موانع گذار از فئودالیسم به سرمایه داری در ایران
این موانع را باید در دو ساحت بررسی کرد:
در عرصه ساخت اقتصادی
و دوم: نقش عوامل خارجی
برای اینکه ببینیم چرا اروپا توانست از اقتصاد فئودالی به اقتصاد سرمایه داری درموقع مناسب گذر کند و ما نکردیم باید دید ویژه گی تاریخی فئودالیسم ما چه بود که سخت جانی کرد و ما را از رشد تاریخی خود وا داشت.
نخست باید گفت که شکل مالکیت در ایران دولتی ،وقفی و خصوصی بود البته با تسلط مالکیت دولتی.اما رفته رفته بعلت رسم اقطاع و سیورغال و تیولداری مالکیت دولتی ضعیف و ضعیف تر شد.
اقطاع زمین هایی بود که در ازای خدماتی به شاه یا خلیفه به کسی داده می شد تازمانی که زنده بود و موروثی نمی شد .
مغول ها با خود سیورغال یا هدیه را آوردند زمینی که خان بزرگ بیکی از نوکرانش می داد و مورثی بود.
در دوران بعد سیورغال تبدیل به تیول شد که سهمی از بهره مالکانه بود که شاهان صفوی به نوکران خود می دادند و موروثی بود . واین در زمانی بود که فئودالیسم اروپایی بسوی تمرکز هرچه بیشتر می رفت در حالی که ما عکس آن ها را طی می کردیم.
از سویی دیگر با تقسیم زمین به قطعات کوچک و زیر کشت نبودن سهمی از زمین برای ارباب بیگاری یا کار رایگان برای ارباب معمول نبود در حالی که در اروپا بهره مالکانه در ابتدا بشکل بیگاری بود بعد جنسی شد و در دوران فروپاشی بشکل پولی در آمد در حالی که در ایران بهره مالکانه در آغاز بشکل جنسی بود وبهره مالکانه بشکل پولی خیلی دیر اتفاق افتاد.
مسئله دوم نقش شهرهای بزرگ در سیاست و اقتصاد بود. در اروپا از قرن یازده ببعد شهرهای بزرگ شکل گرفتند و آن هم بصورت مراکز پیشه وری و بازرگانی و در این شهر ها خبری از فئودال ها و ارگ های حکومتی در کار نبود.در حالی که در ایران از همان آغاز شهر های بزرگ وجود داشتند با بازار و مسجد و صنایع دستی پیشرفته بر خلاف اروپا و وحدت شهر و ده در تولید محصولات کشاورزی و تولیدات صنعتی و حضور سازمان های حکومتی و فئودال ها و نزدیکی فئودال ها با بازرگانان وخرید زمین توسط بازرگانان و شرکت فئودال ها در کارهای بازرگانی.
در حالی که در اروپا زمانی که شهر های بزرگ شکل گرفت این شهر ها محل تمرکز و قدرت بازرگانان بودند و فئودال ها در قلعه های اربابی زندگی می کردند و هیچ اشتراک منافعی با بازرگانان نداشتند. اقتصاد شهری از اقتصاد فئودالی جدا بود و جنبش های پیشه وران و فقرای شهری با اتکا به سازمان های صنفی خود قابل سرکوب تام وتمام نبود در حالی که در ایران بخاطر منافع مشترک فئودال ها وبازرگانان هر دو در سرکوب پیشه وران وتهیدستان شهری سهیم بودند.نزدیک شدن پیشه وران و تهیدستان شهری در ایران به صوفیان وخانقاه ها از همین رو بود خانقاه ها نوعی سارمان سیاسی پیشه وران بود.
حضور دولت وفئودال ها در شهر تکامل بازرگانی و پیشه وری را با مانع روبرو کرد وپیشه وران و تجار نتوانستند با سازماندهی نهاد ها وانجمن های صنفی هرچه بیشتر فئودال هارا به عقب برانند
عامل خارجی
حمله مغول باعث ویرانی شهرها و روستاهاو قتل عام صنعتگران و انحطاط کشاورزی و صنایع شهری و سیستم آبیاری شد و زندگی کوچ نشینی و قبیله ای و ایلیاتی قدرت گرفت . جنگ های وقفه ناپذیر طوایف از همین روبود .
از بین رفتن صنایع شهری و اقتصاد روستایی باعث شد شیوه تولید نتواند بدان حد از رشد و اعتلا برسد تا اقتصاد کالایی را به اقتصاد مسلط تبدیل کند .
شیوه کشور داری نیز در این سامان استبدادی بود و این استبداد علت و زمینه داشت حضور دولت و فئودال ها در شهر تسلط دولت وفئودال ها بر سازمان آبیاری و بازرگانی این امکان را به آنها می داد که فئودال ها و سرداران با مردم و حتی اشراف به سختی بر خورد کنند.
نطفه سرمایه داری در ایران بهرروی در دوران صفویه بسته شد اما سرمایه بازرگانی نتوانست به سرمایه صنعتی بخاطر پائین بودن رشد نیروهای تولیدی و کمبود منوفاکتور ها و تبدیل نشدن مانو فاکتور ها به کارخانه های صنعتی و نبود امنیت سیاسی و اقتصادی بازرگانان و نبود امنیت راه ها و هجوم مدام قبایل کوچنده به بازرگانان و شهرها و عدم رشد علوم و فنون و ضعف بنیه بازر گانی و صنایع پیشه وری نتوانست انباشت سرمایه را بدان جا برساند که سرمایه تجاری و پیشه وری رابه سرمایه صنعتی تبدیل کند.
ضربه آخر را به این پروسه استعمار زد و با ازبین بردن صنایع پیشه وری و خانگی فرصت نداد اقتصاد ایران رشد طبیعی خود را طی کند تا بتواند به سرمایه صنعتی و نظام سرمایه داری فرا بروید.