرار همان ادبیات فاقد پایه های نظری منطبق برای مطالبات جنبش اجتماعی را باز خوانی میکنند که چپ تاثیر گذار بوده و دارد مبارزات کارگران را رهبری میکنند
راه حل فائق امدن به مشکل و معضل پراکندگی چیست از کجا باید شروع کرد تا یک نهاد قوی و پایدار در جهت رساندن صدای مقاومت مبارزات جنبشهای اجتماعی ایران در عرصه بین اللملی هم زمان با حرکتهای اعتراضی داخل کشور سازمان داد .
احزاب سیاسی نه تنها توانایی انجام این کار ندارند بلکه مانعی هم بر سر راه نیروهای مستقل برای ایجاد یک نهاد قوی که در بر گیرنده همه نیروهای چپ رادیکال باشد.
واقعیت این است چپ مستقل هم به لحاظ غنای فکری ، هم به لحاظ شناخت تحولات سیاسی به مراتب واقع بینانه تر عمل میکند تا چپ باصطلاح متشکل
در این راستا چپ مستقل اگر ضرورت سازمان یابی را در دستور کار خود قرار دهید میتواند بدون هیچ مانعی برای برون رفت و پاسخ به مسئله پراکندگی اقدام کند
باید از این شرایط بحرانی پراکندگی بیرون امد . بحران اجتماعی در ایران فراتر از ان است که با پراکندگی به ان پاسخ داد.
تنها راه دفاع از مبارزات جنبشهای اجتماعی در ایران اتحاد ماست.
ک - الوند