۱۴۰۳-۰۹-۲۱
مهرداد لطفی

مشابهت های تاریخی ما و سوریه

یک

هگل درجایی بر این نکته انگشت گذاشت که همه رویداد ها و شخصیت های بزرگ تاریخ جهان به اصطلاح دو بار به صحنه می آیند وی فراموش کرده است اضافه کند که بار اول به صورت تراژدی و بار دوم به صورت نمایش خنده دار.

نا گفته پیداست که هگل خود به صراحت چنین حرفی را نزده است و مارکس این را از نامه سوم دسامبر 1851 انگلس به خودگرفته است :به راستی چنان می نماید که هگل پیر در نقش روح تاریخ در گور خویش دست اندرکار است و به تاریخ جهان جهت می دهد ،تاریخی که مقدراست همه چیزآن به آگاهانه ترین وجهی دو بار پیش آید بار اول به عنوان تراژدی بزرگ و بار دوم به صورت کمدی فلاکت با ر.

این گزاره اما در مورد خاورمیانه با حقیقت هم خوانی ندارد . در این جا تاریخ مدام تکرار می شود چرا که حرکت تاریخ در این نواحی دایره است . مدام می گردد و شانه به شانه می شود و روز از نو روزی از نو.

دو

در بهمن پنجاه و هفت بود که با خیل جمعیت چند ده هزار نفره به فتح اوین رفتیم.مردمی که از دور چیزهایی در مورد زندان اوین شنیده بودند باورشان نبود زندان مخوف اوین یعنی همین درها و دیوار ها و سالن ها و سلول ها و مدام بدنبال زندانی مخوف می گشتند که باید در زیر تپه های اوین باشد .در یک انفرادی  بودیم و من داشتم چشم بندی را که برایم آشنا بود برای روز مبادا بر می داشتم . ووقتی به آن ها گفتم زندانی در زیر تپه ها وجود ندارد و آنچه این مکان را مخوف کرده بود آدم هایی بود که در آن حکومت می کردند همه آن هایی که در سلول بودند ناباورانه مرا نگاه کردند  و وقتی گفتم زندان را خراب نکنید و کتاب ها را پاره  نکنید و با خود نبرید بزودی ما به همین جا بر می گردیم و به این ها نیاز داریم  آن چنان همه از من دور شدند که پنداری دارند از یک دیوانه فرار می کنند . بازگشت ما به اوین دیری نپائید و سلول ها یک بیک پر شدند

 

سه

زندان صیدنایا در سوریه همان هست که در اوین بود و همان هست که در دیگر کشورها یی که حکومت های تکنفره فرمان می راند هست . چیز عجیب و غریبی نیست . شب بیست و یک بهمن بود که از تلویزیون سرتا سری طی اطلاعیه ای از زندانبانان اوین خواستند کمک کنند تا درب زندان اصلی را که در زیر تپه های اوین است  باز کنند و زندانیان را از مرگ نجات دهند و قول داده شد که در امان باشند . درسوریه هم همین خبر با همین مضمون منتشر شده است تا زندانبانان سابق بیایند و زندان بخش سرخ را که دربی رمز دار دارد رمز گشایی کنند تا زندانیان بخش سرخ از مرگ رهایی یابند . این خبر و اطلاعیه را کسانی می دهند که بزودی خود دست زندانبان اسد را از پشت می بندند.آیااین همه مشابهت اتفاقی ست .

شادی های بی دلیلی

مردم سوریه خوشحالند همان طور که مردم ایران در بهمن پنجاه هفت خوش حا ل بودند ونمی دانستند چرا .بخاطرآن که از راز روز های نیامده بیخبرند.

بشار اسد سقوط کرد و دمشق بدست جبهه تحریر شام افتاد. رفتن و آمدنی که مردم نقش موثری در آن نداشته اند و چون نقشی نداشته اند سهمی هم در قدرت و انتقال قدرت نخواهند داشت و حاصل کار آن خواهد شد که اتاق های فکر در ترکیه و دوحه برنامه ریزیش می کنند وماموران اجرایش رادیکال های سنی اند.

چهار

با نگاهی به بافت مذهبی سوریه  می توان حدس زد چه اتفاقی در آینده ای نه چندان دور خواهد افتاد:

  اهل سنت:هفتاد و چهار در صد،

علوی نُصَیریه :سیزده در صد

  شیعه امامی و اسماعیلی  دو در صد  

  دروزی سه در صد

مسیحی هفت در صد

 یهودی و ایزدی یک در صد

سنی های سوریه یا اموی ند که در تحریر شام و گروههای دیگر طرفدار ترکیه سازماندهی

 شده اند یا شافعی اند که در احزاب کرد مخالف ترکیه قرار دارند.

اموی ها علی را خلیفه چهارم نمی دانند، و معتقدند به خلافت معاویه ویزد بعد از عثمان.

‏اینان علوی ها را از لحاظ اعتقادی و سیاسی مهدور الدم می دانند و معتقدند که حرم های

مربوط به شیعه مانند حرم زینب باید نابود شوند.

علوی های  نصیریه فرقه ای غالی هستند که در زمان امام عسکری توسط محمد نمیری شکل گرفت .بعد از نمیری، حسین بن حمدان خصیبی (صاحب کتاب هدایه الکبری)رهبری فرقه را بعهده گرفت و قبرش در حلب است .

.اینان بر این باورند که خدا ذات یگانه ای ست مرکب از سه اصل جداناپذیر بنام های: «معنی»، «اسم»، «باب». این سه گانگی به نوبت در انبیا  متجلی شده است و آخرین تجسم آن ذات یگانه در تثلیث علی، محمد و سلمان فارسی ست.

اینان ابوبکر و عمر و عثمان را لعنت می‌کنند.

پنج

این که روند آتی در سوریه به کجا خواهد کشید به فاکتور های زیادی بر می گردد.باید دید بازیگران منطقه ای چه در سر دارند بر ما بروشنی معلوم نیست اما آنچه به ضرس قاطع می توان گفت غذایی که ترکیه برای مردم منطقه سرو می کند غذای مسمومی خواهد بود ترکیه ای که در نقش رجب طیب اردوغان می خواهد ردای  سلطان سلیم را بپوشد و امپراطوری مرده ای را زنده کند. بوی خوشی از این حمله و فتح به مشام نمی رسد.

 

یک نظر بنویسید

 

نظرات شما

بدون نظر