سه سال پیش در ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۰ خبری منتشر شد که جامعه ایران را در بهت فرو برد! علیرضا فاضلی منفرد همجنسگرای عرب الاحوازی توسط برادران ناتنی و پسرعمویش در نخلستانهای حاشیه شهر الاحواز سرش بریده شده و به قتل رسید!
بنابر گزارشات رسانههای متفاوت، علیرضا بر اساس گرایش جنسی معافیت خود را گرفته بود و قصد داشت روز ۱۶ اردیبهشت ماه به ترکیه برود تا با عقیل (خلیل) عبیات پارتنر خود دیدار کرده و زندگی کند اما برداران او از موضوع گرایش به همجنس باخبر میشوند و به بهانه آن که پدرش با او کار دارد او را سوار ماشین کرده و داعشوار به قتل میرسانند!
قاتلانی که هیچگاه مجازات نشدند و همچنان آزادانه در جامعه در حال گشت و گذار هستند! جانیانی که هر لحظه ممکن است جان فرد دیگری را بگیرند چون مانند آنها فکر نمیکند و زیست اجتماعی آنان را ندارد! رژیم ملاها که هر زمان شخصی حتی یک ویدیو از نقص حقوقبشر ایران منتشر میکند را در کسری از ثانیه بازداشت میکند اما این بار با این که میداند قاتلان چه کسانی هستند آنها را آزادانه در جامعه رها کرده است! اقدامی که نشان میدهد قتل علیرضا نه یک اقدام مجرمانه بلکه در واقع اقدامی است تایید رژیم ملاها را در پی دارد!
اما رژیم ملاها تنها در مجازات نکردن عاملان این جنایت، همجنسگراستیزی را تایید نکرده است بلکه با اجرای سیاستهایی در طول چهار دهه خود این تعصب اجتماعی را نهادینه کرده و گسترش داده است! نمونه بارز آن جنبش حلالزادگان وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که تنها یک هفته پیش از قتل علیرضا، شعار جهاد علیه همجنسگرایان را داد و خواهان مقابله با آنان شد که در نتیجه آن شعار جهاد به قتل علیرضا منجر شد!
البته به تاریخ موجودیت رژیم ملاها هم نگاهی بیندازیم پی میبریم که از روز نخست استقرار این رژیم همجنسگراستیزی بخشی از ماهیت وجودی این رژیم بوده است و حتی پیش از انقلاب هم بر آن تاکید داشته است! برای مثال زمانی که در پارک دانشجو مراسم ازدواج دو سازنده کاخ نیاوران برگزار شد، روحالله خمینی رهبر انقلابیون اسلامیست آن را انحراف اخلاقی دانست که باید از جامعه پاک شود! (البته لازم به ذکر است که بگوییم در زمان پهلوی هم از سال ۱۳۱۰ گرایش به همجنس جرم زدایی بود و ۱۰ سال زندان برای آن در نظر گرفته شده بود اما افراد نزدیک به دربار از آزادی برخوردار بودند که سایر بخشهای جامعه از آن بیبهره بودند!)
با پیروزی انقلاب ضدسلطنتی در سال ۱۳۵۷ و قدرت گرفتن اسلامیستا در فقدان نیروهای سکولار و دموکراتیک که در زندانهای رژیم سلطنتی قرار داشتند مبارزه با همجنسگرایان در اولیت مقامات قرار گرفت و فلهای آنها را بازداشت، اعدام و سنگسار کردند! برای مثال در شهر جهرم در استان فارس گروه قنات را ساختند که هدف آن سرکوب مخالفان و همجنسگرایان بود که در کنار نیروهای سازمان مجاهدین خلق ایران و سازمان چریکهای فدایی خلق ایران، همجنسگرایان را نیز بازداشت و تیرباران میکردند و نیمه جان در قنات رها میکردند! همچنین شهره آغداشلو، بازیگر مطرح ایرانی، سینمای هالیوود نیز اعلام کرد در دهه شصت یک فیلم پنهانی گرفته شده بود سنگسار یک پسر همجنسگرای ایرانی را نشان میداد که از طریق یک چمدان کوچک به خارج از ایران منتقل شده بود که من با خود عهد بستم که حتما یک روز در یک فیلم با موضوع سنگسار بازی کنم که در پی آن تصمیم به بازی در فیلم سنگسار ثریا گرفتم....
اما سرکوب همجنسگرایان در ایران با این موارد تمام نشد بلکه گسترش پیدا کرد! در سال ۱۳۷۶ دولت اصلاحات به رهبری محمد خاتمی با شعار مدره و آشتی با غرب به روی کار آمد و جامعه امیدوار شده بود که جامعه ایران نیز با آزادی اجتماعی روبرو شود اما محمد خاتمی نشان داد هدفش تنها حفظ سیستم است نه بیشتر! وی در سفر به آمریکا در پاسخ به سوالی در مورد اعدام همجنسگرایان گفت که همجنسگرایی در اسلام گناه هست و در ایران جرم است و هر جرمی مجازات دارد و بله در ایران حکم همجنسگرایان اعدام است! وی همچنین همجنسگرایی را بیماری خواند و جرمی خواند که درمانش اعدام است تا ثابت کند بین اصولگرایان و اصلاحطلبان در رژیم ولایتفقیه اگر در هر موردی اختلاف باشد بدون شک در همجنسگرایی اتفاق نظر است!
همچنین محمود احمدینژاد در سخنرانی خود در دانشگاه کلمبیا در ایالات متحده در مورد همجنسگرایان گفت که ما در ایران اصلا همجنسگرا نداریم تا با صراحت ثابت کند و اعلام کند اصلا همجنسگرایان در ایران حتی شهروند حساب نمیشوند که خونشان پای خودشان است و اگر به قتل برساند و اعدام شوند هم در طبق حاکمان ایران اصلا موجودیت نداشتند و در نیستی کامل هستند که خود تفکر عقبمانده، ارتجاعی و فاشیستی رهبران رژیم تهران را نشان میدهد!
در دولت حسن روحانی نیز وضعیت تفاوتی نکرد و محمدجواد ظریف که به عنوان مالهکش اعظم نظام شناخته شده بود هم در پاریس فرانسه و ژنو سوییس با صراحت گفت که هر کشوری هنجاری دارد و همجنسگرایی جرم است و اعدام هم قانون جمهوری اسلامی ایران است و خودمان انتخاب کردیم که اینگونه زندگی کنیم! گفتاری که ثابت میکند دولت تدبیر و امید هم ادامه همان سیاست دولت اصلاحات خاتمی و دولت احمدینژاد در موضوع همجنسگراستیزی است!
با آمدن دولت ابراهیم رئیسی که خود در دهه شصت از اعضای هیات مرگ زندانیان سیاسی بوده و در قتل و اعدام همجنسگرایان نقش داشته در تمام سخنرانیهای خود از مراسم ۲۲ بهمن تا سخنرانی در سازمان ملل همواره بر مبارزه با همجنسگرایی تاکید کرده! وی همجنسگرایی را بدترین نوع زندگی دانسته است که باید علیه آن ائتلاف بینالمللی تشکیل داد! اما گویا این سخنان رئیسی علیه همجنسگرایان رژیم جمهوری اسلامی ایران را راضی نکرد که علی خامنهای رهبر رژیم ایران که خود را زبان خدا میداند در دیدار با جمعی از زنان بسیجی وابسته به رژیم در پیش از نمایش انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال ۱۴۰۲، همجنسگرایی را بدترین نوع روابط خواند و اعتراض کرد چرا برخی کشورهای جهان کسانی همجنسگرایان را قبول ندارند را عقب مانده محسوب میکنند! سخنانی که این بار از شخص نخست رژیم ایران بیان شد تا نشان دهد که همجنسگراستیزی همانند حجاب اجباری بخشی از ماهیت وجودی رژیم ملاها است که بند نافش با با آن گره زدهاند و از آن رهایی ندارد و اگر از آن عقبنشینی کند تمام ماهیت رژیمش از هم فروپاشی میشود!
البته رژیم ملاها همجنسگراستیزی خود را معطوف به نظرات مسئولین نکرده است و در رسانههای خود هم به گفتمان هموفوبیک خود پرداخته است، برای مثال خبرگزاری تابناک وابسته به محسن رضایی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و مشاور اقتصادی ابراهیم رئیسی همجنسگرایی را تفکری وابسته به شیطانپرستی عنوان کرد که زمانی بعد روحانی فرد از خدا کاسته سود بروز پیدا میکند! همچنین سایت باشگاه خبرنگاران جوان وابسته به سپاه پاسداران و صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران هم همجنسگرایی را فرهنگی صهیونیستی اعلام کرد که اسرائیل برای تضعیف جوامع اسلامی و مسیحی برای رشد صهیونیسم آن را گسترش داده است! علاوه بر این، رسانه جنبش حلالزادگان وابسته به سپاه پاسداران هم با قرار دادن پرچم همجنسگرایان کنار آمریکا و اسرائیل در مراسمات حکومتی مثل ۲۲ بهمن و همچنین شعار جهاد علیه ایران همجنسگرایان و فراخوان و اجتماع مبارزه با ازدواج همجنسها در سراسر جهان نشان میدهد همجنسگراستیزی یک برنامه مشخص سیاسی رژیم ایران است تا بتواند هژمونی اسلامیستی خود را گسترش دهد!
علاوه بر تمام اینها رژیم ایران در بعد عملی هم علیه همجنسگرایان وارد شده و حق حیات با از همجنسگرایان گرفته است! برای مثال پیشکو زندی فعال الجیبیتی کورد از حمله به جشن همجنسگرایان در کوردستان و کرمانشاه میگوید که همجنسگرایان را بازداشت کرده و به خارج از شهر برده و برهنه کردند و شکنجه روانی دادند که موجب به خودکشی برگزار کنندگان این جشن همجنسگرایان شد! علاوه بر این دادگاه امنیت هامبورگ آلمان در سال ۲۰۱۸ نیز اعلام کرد که رژیم ایران مخفیانه بیش از ۲۵۰ همجنسگرا را اعدام کرده است! همچنین مینا احدی فعال مطرح مارکسیست و اکس-مسلم (مسلمانان از دین خارج شده) در مراسم رژه افتخار شهر کلن آلمان در سال ۲۰۱۸ از اعدام بیش از ۶۰۰۰ همجنسگرا خبر داد که نام ۴۰۰۰ تن آنها مشخص شده است! که در این بخش به چند مورد آشکار از حکم اعدام برای همجنسگرایان در ایران تحت حاکمیت رژیم ولایتفقیه اشاره خواهم کرد....
سازمان دیدهبان حقوقبشر در گزارشی در تاریخ ۲۱ نوامبر ۲۰۰۵ میلادی، از اعدام دو مرد بهاتهام همجنسگرایی خبر داد، روز یکشنبه ۱۳ نوامبر۲۰۰۵ دولت ایران، دو مرد به نامهای «مختار-ن» ۲۴ ساله و «علی-الف» ۲۵ ساله را، در میدان شهید باهنر شهر گرگان در ملاءعام به دار آویخته است. براساس گزارشهای منتشر شده، دولت ایران این دو تن را به جرم «لواط» اعدام کرده بود.
سال ۱۳۹۲ نیز مدیر روابط عمومی دادگستری گیلان از اعدام دو مرد ۲۸ ساله و ۳۰ ساله در زندان مرکزی رشت خبر داد. وی جرم این دو فرد را اعمال خلاف شرع اعلام کرد، اما منابع خبری دیگر، علت اعدام این دو مرد جوان را داشتن رابطه با هم و همجنسگرا بودن آنان اعلام کرده بودند.
یکی از روایتهای دردناک و بیشتر شنیده شده اما مربوط به «محمود عسکری» و «ایاز مرهونی» است، که در ساعت ۱۰ صبح سهشنبه ۲۸تیر۱۳۸۴ در شهر مشهد به دار پیش از سفر علی خامنهای به مشهد به عنوان پیشکشی به او به دار آویخته شدند. اتهامات این دو فرد آنطور که در خبرها آمده است، شرب خمر، تهدید با چاقو و شمشیر، سرقت، اخلال در نظم عمومی و لواط به عنف اعلام کرد.
خبر اعدام محمود و ایاز به یک خبر مهم در تمام رسانههای جهان بدل شد. خبر سر راست بود، دو نوجوان همجنسگرای عاشق، سر به باد دادند، چون عشقشان در ایران ممنوع شمرده میشود. فشارهای زیادی بر دولت ایران بود. چیزی نگذشت که داستانهایی در رسانههای ایران مبنیبر تجاوز ایاز و محمود به یک کودک ۱۳ ساله منتشر شد! آنها برای منحرف کردن افکار عمومی و پوشاندن حقیقت در جوامع بینالمللی از یک طرف، و برای اجرای حکمهای خود بهمنظور حفظ جلوه داخلی، معمولا چندین جرم را با هم یکی و به افراد میچسبانند تا راحت تر بتوانند اذهان عمومی را قانع معدوم کردنشان بکنند! امری که عزم رژیم ایران برای پوشاندن این حکم اعدام را نشان میدهد!
رژیم ایران همیشه اتهاماتی مانند لواط و یا لواط به عنف که معمولا برای همجنسگرایان عنوان میشود، در کنار بزهکاریهای دیگری از جمله آدمربایی، سرقت، اراذل و اوباش و غیره بهکار میبرد. ماکوان مولودزاده، جوان ۲۰ ساله در سحرگاه روز ۱۴آذر۱۳۸۶، بدون حضور خانواده و وکیلش و حتی شاکیان پرونده، در زندان کرمانشاه اعدام شد. اتهام او، انجام عمل لواط با توسل به زور بود. اتهامی که به گفته «سعید اقبالی» وکیل وی، هیچگاه ثابت نشد. قضات دادگاه صادرکننده رای، بههیچوجه در خصوص انجام عمل، نوع عمل و در واقع اینکه آیا این عمل اصولا صورت گرفته یا نه، هیچ تحقیقی نکردند. او تنها در طی مراحل بازجویی يک بار اعتراف کرده بود که در سن ۱۳ سالگی با پسر نوجوان دیگری، رابطه جنسی داشته است و قضات با استناد به همين اعتراف، حکم اعدام را صادر و اجرا کردند.
سحرگاه چهارشنبه ۸ تیر ۱۴۰۱، خبرگزاری «هرانا»، از اجرای حکم اعدام ۱۰ زندانی در زندان «رجایی شهر» کرج خبر داد. از میان این ۱۰ تن، یک نفر بابت اتهام «لواط به عنف» به اعدام محکوم شده بودند. سناریوی همیشگی جمهوری اسلامی ایران برای فرار از فشارهای بینالمللی، که اغلب حکم اعدام افراد به جرم «رابطه با همجنس» را در قالب «تجاوز» و «لواط به عنف» عنوان میکند.
از دیگر احکام اعدامی که برای اعضای جامعه الجیبیتی+ صادر شد، حکم اعدام «زهرا صدیقی همدانی» معروف به «ساره» و «الهام چوبدار» بود. خوشبختانه در آستانه نوروز ۱۴۰۲ با تلاش تمامی فعالین و کنشگران رنگینکمانی و سازمانهای حقوقبشری، این حکم لغو و این دو تن از اعضای جامعه رنگینکمانی به قید وثیقه آزاد شدند. پیشتر نیز رضوانه محمدی فعال برابری جنسیتی نیز به دلیل حمایت از جامعه الجیبیتی+ به پنج سال زندان محکوم شد! همچنین هستی سفری ترنس زندانی به دلیل مصاحبه با مسیح علینژاد فعال مدنی و روزنامهنگار که در رادیو فردا، بخش ایران، رادیو اروپای آزاد منتشر شد هم در بخش ۲۴۰ زندان اوین که بخش همجنسگرایان و ترنسها در زندان اوین است به دلیل تجاوز یک سرباز به ایدز مبتلا شد!
این موارد تنها چند نمونه از ظلم و احکام غیر انسانیای است که جامعه الجیبیتی+، تحت حاکمیت جمهوری اسلامی آنها را زندگی میکنند! علاوه بر این رژیم ایران با گسترش گفتمان هموفوبیک در بالا به آن اشاره کردم به وضوح در گسترش خشونت اجتماعی علیه افراد الجیبیتی+ در ایران میشود نقش دارد که منجر به مرگ علیرضا فاضلی منفرد یا جدیدترین نمونه آن پارسا ترنسجندر تبریزی میشود که در سال ۱۴۰۲ توسط پدرش به علت ارتباط با همجنس به قتل میرسد! و چه بسیار هستند این اعدام و قتلهایی که در خفا انجام میشود و هیچگاه از آن مطلع نخواهیم شد!
از همین رو در سومین سالگرد قتل «علیرضا فاضلی منفرد» ضمن گرامیداشت یاد او و همه جانباختگان جامعه الجیبیتی+ باید اعلام کرد برای حذف هموفوبیا و این که اعضای جامعه الجیبیتی+ کرامت خود را به دست بیاورند و حقوقی برابر با دیگران داشته باشند و دیگر شهروند درجه چندم نباشند باید تمام تلاش خود را انجام داد و متحدانه فعالیت کرد!
همچنین تمام افراد و نیروهایی ادعا دموکراسی، آزادی و حقوقبشر دارند را باید فراخواند که از حقوق جامعه الجیبیتی+ حمایت کنند و در این راستا تمام تلاش خود را انجام دهند چرا که با حذف و انکار جامعه الجیبیتی+ در واقع نشان میدهند نه به آزادی، نه دموکراسی و نه حقوقبشر، نه تنها باوری ندارند بلکه از آن تنها در جهت فریب جامعه برای مقاصد سیاسی خود استفاده میکنند!
اگر آزادی زنان به معنی آزادی جامعه است نباید فراموش کرد که آزادی همجنسگرایان و جامعه الجیبیتی+ نیز بخشی جدانشدنی از آزادی جامعه از تعصب، استثمار، مردسالاری و جنسیتزدگی است که باید متحدانه و سازمانیافته برای آن تلاش کرد.
ووکاشین پاکروان
فعال اکو-سوسیالیست (تروتسکیست)
فعال حقوق جامعه الجیبیتی