۱۴۰۲-۰۹-۰۵

بابك رحمتى

تونل وحشت؟!ايرانىِ آرام نمى گيرد! "انقلاب و رنسانس،در هم تنيده است"

 

از آبان ٩٨ تا امروز  كه سالگرد است ،اتفاقات بسيارى رخ داده است  ، از آبان همان سال ، مبارزه ادامه  پيدا كرد تا به شهريور ١٣٤٠١ رسيديم و از قتل مهسا/ژينا امينى ، در سال گذشته تا به امروز كه براى حجاب اجبارى  به تونل ساختگي وحشت  رسيده ايم ! امروز بخاطر   حجاب ، ماموران امر به معروف و نهى از منكر  به تونل  هاى مترو (وحشت )رسيده اند  تا حفظ حجاب را به بانوان تحميل كنند.  شايد باعث عدم زمين لرزه شود ! مردم كشتارهاى آبانِ سال گذشته را فراموش نمى كنند  ، همينكه مبارزه تا امروز ادامه دارد و نام مهسا جهانى شده است نشان از ادامه مبارزات مردمان ايران دارد.  و بقول مادر پژمان قلى پور با آبان گور خودتان را كنده ايد و همين آبان شمار را به پايان خواهد برد. "مرا نام بايد كه تن مرگ است!" 

سردمداران ، جمهورى اسلامى و سردمدارانش تصور ميكنند ،  اگر مردم در كف خيابانها نباشند ، نشانه خاموش شدن جنبش انقلابى نوين ايران است . فكر  ميكند ، سركوب ميتواند اين  خاموشى را تداوم بخشد. در حاليكه همه ميدانيم جنبش و انقلاب نوين ايران ،  ريشه دار تر از آن است كه عمامه داران تصور ميكنند . اگر چنين نبود ، جاسوسان خود را بنام ارزشي در آموزشگاهها و دانشگاهها و ادارات جا نمى كردند! اين جنبش كه مردان و زنان ميدانى  آنرا انقلاب ناميده اند هنوز ادامه دارد.انقلاب نوين ايران، ريشه ى محكمى دارد، كه نمى توان با سركوب و دستگيريهاي گسترده آنرا از بين برد.  اين حركت ،مشخصه هاى زيادى دارد.بارز ترين مشخصه اين جنبش ضد مذهبى بودن آن بود كه با پيوند زدن با مدرنيته ، رنسانسى را در ايران شكل داد تا  مردم از  سنتگرايى گريزان  شوند. با اينكه  نسل دهه هشتادى بيشتر از خانواده هاى مذهبى هستند ، امروز ديگر با مذهب ميانه اى ندارند. گفتيم :بارزه نخست اين جنبش مذهب  گريزى بود كه به آن رنسانس ايرانى هم ميگويند. زمانى كه ميخواستن «مجيد رضا رهنورد»  را اعدام كنند، قبل از اعدامش ، ميگويد: براى من بشكل سابق عزا دارى نكنيد، قرآن نخوانيد و موزيك پخش كنيدو… يعنى اينكه در ايران شاهد شكلگيرى  تفكرات نوينى هستيم  و اين يعنى رنسانس! معنى جملات  رهنورد اين است كه رژيم در گل مانده هرچه كاشته است در مقابل، باد درو كرده است و در مقابل گلهايى مانند مجيدرضا و كانته ايران محسن شكارى و سارينا و نيكا شاكرى و كيان پير فلك وهزاران گل ديگر رويده است. اينها به  اين معنى است كه  دكانهاى دينفروشى و نانداني هاى مذهبى  عمامه داران كه در حال گسترش بود ، بسته شد و بايد بساطشان را جمع كنند. بقول  دوستمان ، دكتر بنايى ، "روحى تازه در سپهر ايران در حال پرواز است."باچنين وضعيتى در آينده شاهد حاكم شدن حكومت قانون،  بجاى شريعت(دين) خواهيم بود، كه باعث آزاد شدن بسيارى از نيروها خواهد شد. همانطوريكه جهانيان هم شاهد بودند. بايد اشاره كرد. همينكه در طول اين يكسال هيچگاه شعار هاى مذهبى شنيده نشد ، نگاه ديگرى را در ايران نويد ميدهد.براى همين بود كه پاسدار محسن كريمى از فرماندهان سپاه اراك ميگويد: دشمن در تنها جايى كه احساس قدرت ميكند  در شبكه هاى  اجتماعى است. دشمن ، با تمام قدرت  باورهاى دينى ما را نشانه رفته است. 

ملى گرايى:

جنبش انقلابى ايران ، ابعاد زيادى را در بر داشت ، كه به مرور اشاراتى به آن خواهيم داشت .دومين بارزه و مشخصه  و ويژه گى آن ملى گرايى  جنبش بود كه باعث هماهنگى  بيشتر مردم شد. درست است كه  همراهى اكثريت را بهمراه نداشت ، ولى به اين سمت خواهيم رفت ، فرهنگ ايرانى بر فرهنگ زور پيروز خواهد شد. عدم همراهى سراسرى با جنبش، شايد هم بخاطر وحشتى بود كه در فضاى ايران توسط خامنه اى و آتش به اختيارانش، حاكم شده بود.  توسط همانهايى كه  طرفداران  و مقلدين خمينى و خامنه اى و دنبالچه هايشان بود. آنهايى كه  با شعار هاى مكتبى و ارزشى بودن ،  نان  را به نرخ روز ميخورند. البته با پولها و سرمايه هاى ايران است كه از كيسه خليفه بخشيده ميشود.  آنها  با حقوق هاى كلانى كه ميگيرند ، بيشترين جنايات را انجام ميدهند. آنهايى كه شديدن از دهه هشتادى ها  و تمامى اقشار از مردم ايران ،وحشت داشته و در طول اين چهار دهه  مرتب  مردم را هم  سركوب كرده اند، و هم اعدام ولى مخالفتها  و مبارزات همچنان ادامه  دارد.

 در طول اين رنسانس ،عمده ترين شعار ملى كه از جانب مردم مطرح شد،شعار "نه غزه و نه لبنان ، جانم فداى ايران"  بود . جنبشى كه با سوزاندن روسرى  و بريدن گيسوان و  موهاى بانوان در سراسر جهان همراه شد.مردمان ايران ،  بخوبى درك كرده است كه  "تا آخوند كفن نشود اين وطن ، وطن نشود. همراه دهه هشتادى ، يعنى نسل آگاه ايران، بانوانى بودند كه در سراسر جهان با اينها همراه شدند. از سياستمداران تا شخصيتهاى  هنرى و ورزشكاران وكارگران با بريدن موهاى خود، همبستگى و همراهى خود را با اين جنبش نشان دادند. البته از دولتمردان خبرى نبود . جامعه  ال جی بی تی کیو (LGBTQ) كه از معضلات اجتماعى در ايران هم هست از اين جنبش حمايت كردند![١] به همين دليل جنبش ملى ايران با حجاب اجبارى كه جمهورى اسلامى به بانوان تحميل كرده بود مخالفت خود را نشان دادند. اين مخالفت در سراسر جهان انعكاس پيدا كرد و حمايت خود را از بانوان ايران اعلام كردند. شخصيتهاى سياسى و حتا نمايندگان پارلمانهاى دنيا هم  بعضن ،حمايت خود را از اين جنبش اعلام كردند. 

قشر خاكسترى ( خاكستر نشينان):

در طول انقلاب نوين ايران، عده اى بودن كه نه تنها  به خيابان ها نيامدند، كه به حمايت از جنبش هم نپرداختند.  اينان، قشر خاكسترى نام گرفتند كه بيش از نيمى از مخالفان رژيم فاشيستى مذهبى را تشكيل ميدهند. يعنى اگر  قشر گسترده ى تماشاچى و بعضن  حاشيه نشين ، فقط به خيابانها  بيايند  و فقط قدم بزنند ، موج عظيم نارضايتى از رژيم را بدنيا نشان خواهند داد.  براى بارها گفته و ميگويم ؛ پس منتظر نمانيد ، بيائيد تا حق سرنوشت خود را رقم زنيد. يكى پس از ديگرى به  خيابانها بياييد تا ليدرهاى ميدانى كار را به پايان  برند. مردم آزاديخواه،بيرون بياييد و رسالت خود را   انجام دهيد. نسلهاى گذشته هميشه گفته اند: " حق گرفتنى است."  در واقع ميتوان گفت:بخاطر همين بود كه  رژيم  توانست ،بيشتر سركوب كند.پس از سركوبهاي گسترده ، ديديم مخفيانه و وحشيانه به صورت و چشم جوانان شليك  كردند. بخاطر همين   تعداد زيادترى زخمى شدند و بيش از ٥٠٠ تن چشم هود را از دست دادند. اينها فقط به خاطر عملكرد جمعيت  قشر خاكسترى بود كه به مردم نپيوستند. قشر خاكسترى كه  حتا بخاطر  كشته شدن بسيارى از هموطنانان يك روز هم به خيابان نيامدند ، طبيعى أست ،وقتى تظاهراتهاى گسترده ترى  صورت نگيرد ، شاهد سركوب بيشترى خواهيم بود. سركوبگران رژيم با گلوله هاى ساچمه اى و جنگى ، و به  دستور خامنه اى  مستقيمن به دست و  پا و صورت و چشم  دختر و پسر شليك ميكردند بيش از ٥٠٠ تن يك چشم و يا دو چشم خود را از دست دادند. وقتى ديديم ، بيشتر  شليك ها شبيه بهم بودن ،فهميديم كه دستورات از بيت خامنه اى صادر شده است.  چون ميدانستند اگر چنين كارى را نكننند بزودى همه چيز فرو خواهد ريخت و قشر خاكسترى هم به سيل عظيم مردم مبارز، خواهند پيوست . با اين حال ، در چنين موقعيتى ، بقول يكى از وابستگان رژيم، همه چيز فرو ريخته بود و كنترل اوضاع از دست سركوبگران خارج شده بود و جنبش ادامه پيدا كرد. حدود شش تمام ، مردم  در خيابانها بودند. ليدر هاى ميدانى هر روز با طرح هاى نو به ميدان ميامدند و بر تجربيات خود، در شهرها و  حتا روستاها  ميافزودند. با اينكه رژيم  سگهاى هار خود را مسلح به خيابانها فرستاده بود  و با اينكه عده ى زيادى را دستگير كرده بودند و حتا حكم هاى اعدام ميدادند ، ولى جوانان  و ليدر هاى ميدانى ، ماهها در كف خيابانها بودند .وحشت سراسر وجودى  رژيم  را فرا گرفته بود تا جايى كه خودى ها را هم از سمتهايشان بر كنار كردند.

بايد گفت ؛رژيم در سركوب درمانده شده است و ميخواهد با كشتار و دستگيرى و حتا تصويب لايحه و قوانين حجاب اجبارى و…  و  جنبش را ساكت كند ولى  سالهاست كه فهميديم ، نمى تواند. درجه تحمل مردم حتا قشر خاكسترى هم حدى دارد .حجاب اجبارى به جاى اولش برنخواهد گشت .ما امروز شاهديم كه بانوان و دوشيزگان هماطوريكه خودشان ميخواهند لباس ميپوشند و بيرون ميايند. دانشجويان و دختر دانشگاه صنعتى شريف جشن فارغ التحصيلى خود را بدون حجاب يعنى  با حجاب اختيارى برگزار كردند، كه  البته با اخراج رييس پرديس دانشگاه شريف ( ع - سلك غفارى )مواجه شد! اين نشان از پيروزى مردم دارد، گرچه تونل وحشت در متروها هم جواب ندارد. شعار دانشجويان را فراموش نكنيم  كه ميگفتند!:"انشجو ميميرد سازش نمى پذيرد! " 

اتحاد رمز پيروزى است !

مردم بخوبى ميدانند، كه تنها با مقاومت  و مبارزه  و اتحاد است كه پيروزى بدست ميايد. به همين خاطر اتحاد  و يكپارچگى زيادترى در بين مردم و حتا اپوزيسيون بوجود آمده بود كه در طول اين چهار دهه بى سابقه بوده است.مردم در سراسر ايران شعاريشان هماهنگ بود و يكپارچگى در آن ديده ميشد، اين يك ويژه گى بارزو بود كه بوضوح قابل ديدن بود!از زاهدان تا تهران جانم فداى ايران و…  مردم  پولهاى خود را بشكلهاى مختلفى، از بانكها خارج ميكردند و با خريدن دلار و  يورو  و ارز خارجى  قصد ضربه اقتصادى به رژيم را داشتند. عده اى قبوض برق و آب  و گاز را پرداخت نمى كردند ولى سراسرى نبود براى جواب گرفتن يك همت همگاني نياز داريم. كارى كه بصورت جمعى  باشد، دوام مييابد. به قول معروف نظم  و تشكيلات مبارزاتى لازم داشت كه آنهم نياز به مطالعه و زمانبندى بيشترى داشت. ولى دراينجا  نه برنامه ريزى شده بود و هماهنگى ، از طرفى زمان  براى آموزش كوتاه بود! اين را هم بايد گفت؛  تنها عدم حضور اپوزيسيون بود كه جاى خالى اش احساس ميشد. رژيم سركوبگر ، افراد و اپوزيسيون داخل را دستگير كرده بود و در خارج هم  وضع خوبى بين اپوزيسيون ديده نمى شد. تنها شوراىِ همبستگى بود كه دوامى نياورد ، كه بحثش را جاى ديگر ادامه خواهم داد. امروز دوباره مينويسم،  بايد روى تشكيلات مبارزاتى و برنامه ريزى بسيار كار كرد، تا از ضربات جلو گيرى كنيم. همانطوريكه در بالا آمد رمز پيروزى، مبارزه و  اتحاد  است. اين پيروزى را  فقط با شعار نمى توان تحقق بخشيد. پيروزى نصيب ما خواهد شد امما با عمل!

در لحظات پايانى  اين مقاله ، خبر آزادى ضتوماج  صالحى با قيد وثيقه  را شنيدم. خبر مسرت بخشى بود، او كه تمام زندگى اش را در عنفوان جوانى براى آزادى مردم گذاشته ، امروز براى درمان در سطح شهر( اصفهان) رها شده است ، تا از او استقبالى صورت نگيرد.توماج، اكنون بيرون از زندان است او را  تا سر حد مرگ شكنجه كرده اند و انواع بيمارى ها را همراه خود دارد. هر گونه كه ميتوانيم از او حمايت كنيم.اين كار خود گوشه اى از اتحاد در مبارزه ايرانى  است!

به اميد پيروزى مردم ايران و آزادى ايران!

اى شادىِ آزادى ، اى شادى آزادى ، روزى كه تو باز آيى 

با اين دل غم پرور  ، من با تو چه خواهم كرد؟

________________________________________

[١]  بدانیم که ال جی بی تی کیو یک کلمه مخفف شده است و طیف وسیعی از گرایش های جنسی را شامل می شود؛ افراد هم جنس گرا، دوجنس گرا، ترنسجندر و.. عضو جامعه LGBTQ در نظر گرفته می شود.

یادتان باشد نباید از اصطلاح جامعه هم جنسگرایان به معنای جامعه ال جی بی تی کیو استفاده کنید؛ چون این اصطلاح کامل و دقیق نیست و همه ی گرایش های جنسی را در بر نمی گیرد.

جنبش LGBTQ از دهه 1990 شروع شد و افرادی که سیس جندر نبودند یا دارای گرایش های دیگری همچون لزبین یا گی، ترنس بودند در این گروه جای گرفتند.

 

بابك رحمتى

یک نظر بنویسید

 

نظرات شما

بدون نظر