با توجه به ناکامی دیرپای احزاب و سازمانها یِ متعدد خارج از کشور در تدوین برنامه وایجادِ تشکیلاتی عمومی و فراطبقاتی که فقدان آن عامل اصلی و اساسی پراکندگی است و سردرگمی را در میان نیروهای چپ و دمکرات در خارج بوجود آورده است, کانون با هدف تغییر این شرایط در وین و غلبه برآن , با رویکردِ ایجاد سازمانی توده ای - دمکراتیک شکل گرفت که در مراحل اولیه از حمایت بخشی از فعالین اجتماعی برخوردار شد و چشم انداز توده ای شدن را در اذهان عمومی برانگیخت.
کانون, در اصلی ترین سند سیاسی خود, بیانیه, نیز بروشنی بر ضرورت شکل گیری کوششی همگانی به منظور مقابله با پراکندگی و پشتیبانی از مبارزات مردم ایران و افشای جنایات بیشمارجمهوری اسلامی تاکید می کند.
« ما جمعی از فعالین سیاسی- اجتماعی با افق و دیدگاه های متفاوت حول محورِ دفاع از مبارزات مردم ایران و افشای جنایات جمهوری اسلامی در کانون به مبارزه برخاسته ایم».
این قطعنامه به درستی به انگیزه تشکیل کانون و لزوم و وجود سازمانی دمکراتیک – توده ای می پردازد و وجود آن را برای خروج از نابسامانی ها و گسترشِ فعالیت ها برعلیه رژیم امری سازنده و ضروری ارزیابی می کند.
این گردهمایی متکی بر مخرج مشترک بزرگی است که در صورت بسر انجام رسیدن آن به پراکندگی و از هم گسستگی خاتمه می دهد, به توان مبارزاتی می افزاید و مبارزه گسترده ای بر علیه جمهوری اسلامی را فراهم میسازد.
برغم تصویب بیانیه و دادن التزامِ عموم علاقه مندان و شرکت کنند گان, در پشتیبانی و حمایت از مفاد آن, برخی از افراد در اولین قدم های شکل گیری کانون با منجمد شدن در برهه ای از تاریخ, در همان کاتگوری های گذشته, بدون اندیشیدن به رویکردی نوین و اتخاذ سیاستی دیگر به صفوف بی ثمر نظاره گران پیوستند. برخی دیگر نیز که حضور در نشست های عمومی و همگانی را مغایر با اصول و دیدگاه های خود می دانستند, در پشت دیوارهای قطور و بلند دگم ها ماندند, و از شرکت در جلسه وحمایت از این رویکرد نوین خودداری کردند.
این دوستان بدون دوراندیشی که هر کدام از ما مسئول از هم گسیختگی موجود در صفوف مبارزین در خارج از کشور می باشیم, و ضعف ما در امر افشای جنایات جمهوری اسلامی, محصول ناتوانی مان در اتحاد عمل ما نهفته است, و با محفل های نمایشی, بدون شناخت ضرورت ها, موقعیت ها و برنامه ای منسجم و روشن نمی توا ن به وظایف خود عمل کرد, غرق در گذشته های دور, در گشت و گذار در رویاها و دهنیت های خود, موجب انسداد رشد این حرکت نوین و گسترش آن گشتند.
.این رفقا اگر رزومه کار یک ساله خود را بررسی کنند, به عدم کارایی و بی حاصلِ چنین اقداماتی پی خواهند برد.
زیرا دفاع از حقانیت مطالبات طبقه کارگر و حمایت از مبارزات مردم ایران به یک روز در سال و آنهم روزِ اول ماه مه, و پخش و توزیع تعدادی اطلاعیه محدود نمی شود و خاتمه نمی یابد. با حفظ نظریه تک صدایی نمی توان صدا را به فریادی رسا و پر طنین تبدیل نمود تا مؤثر واقع شود. آنچه که مبارزه واقعی را از گونه های نمایشی آن متمایز می نماید, تاثیر گذار بودن آن است. کارزاری که فاقد دستاورد باشد, در بهترین حالات سرگرمی و تفریح سالم است و سنخیتی با مقولات رهایی و آزادی ندارد.
مشخصه های مبارزه ای موثر, توان توده ایی, نواندیشی و نوآوری آن است.
در ادامه فعالیت ها, در فرایند شکل گیری کانون, تقسیم کار در کمیته ها, سیاستهای برنامه ای وهمکاری با سایر نیروها نیز مباحثاتی شکل گرفت که مانع تقویت و توسعه کانون شد. برخی از اعضا به زعم شرکتِ پراکنده در جلسات , در واقع بعلت عدم باورمندی به لزوم تشکیلاتی فرا طبقاتی و چند گانه, آهسته, آهسته رهسپار دیار نظاره گران گردیدند و به صفوف آنان پیوستند.
این رفقا بدون توجه به این واقعیت که مردم ما در شرایط کلی و عمومی مبارزه قرار دارند و برای رهایی از درد و رنج طاقت فرسای زندگیِ و رفع نیاز های اولیه معیشتی, برای گسستن زنجیرهای قرون وسطایی, آزاد زیستن و آزاد اندیشیدن بپاخاسته اند و برای پایان بخشیدن به نظام منحط جمهوری اسلامی است که به مبارزه روی آورده اند, هم چنان بر نظریه« خودی ها» پافشاری می کردند.
امروزه این امر بر کمتر کسی پوشیده است که تضاد عمده جامعه ما تضاد مردم, خلقهای ایران با کلیت نظامِ تبهکارِ جمهوری اسلامی است و ستم بر آمده از حکومت اسلامی است که عمد ه گی آن را برجسته و حل آن را در اولویت قرار داده است..
شرایط حساس ومتحول در جامعه ما که نظام استبدادی از شاخصه های اصلی آن است, خواست دمکراسی را که از مهم ترین خواستهای لایه های گوناگون جامعه است, در اولویت قرار داده است. در این وضعیت, دموکراسی را جزو شاخه های فرعی تضاد بشمار آوردن و به دنبال حل تضاد اصلی, کار و سرمایه و تشکیلات طبقاتی, "خودی ها" دویدن, نه فقط به بیراهه رفتن است, بلکه انزوای سیاسی را بدنبال دارد. طبقه کارگر با شناخت از این واقعیات و پیروی از قوانین آن است که میتواند در پروسه مبارزات ضد استبدادی, عنصر اصلی و راهنمای مبارزه گردد.
در یک نبرد عمومی بسوی حل گره گاه های ایدئولوژیک نمی توان رفت. قیام توده ای که در شرایط خاصی پدیدار می شود, منافع همه مردم را در نظر دارد و خارج از مکانیسم های مبارزه طبقاتی عمل میکند. قیام توده ای از منافع و مطالبات تنها یک طبقه پیروی نمی نماید.
وظایف ما در خارج از کشور با پیروی از این واقعیت, پشتیبانی از مطالبات بحق همه مردم است که انجام آن در یک تشکیلات دمکراتیک میسر می گردد.
این مسئولیت به ما در خارج از مرزهای کشورمان سپرده شده است تا آن را در عرصه های عملی مبارزه پیش ببریم.
اما برای انجام این وظایف باید الزامات آن را فراهم نمود.
بدون تردید برای پیشبرد این اهداف, جنبش توده ای, دمکراتیک و آگاه لازم است. زیرا جنبشی که از پشتیبانی توده ای برخوردار باشد مورد توجه و حمایت نیروهای مترقی و نهاد های خبری قرار میگیرد. تنها در بستر مبارزات متشکل قادر خواهیم بود جنایات جمهوری اسلامی را در انظارعمومی افشا و دیدگاه های دشمنانه با مردم ایران را منزوی نمایم و به حمایت از مردم برخیزیم.
بدین منظور, ما با همه تفاوت های نظری, بر محور بیانیه کانون گرد هم آمدیم تا بر توان مبارزاتی خود بیافزایم. زیرا بدون حضور توده ای در عرصه های عملی مبارزه با تشکیلاتی چند نفره بدون برنامه ای منسجم و کارآمد, امکان دستیابی به انجام این وظایف غیر ممکن خواهد بود. زمانی که تشکیلاتی از حمایت و پشتیبانی توده ها برخوردار نشود، و در فعالیت ها عملی حضور نداشته باشد، از عرصه مبارزاتی خارج میشود.
کانون تشکیلاتی است دمکراتیک و فراطبقاتی که حزبی معین و یا طبقه ی خاصی را نمایندگی نمیکند و از خواسته های جامعه مدنی پیروی می نمایند و صدای مردم را منعکس میکند. آنانی که منشا تحول اند.
جنبش دمکراتیک, مبارزه با رژیم را با دیدگاه ایدئولوژیک انجام نمی دهد.بلکه از خاستگاه و مطالبات جامعه مدنی الهام میگیرد. در این شرایط حساس ضروری است که نیروهای آزادی خواه و عدالت طلب با شناخت از موقعیت و مرحله مبارزه بر محور رئوس کلی و عمومی خواست ها گرد هم آیند تا بر توان مبارزاتی خود بیفزایند.ما تنها در بستر مبارزاتِ متشکل قادر خواهیم بود جنایات جمهوری اسلامی را به شیوه ای موثر در انظار عمومی افشا نمایم. درک و دریافت متفاوت ما از جمهوری اسلامی نباید مانع از هم گرایی ما در مسیر مبارزه با آن گردد.هدف مشترک را می باید مشترکا دنبال کرد. این مطلب احتیاج به توضیح بیشتری ندارد که روابط خصمانه مابین نیروهای ضد رژیم, بسود جمهوری اسلامی است.
فراموش نکنیم که جنایت کارانِ دیروز, بدون شرمندگی از آنچه که دهه ها بر علیه مردم انجام دادند و روند رشد کشور ما را, بعلت وابستگی به تراست ها و کنسرن های غارتگر بین المللی از دایره پیشرفت و نوآوری باز داشتند و با اعمال دیکتاتوری فردی و نابودی همه آزادی های مدنی, قلم و بیان و اندیشه, تحزب, تشکل, پایه های اصلی حاکمیت تبهکارانه جمهوری اسلامی را موجودیت بخشیدند, آری همین آنان, امروز با انگیزه عوام فریبی و به گمراه کشاندن مبارزات مردم با پرچم آزادی و دموکراسی خواهی در مخفی گاه های تزویر و ریاکاری به کمین نشسته اند تا این بار از جایگاه اپوزیسیون در این شرایط متحول و متلاطم جامعه, از بالای سر مردم, همچنان به سبک و روال گذشته, آزادی و برابری طلبی مردم را قربانی یغماگری خود و غارتگری بین المللی شان نمایند.حکومت های متکی بر قدرتهای خارجی وابسته اند و اعتباری ندارند. این نظام ها جز به منافع استعماری خود و چپاول و غارت ثروت ملی و دسترنج میلیونها انسان زحمتکش, اعتقادی به اصول و قوانین انسانیت ندارند.
بدین جهت, باید یادآور شد که ما برای دیکتاتوری نوینی مبارزه نمی کنیم. باید به احتمال چنین خطری که در پیش روی ما است همیشه هشدار داد.
ما بر این باوریم که هر نوع هم کاریِ نیروهای چپ, مترقی و دمکرات, بهر شکل و شیوه ای و با هر بهانه و ضرورتی, با حامیان و نمایندگان مخفی و یا علنیِ جنایتکاران دیروز و دشمنان فردای مردم, بیان واقعی و بدون تردید واپسگرایی و خیانت به مردم خواهد بود. بیاد داشته باشیم, تاریخ همه وقایع را در درون خود حفظ خواهد نمود و هم چون گذشته حقایق را بدون کم و کاست در فردای آزادی باز خواهد گفت.
دوستان عزیز
ما همه میدانیم, مبارزه, آگاهی, عزمی راسخ و اراده ای خدشه ناپذیر را می طلبد. مبارزه یعنی پا گذاشتن به مرتفع ترین قله های زندگی که آگاهی و اعتقاد, ریشه های اصلی و ضرورتهای پایه ای آن هستند.
به مبارزه نمی توان به گونه ای تفننی و سرگرم کننده پرداخت. گاهی که حالش را داشتم و یا اگر فرصتی پیش آید به سراغش روم. بزرگنمایی های بی مایه و کوشش در قرار دادن خود در مرکز فعل و انفعالات, آن شیوه ای نیست که موجب رشد و تقویت مبارزاتی گردد. نباید به حرمت و معیارهای مبارزاتی بامزه گویی , خود شیفته گی, اقتدارگرایی ومجادلات بی رویه, و دخالت های مخرب و غیر مسئولانه خدشه وارد نمود. بدون هم آهنگی, حفظ و تداوم هیج سامانی میسر نخواهد بود. این رفتارها نه فقط موجب عدم اعتماد فعالانِ بالقوه و علاقه مندان مطلوب به تشکیلات خواهد شد, بلکه اعضا و کادر های سازمانی را نیز به ادامه کاری متزلزل می نماید. سازمانی بدون استحکام سیاسی اعضای خود و بدون حفظ پرنسیپ های تشکیلاتی از هم گسیخته است و در روند فرایند حاد مبارزات طبقاتی قادر به حفظ موجودیت خود نخواهد بود. باید توجه داشت که مبارزه در درون تشکیلات تنها و تنها در فضایی رفیقانه و روابطی صمیمانه, و تهی از هرگونه برتری طلبی, ارزشهای خود را آشکار میسازد و از گذرگاه های سخت و پیچیده مباحثات و منازعات درونی میگذرد و استحکام مییابد. باید توجه داشت بدون پایبندی به تعهدات جمعی, ادامه کاری در درون هر تشکیلاتی نا ممکن است
اگر بنا بر آن شود که هر فرد ساز مخصوص خودش را بنوازد, از این تکنوازی نمی توان ارکستری را سامان داد که شایسته اجرایی داشته باشد و مورد علاقه شنوندگان قرار گیرد.همکاری دقیق اعضای ارکستر و رهبری خردمند ونواندیش آن است که صدای دلنوازی را ابداع می نماید و ارزش می آفریند. تشکیلاتی برآمده از توده کنش گرانی که با همدلی و همیاری به مبارزه روی آورند, مورد توجه قرار میگیرد و رویش می کند.
کانون مجموعه ای است با سلایق متفاوت که بر محور دفاع از مبارزات مردم در راستای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی مبارزه میکند و نگرش ها, راهبردها و سیاست های ما با توجه به این وظیفه اساسی تنظیم می شود.
مردم با همه درد و رنجها و تاریکی ها که با آنان زندگی میکنند.با همه بی حرمتی ها, توهین و تبعیض ها, دغدغه های معیشتی که هر روزه به آنان تحمیل میشود, بدون توجه به همه خطراتی که زندگی و جان آنان را تهدید می کند, به اصول خود پایبند مانده اند. آنان دریافته اند که برای رهایی از این زندگی مشقت بار و طاقت فرسا و دستیابی به رفاه اجتماعی و صلح و آرامش راهی جز مبارزه باقی نمی ماند. مبارزه محصول عدم عدالت اجتماعی و برآمده از آگاهی است که اوضاع سیاسی و اجتماعی جوامع را دگرگون میسازد.
درد ما در خارج از کشور محصول فقدان آگاهی سیاسی ویا عدم اطلاع از جنایات و تبهکاری های رژیم فاسد جمهوری اسلامی نیست.
مسبب بازدارندگیِ مبارزات در خارج از کشور از یک سو پراکندگی مزمن, وجود و حضور قطب های دگم و فرقه گراست که مانع همکاری و همیاری نیروهای مقاوم وآگاه ضد رژیم شده اند وازسوئی دیگرصف بلند وطویل نظاره گران و« بیطرفان» است که برغم بهره بردن از تمامی دستاوردها یی که انسان ها در طول سالهای متمادی, برای کسب آن با جان مایه گذاشته اند, همچنان به تماشا کاری مشغولند.
– این مطلب برای من قابل توضیح نیست که به عنوان انسانی اگاه, بدون حساسیت و توجه به آنچه که در اطرافم می گذرد. چگونه می توانم نجابت و انسانیت خود را در این دنیای تبهکار حفظ نمایم. چهل و پنج سال زیستن و تجربه در دنیایی مملو از عقب افتاده ترین نگرشها, رفتارها, درد و رنجها و تحمیل سیاه ترین قوانین به جامعه مدنی و زندگی انسان ها کافی نیست که به این بی تفاوتی ها به آنچه که بر خانه مان می گذرد پایان دهیم و به تامل و تفکر بیشتری روی آوریم.
تجربه بیش از چهل و چهار سال حاکمیت, مشخصه های اصلی, فرعی و ماهیت رژیم را برای ما برملا کرده است. ما همه می دانیم که این رژیم تبهکار است و ایدئولوژی نفرت و کینه و مرگ را تبلیغ میکند. اما آیا آگاهی به این امر کافیست؟
اصولا هدفِ آگاهی از پدیده ها (اخبار, وقایع, اتفاقات از هر نوع آن) برای چیست؟ هدف از این آگاهی, شناخت و دخالت در موجودیت آن است. ما بدین جهت میخواهیم جهان را بشناسیم, تا آن را تغییر دهیم. شناخت جهان، بدون کوشش برای انسانی تر کردن آن تغییری در این بی عدالتی ایجاد نمی نماید و شرایط مردم دردمند و گرفتار فقر و تهیدستی را بهبود نمی بخشد و مشکلی را حل نمیکند. هدف مبارزه در خارج از کشور دفاع از انسانهایی است که برای رهایی از نظامی مخوف و ستمگر بپا می خیزند. مبارزه ما می باید به آن درجه از رشد و توانمندی دست یابد تا مورد توجه نیروهای پیشرفته، نهادهای اجتماعی و انجمن های مترقی اتریشی قرار گیرد. این امر بدون تردید از درون همکاری های گسترده میگذرد.
ما باید به یک جنبش توده ای اثرگذار دست یابیم. دستیابی به چنین جنبشی به صورتی خودانگیخته بوجود نمیاید. به انتظار روزهای مناسبی ایستادن نیز پاسخی به شرایط امروز نخواهد بود. ما تنها در بستر مبارزه ای متشکل قادر خواهیم بود جمهوری اسلامی را در اذهان عمومی افشا نماییم.تنها جنبشی متشکل, فرا طبقاتی و توانمند قادر خواهد بود هویت خون آشام جمهوری اسلامی را در افکار عمومی رسوا نماید. در این فضای پراکندگی, حمایت مؤثر از مبارزات مردم به سختی میسر است و با مشقت پیش میرود. ما برای انجام وظایفی که مردم به ما محول کرده اند به صدایی رساتر که از گلوگاه توده ای مصمم و آگاه منعکس شود نیاز داریم.
مماشات غرب با جمهوری اسلامی و ادامه روابط با آن, محصول عدم توانایی جنبش در خارج است که تا به امروز نتوانسته است به نیرویی اثرگذار دست یازد ومانع آن گردد.
امروز زمان همکاریها رسیده است. باید کارزار متفرق را متوقف نمود.منفردین را به مبارزهِ جمعی دعوت نمود.تنها در بستر مبارزات متشکل میتوان جمهوری اسلامی را در انظار عمومی افشا نمود.
10.06 24
ناصر- وین