در ادامهی جنایات بی وقفهی حکومت فاسد و ورشکستهی ترکیه وهمدستان آن،در پناه جنگهای ارتجاعی حکومتهای اسراییل وایران و نیابتیهایش و نیز قطبهای سرمایهداران جهانی غرب و چین و روسیه در اکراین، در حال حاضر، سراسر روژآوا، در سوریه و شنگال و کوهپایهها، آبادیها و سنگرهای مقاومت در کردستان عراق، با شدت و گسترش بیسابقهای به خون وآتش و خاکسترنشانیده شدهاند. شهرهای کوبانی، قامیشلو،عامودا، رَمیلان، گره سِپی، شهبا و... دهها روستا و آبادی در آتش و یورش ارتش ترکیه و راهزنان و سارقان مزدورش در خون و خاکسترو آتش میسوزند.
اکنون، در سکوت و همراهیهای رسانههای تبلیغاتی و ایدئولوژیک سرمایهداری، چه فارسی زبانان و چه دیگر زبانها، بیروت و غزهی دیگری در گوشهای دیگر ازخاورمیانه،در محاصره، غرق در دود و آتش و ویرانی است.
از روز ۲۳ اکتبر جاری تا امروز۲۶ اکتبر،چهار شبانه روز است که فاشیستهابرجامعهی در هم کوبیده شده، اما سربلند و پایدارروژآوا و شنگال،بی وقفه بمب و آتش میبارانند.
ارتشهای ناتو و ائتلاف، روسیه نئوتزاری، نیروهای نیابتی و سپاه قدس حکومت اسلامی ایران و سوریه در پایگاههای خود در این سرزمین اشغالی، بهسان همدستان جنایت علیه بشریت و نسل کشی،تجاوزگرانه، به نسل کشی و جنایتهاینئوعثمانیستهایحاکم بر ترکیه، درهمکاری با هم، در پیشبرد و فرصت جنایت، دستیار یکدیگرند.
هم اکنون، در شمال شرق سوریه (روژآوا)سیلوهای گندم، انبارهای نفت و مازوت، بنزین، گاز،مراکز آب و برق و انرژی، بیمارستانها و مراکز درمانی و بهداشتی، آموزشگاهها،کارگاهها، راهها و چادرهایبیجاشدگان و آوارگان شهرهای نیم میلیونی عفرین و سرهکانی و شهبا وسرپناهای مردم و کشت و کار دردهها روستا و آبادی... زیر آتش ارتش ترکیه میسوزند.
فاشیستها با بمبافکنها و توپ بارانها و بمبهای شیمیایی و ممنوعه، به بهانهی رخداد آنکارا و درگیری در مرکز ساخت پهباد و موشکی خود،بی وقفه بر سر کارگران، زحمتکشان، کودکان و زنان و مردمان رنج و کار و مقاومت در روژآوا و شنگال و...، از آسمان و زمین، مرگ و ویرانی میبارانند.دولتهای آلمان، بریتانیا و روسیه و دیگر حکومتهایسرمایهداری جهان، حکومت ترکیه را «برادر» و همپیمان خویش مینامند تا با برخورداری از این پیشتیبانیها، همچنان به نسل کشی و اشغال و جنایت ادامه دهد.
رسانههای خبری و پروپاگاندای سرمایهداری جهانی، جهانیان را با اشغال و تسخیر ذهن و خبرهای دروغین و انحرافی، در سکوتی خفقانی و مرگبار و مدیریت شده بر این جنایات چشم و گوش فروبسته و بی خبرمیگذارند، مبادا که صدایی به همبستگی و سمپاتی شنیده شود و یا به اعتراضی برخیزد.
ابعاد و میزان جنایات این یورش، بی کران است.گزارشهایاولیه از جانباختن ۸ کارگر نفت در رمیلان، و دهها کارگر و زحمتکشو کودک در کوبانی و عامودا و شنگال و شهبا و... با صدها زخمی خبر میدهند. ذخیرههای گندم و آرد و آذوقه، ذخیرههای انرژی و سوخت زمستان، هستی مردمان رنج و کارو مقاومت، زیر بمبهایفاشیستها نابود شده و میشوند.
فاشیستها چه میخواهند!
فاشیستها و همدستان و حکومتهای متحد و دستنشاندگان آنان، از این یورشهایویرانگرانه و مرگبار، از ایناشغالگریها، نسل کشیها و جنایتعلیه بشریت، ماندگاری سلطهی طبقاتی و سیاسی و مناسبات بردگی و اسارتبار خویش میجویند.
آنان در یک کلام، بقا و حکمروایی طبقاتی و اقتصادی و سیاسی خود را در نابودی الگوی خودمدیریتتاریخساز آغاز شده در شمال شرق سوریه و شنگالمیبینند. فاشیستهای حاکم در ترکیهی نوعثمانی و همدستان و همپیمانان آنان، بقای خود را در نابودی نیروها و پایگاه آزادی و مقاومتالگوی انسانی در روژآوا و شنگالمیبینند. از نگاه و هدف فاشیستیآنان، الگوی مقاومت و ژن، ژیان، ئازادی! باید نابود شود؛جغرافیای شوراگرایی و تعاونیها و کئوپراتیوهای محاصره شده،باید با خاک یکسان شوند؛ از نگاه آنان،روژآوا، سرزمین آشتی و امید و شکوه و سربلندی، باید زیر خاکستر به تاریخ سپرده شود؛ زیرا که گندمزاران کممانند منطقه، اگر به دست مزدوران فاشیستها سوزانده نشوند، نان مردمان سوریه را دستکم برآورده میسازند. از این روی،گرسنگی و بیخانمانی باید چیره شود تا شوراگرایان و مردم به زانو در آیند.رودهای دجله و فرات،کشتزارها،دشتها و زیست و بوم منطقه را اگرسدهایآتورتورک وفاشیستها مجال دهند، باید به جای آنکه خشک و تهی و صحرا شوند،سرسبز و زندگیآفرین باشند.
زنان در شوراهای خودمدیریتی، از بی هویتی واسارت و بردگی طبقاتی ومردسالارانه رها شده که در مجالسخودمدیریتی و یگانهای مقاومت وپایداری از زیست و زندگی و آسایش جامعه و طبیعت، مدیریت میکنند، باید بار دیگر به اسارت درآیند. سرزمینی که نه تنها منطقه، بلکه جهان را به هزینهی بیش از پانزده هزار جانباخته ازحاکمیت تروریسم خونبارداعشیسم تا حدودی رهانیده، باید به اشغال کامل و تسلیم فاشیستها درآید.
سرزمینی که مردمانش از کودکستان،دبستان، دبیرستان،تا دانشگاه همانند دانشگاه مزوپوتمیا(میانرودان- بینالنهرین) در قامیشلو و رقعه (که روزی پایتخت داعش و بازار فروش زنان در میدان بردهفروشیوسرهای بریده در دست داعش بودو اکنون از آموزش و بهداشت و درمان رایگان برخوردار است) باید دوباره به اشغال درآیند.
سرزمینیکه بهداشت و درمان و تندرستی به رایگان یا بسیار ارزان، که تا کنونبه میزانی، پاسخگوینیاز و زیست مردم بوده وتقسیم میشوند، باید به اشغال حاکمیت جهل و چته و نوعثمانیسم درآید. سرزمینی با نزدیک به ۴ میلیون باشنده کههزینههایسوخت و انرژی و نفت و گازنزدیک به رایگان ویابسیارارزان، به دست مجالس (شوراها) و خودمدیریتیمشترک زنان و مردان تقسیم میشود و به سوی الگویی تاریخی برای خاورمیانه رویکرد دارد،باید به آتش کشانیده شود.
سرزمینی که از سال ۲۰۱۴ کهکانتونها و شوراهایخودمدیریتپاگرفتندکه داعش را به زانودرآورد، هزاران زن وکودک به بردگی گرفته شده را از دست داعش رها ساخت و تا سه سال پیش، هیچنشانی از اعتیاد و مواد مخدر و گدایینبود، واینک فاشیستهای ترکیه وهمدستان و چتههای مزدوربه پخش و قاچاق آنها ماموریتیافتهاند، باید به فساد کشانیده و نابود شود.
در سرزمینی که مردمان سازمانیافته به رهبری مشترک زنان و مردان، باشعار مقاومت،آزادی است و آزادیمقاومت، و ژن، زیانئازادی را زندگیمیسازند و در برابر آسیمیله شدن زن، اتنیکها، و نابودی انسان و طبیعت،شکوهمندانهایستاده و مقاومت میکنند، بایدکه به سودجهل و بردگی، به اسارت محکوم شود.
روژآوا(شمال و شرقسوریه)که الگوی آشتی و همزیستی آزاد همهیاتنیک و باورها،بینکورد، عرب،ارمنی،کلدانی، آشوری،ایزدی،ترکمن،چرکس،علویووووگردیده تا در همبستگی، شوراگرایانه به خودمدیریتیخویشبپردازند و برخیزند و سربلندبزیند، نبایدالگویرهاییباکور (کردستان در ترکیه) و باشور (کردستان در عراق) و روژهلات (کردستان در ایران) و خاورمیانه و جهان شود.
بنا به سیاست حکومتهاو مناسبات استثمارگرانه، دراین سرزمین که موضوعات جامعهباداوری و خرد جمعی در شوراها حل و به گفتگوگذاردهمیشوند و در عمل نشان میدهندکه میشودو میتوانبدون حکمران وضرورت دولت مرکزی و انگل و طبقاتی، زیستی انسانی را به پیش برد، و میشودباچنین الگویی،باآزادگی و سربلندی به سویبرابری و سوسیالیسم و انترناسیونالیسم به پیش رفت،نبایدمجال رشد داد ونبایدکه زیست آزاد،پایهمند و پایداربماند.
آشکار است که چنین پروژه و الگو و جامعهای، خار چشم سرمایهداران، فاشیستها و بردهداری مدرن است. پسهمانگونهکهبرایمردماناینسرزمین، خاورمیانهو سراسر جهان، مقاومت،آزادیاست، برایاشغالگران و استثمارگراننیز،جنایتعلیهبشریت، بقایحاکمیتبردگی و اسارت معنا میشود.
در سرزمینمقاومتِشکوهمند، تجاوز و تعرض و جنایتِجاری،ادامهیسلطهگری و اسارت انسان است. برایحاکمیتترکیه، این یورش فاشیستی نیز، مقاومتی مذبوحانه وضدتاریخی، بی فرجام و محکوم به شکستاست.
در این تهاجم جاری، به دست فاشیسم حاکم بر ترکیه بههدف برقراری حاکمیت اسارت و جنایتعیلهبشریت و نسل کشی، هرگونه خاموشی و سکوت،همصدایی باجنایتکاران است.
اینک،سرزمینِ مقاومت برای آزادی و سربلندی، دست یاری به سوی نیروها و انسانهایآزادیخواه و آزادهگشوده و یاری میطلبد. بههرگونه و باهرتوان،باید به یاری انسانیت بشتابیم. جهان و جهانیان نباید در برابرجنایتعلیهبشریت در این نشل کشی،خاموش و بی خبر و بی تفاوت بمانند.
فریادگر و بازتاب دهندهی مقاومت در سرزمین امید و آرمانهای انسان اجتماعی باشیم.
عباس منصوران
۲۶ اکتبر ۲۰۲۴ پنجم آبانماه ۱۴۰۳