خمینی جنگ ایران و عراق را موهبت الهی میدانست و در طی ۸ سال جنگ توانست دشمنان داخلی خود را با درندگی و قاطعیت و با کشتن هزاران و دهها هزار نفر از مردمان شریف و مبارز ایران به شکست و عقب نشینی وادار کند و رژیم ترور و خفقان خود را تثبیت نماید.
در مقابل دشمن خارجی ولی، خمینی موفقیتی نداشت و بالاخره مجبور به صلح و یا بقول خودش جام زهر را نوش جان کند.
اکنون رژیم ج. ا. ایران با وجود اسکان دادن نیروهای نیابتی خود در مرزهای اسرائیل و طی سالهای گذشته صرف هزینههای سر به فلک کشیده برای مسلح کردن نیروها و سازمانهای تروریستی از قبیل حزبالله ، حماس ، حشد شعبی و غیره و برای دور نگاه داشتن جنگ از مرزهای ایران، هر روز که میگذرد شعله های جنگ به خود ایران نزدیک و نزدیک و نزدیکتر میشود و همه قرائن نشان از آن دارند که رژیم اسلامی ایران با بزرگترین و خطرناک ترین چالش و خطر خارجی دوران حیاتش روبرو شده است.
هر چند با افرایش نارضایتی ها و بخصوص بعد از انقلاب ژینا و ادامه آن، شاید بروز جنگی دیگر و انحراف اذهان به جنگ موهبت الهی دیگری برای رژیم باشد ولی او میداند این بار دشمن بسیار قویتر و درنده تر از خودش است و تاکنون عقل سلیم او را به خویشتن داری وادار کرده و هیچ بعید نیست که بار دیگر جام زهر را و پیش از بروز جنگ خانمان سوز سر بکشند و مردم ایران را از در گیر شدن در جنگی دیگر بر حذر دارند. جنگ های اکراین، غزه و لبنان و ویرانی و تلفات انسانی و باز گشت به صد سال قبل از عواقب چنین جنگی خواهند بود .
نوشیدن جام زهر و بدون درگیر شدن رودررو ولی این بار هزینه بسیار سنگینی برای رژیم خواهد داشت و دشمن داخلی خود یعنی انقلابیون را در موقعیت برتری قرار خواهد داد و به همین دلیل نوشیدن جام زهر در مقابل اسرائیل میتواند نوشیدن جام زهر را در مقابل مردم ایران بدنبال داشته باشد. زهری که او و رژیم او را برای همیشه نابود خواهد کرد. دورنمای و یا صحیح تر آشتی اصلاحطلبان و اصولگرایان میتواند به عبارتی دوراندیشی و تحکیم گرایشات متعدد درونی خود رژیم برای مقابله با مردم بشدت ناراضی و انقلابی توصیف شود.
با وجود این واقعیت و بنابراین اگر این بار خامنهای به نوشیدن جام زهر و یا در حقیقت به تسلیمی تقریباً آبرومندانه در مقابل آمریکا و اسرائیل رضایت دهد، لااقل از طرف من یک نوش جان واقعی را دریافت خواهد کرد.