۱۴۰۳-۰۹-۲۶
عباس منصوران

خودمدیریتی روژآوا،‌ سوریه‌ی جاری و آینده‌ی آن‌ها

 

آنچه که امروزه درسوریه‌ی داعشیان جاری‌است، پیدایش افق جابجایی یا قیام مردمی نیست،بل‌که اشغال این سرزمین به دست بسیجیان ارتش اشغالگر ترکیه با پشتیبانی مالی قطر است. حاکمیت «جدید» همانند حاکمیت امارت ادلب اشغالی‌ از سال ۲۰۱۷تا اشغال حلب در ۲۷ نوامبر ۲۰۲۴حتاگونه‌ای جابجایی قدرت سیاسی همانند ایران سال ۱۳۵۷ و طالبان افغانستان۱۴۰۰ هم نیست.

از ۲۷ نوامبر ۲۰۲۴ با اشغال حلب، همانند روزهای هجوم جهادگران اشغال دانشگاه‌ها در ایران، در دمشق و هر آنجا که مهد دانش و هنر و فرهنگی‌است، بر پرچم سیاه داعشیان ترکیه، واژه‌‌های سیاه قتل‌عام نگاشته شده است. اعدام‌ها، ربایش‌ها، تجاوزها، سرقت‌ها، و بریدن سر زنان و اسیران در حلب و منبج، ‌طبقا، رقعه، سره‌کانی، گره‌اسپی، عین عیسی، کوبانی، شهبا، تل رفعت، تل‌تمر، ‌زرگانی، قامیشلو، دیرک،‌حسکه، شیخ مقصود و... سراسر شمال شرق انقلابی، تنها پیش‌لرزه‌های یک ولکان سیاه و گدازه‌های خاکستر سوزان، عمق دنائت جهادیان عثمان پناه پسا اسدی، ناقوس‌های یک فاجعه‌ی جهانی است.

سوریه‌ی امروزین، ادامه‌ی همان سیه‌روزی‌های امروزین و دیروزین ۴۵ ساله‌ی ایران است. روزهای سیاه سوریه از همین امروز آغاز شده است. با ورود بسیجیان میت وجنایت‌کاران ارتش و حاکمیت ترکیه و بانک‌های قطری با سرسپردگان داعشی و القاعده،ازهمین امروز، ‌روزهای تیره‌ی شام بر سراسر سوریه خیمه‌افکند.

اینک، روز شمار این سیه‌روزی با جابجایی استبداد چندین‌گانه‌ی الیگارش‌هابه‌رهبری خاندان اسد و خروج حکومت اسلامی ایران، ورود استبداد مضاعف تبه‌کاران دیگری را رقم‌‌می‌زند.سلطه‌ی راهزنان بسیجی ترکیه که ازسرقت گاوها و گندم و نان تهی‌دستان روستاهای اشغالی در مناطق خودمدیریتی هم فروگذار نیستند، با پشتیبانی مالی و سیاسی قطر در دمشق،جز کور سوی امیدواهی گذرا، برای کسانی که حافظه‌‌ تاریخی‌اشان را به‌فراموشی سپرده‌اند،‌دستاورد دیگری در پی نخواهد داشت. این آگاهی و حافظه‌ی تاریخی که حافظ جنایت‌پیشه و بشاروی به شرارت برده، امیدی به‌ارمغان نیاورده و نخواهد‌ آورد.

الگوی آگاهی و حافظه‌ی تاریخی را روژآوا به تجربه آورد و خودمدیریتی و مقاومت با شکوه تاریخی آن، ‌در سوریه‌ی،‌ درغوغا و جنگ و هژمونی پروپاگاندا و رسانه‌ای غافلگیرانه‌ی اشغال،‌ گویی رویتی نیست.این ازخود بیگانگی در سرزمین استبداد و قصابان و ممنوعیت و خفقان که آزادی و انسانیت را سر می‌برند، جای شگفتی نیست. آیاسوریان در دمشق در یک خودفراموشی و از خودبیگانگی همانند ایران ۱۳۵۷ و افغانستان به ارگان سازش سرمایه‌‌داران جهانی تسلیم شده، در ذلتیخفت بار تن سپارمی‌شوند!؟این پرسش تاریخی‌است در برابر واهیان خیابان‌های اشغالی،در سیطره‌ی‌ داعشیانی که تیربارهایشان در آنکاراخشاب گذاری شده است.این تسلیم در مسجد اموی بر منبری که روزی پیراهن عثمان بر دست دولت اسلامی عراق و شام اموی و سپس عباسی بود، بار دیگر در جمعه‌‌نمازها، ابلاغ و خطبه می‌شود.

 چگونه می‌توان از داعشیان تبه‌کار و نیابتی‌های حکومت سرکوبگر و فاشسیتی ترکیه، که کارنامه‌ای جز جنایات جنگی و نسل کشی‌ها و بمب‌های شیمیایی ندارد، امید، به ارمغان داشت وکودتای سیاه یک حکومت اشغالگر با بسیج داعشیان و القاعده را امید بهروزی دانست!؟

در نشست«آستانه» در دوحه،‌ نمایندگان حکومت‌های ترکیه،‌روسیه و ایران و پنج امیرنشین عربی در ۱۷ آذرماه ۱۴۰۳، خطبه‌ی دولت اسلامی شام داعشیان گماشته را آماده کرده بودند تا خوانده شود. در این نشست، به حکومت اسلامی ایران وعده داده شد تا در برابر فروش نیابتی‌های سپاه، همانگونه که حماس و حزب‌الله و جهاد اسلامی و... را فروخت و به زودی حوتی‌ها، وعده‌ی قراردادهای میلیارد دلاری با حاکمیت ترکیه دچار بحران، برای تامین نیازهای بقا، با ترامپ و برگ پوتین، به بازی بنشیند.

مسجد اموی که روزی معاویه، والی شام به نیابت عثمان بر منبرش خطبه ‌می‌خواند و با علی، خلیفه رقیب در رقابت بود،‌ منبر اعلام ارگان سازش به رهبری تروریست‌هاگردیده‌است. دمشق به دوران خلفای اموی بازگردانده شده است. مسجد اموی در یک تندپیچ تاریخی دیگر پساز ۱۴۰۰ سال، در انتطارابومحمد،رهبر القاعده، دستیار پیشین ابوبکر بغدادی دهان گشوده، منبر آراسته بود. نشستِ دوحه در آخرین روزهای نوامبر ۲۰۲۴، آخرین دقایق رژیم و بعث،گوادولوپ دیگری بود.گوادولوپ ایران، در روزهای۴تا ۷ژانویه۱۹۷۹/ ۱۴ تا ۱۷دی۱۳۵۷، درنشست میان سران دولت ۴ قدرت اصلی بلوک جهانی سرمایه‌داری غرب (آمریکا، انگلستان، فرانسه و آلمانغربی) سرنوشت امروزایران را ۴۶ سال پیش رقم زد.

در نشست «آستانه»، آستانه‌ی حکومت خاندان اسد فرو ریخت و پوتین،ملیجک سرگردان را به خانه‌ی‌ امنی در کرملین پرانید. هیولایی برکنار شد،و هیولایی دیگرتربر سر مردمان و اتنیک‌ها و آیین‌مندان گوناگون سوریه فرود آورده شد تا امیران امپراتورسرمایه، به سوریه، این چهار راه مدیترانه و شرق و غرب،خیمه افکند. خمینی دیروزایران، گولانی امروز شام بود به همانگونه که گولانی،خمینی امروز شام باتانک‌های ترکی از ادلب به دمشق آورده شد. خمینی در آن روزهای خودفراموشی توده‌های مردم، به جای الیگارش شاه، باایرفرانس، بر سر مردم آوار شدو درخامنه‌ای حلول یافت، و در این سرزمین «اهورایی-آریایی» در ماه نشانیده شد.‌اینک اهریمنی تبه‌کارتر بر سر سوریه، شام می‌شود.القاعده‌‌ای‌های اردوغان/فیدان زیرپرچم الله نشانِ سیاهِ داعش، باتاریکی بر مشرق گسترانیده می‌شود تااشغالگران ترکیه به رهبری هاکانفیدان‌هاو ارودغان‌های هراسیده و دچارکابوس گسترش الگوی خودمدیریتی در کردستان‌ها و در خاورمیانه را آرام‌بخشی باشد.

پانترکیست‌ها،پس از سقوط آخرین پاشای از هم پاشیده‌ی فئودالیسم عثمانی،اینک بابازگردانیدن استخوان‌های پوسیده سلیمان شاه خونریز، ‌اعلام بازگشت نئوعثمانیسم را در شیپورمی‌دمند. در سال ۲۰۱۵  دومین ارتش بزرگ ناتو، هراسیده‌ و لرزان، شبانه باچندتانک، خاک کرانه‌ی فرات را به توبره کشانیدند تا استخوان‌هاییسلیمان شاه،بنیانگذارامپراتوری عثمانی،که در سال ۱۲۳۶ میلادی هنگام شنا در فرات جان سپرده بود و در کرانه‌ روددفن شده بود،از قلعه‌ی جابر، شبانه جابجاکنند، اینک با اشغال چندباره‌ی سوریه، به‌نشانه‌ی بازگشت نئوعثمانیسم، خاک سلیمان به قلعه‌ی جابربازگردانده می‌شود تاتداعی‌گراشغالگری امپراتوران عثمانی وپان اسلامیسم باشد و فرات را به خاک و خون بنشانند.

کنفرانس دوحه، سرزمین تابش شرق را به خرید و فروش نهاد. هلال شیعی به هزینه بیش از سی میلیارد دلار و دهها هزار کشته و زخمی از ایران و بیش از نیم میلیون کشته و بیش از ۱۴ میلیون آواره و تباهی یک سرزمین با کلر و سارین و گازهای مرگ آور پوتینی- خامنه‌ای، منحل و ‌جغرافیای خاورمیانه نئولیبرالیسم به‌دست چته‌های اسلام سیاسی ترکیه سپرده ‌شد.‌همانگونه که در ایران،خمینیسم تجربه گردید،سلطه‌ی کارگزاران همخوان با سنت و ذهنیت و جغرافیای سیاسی سلطه‌ی شمشیر اسلامی -عثمانی،سلفی، جهادی بیمه‌گر این اشغالگری بود. سلطه‌یاخوانی، ‌سلفی، شیعی، ‌ولایی، طالبانی و دهها نحله‌ی فناتیک و آخرالزمانی،لشکرسیاهان سلطان مرادی، محور یک ارگان سازش به سود جنگ افروزان متروپل، بلوک‌های غرب و روسیه پوتینی و تئوری چهارم سیاسی الکساندر دوگینی بود.

خدعه‌ها و فریبکاری‌های خمینی ‌وارِوعده‌های واهی آزادی‌های اجتماعی و پوشش زنان که تنها زیر درخت سیب نوفللوتاشو در پاریس تا پله‌کان ایرفرانس نپایید، اینک در سوریه نیز،‌جز فرصتی برای تیزکردن دشنه‌ها و پرکردن خشاب‌هابرای قتل‌عام،پیام دیگری در سر ندارد. به‌زودی «انقلاب فرهنگی»داعشسیم سپاهیان ترکیه،خونبارتراز تیرماه ۵۸ ایران،تبا‌هی آفرینان مسلط امروز در ایران و ترکیه را واگویه می‌کنند. از غزه و لبنان و سوریه، و مناطق تا ژرفا مسموم در ایدئولوژی الهیات سیاسی، از همان بهمن۱۳۵۷ آغاز شد و با فرمان آتش نوروز در کردستان و ترکمن صحرا و خوزستان و انزلی و سپس در۲۹ تیر۵۸ با کشتار فرهنگی وسیاسی به دهه‌ی شصت گسترش یافت و تا اکنون الگوی سوریه‌‌ و دمشق خونین و ویران امروز، زیر خاکستر تبه‌کاران ایران اسلامی،‌ پوتینی-دوگینی و حزب‌الله است.

 ازهم پاشی خاورمیانه شیعی، با آغاز دومینوی هفتم اکتبر۲۰۲۳در غزه و سقوط پایگاه‌ها و پاهای اختاپوس حکومت اسلامی ایران در لبنان وغزه و سوریه و یمن، ‌آغاز پروژه‌ی خاورمیانه اسلامی دیگری‌است که اینک رقم می‌خورد. حکومت اسلامی عثمانی سوریه،‌ همان طالبان و القاعده‌ی رنگ‌آمیزی شده‌‌ای است که در محور خاورمیانه جدید و لوکیشن دمشق، کلید زده شده است.

امیرنشین اشغالی به وسیله‌ ترکیه که پیش از سقوط اسد و ازسال ۲۰۱۷ در شهر ادلب مستقر بود، تنها دربِ رنگ شده‌ی جهنمی بود که برای سراسرسوریه و نابودی خودمدیریتی روژآوا و قتل‌عام کردهاتربیت و بسیج شده بود. ادلب و پیرامون آن تا نزدیکی حلب، در شمال غرب سوریه، و دیگر نقاط زیرسلطه‌ی هیئت تحریر‌الشام باپرداخت‌های افزون برچهارصددلار به کارمندان به جای پنجاه دلارپرداختی حکومت اسد در مناطق زیرکنترل رژیم، ارائه‌ی خدمات و وزارتخانه‌ها، بخش‌ها وتربیت و متشکل کردن مقامات و احکام شریعه و امنیتی و نظامی امیرنشین زیرکنترل ترکیه در استان ادلب، حلبی‌یان ودمشق و دیگر مناطق زیرستم الیگارش اسد و حزب‌الله،فاطمیون،علویون، زینبیون و دهها گروه اجاره‌ای حکومت اسلامی ایران را به خود می‌فریفت. و می‌فریتکه القاعده به جبهه‌ت النصر و سپس به ارتش آزادیبخش شام (تحریرالشام) به رهبری محمد جولانی استحاله یافته است تاحکومتی دستکم همانند ترکیه‌ی اردوغانی وانمودسازد.این یک نیرنگ خمینیستی در پاریس، در دوحه تکرار شد.

ابومحمدجولانی (گولانی)یا همان احمد حسین الشرع (زاده ۱۹۸۲)گماشته ابوبگربغدادی که زیرپی‌گردآمریکا و ده میلیون دلاربرای سرشپاداش تعیین شده بود، از سال ۲۰۱۷فرمانده کل (امیر)هیئت تحریر شام،اینک همقطارخویش محمد بشیر را نخست وزیرخوانده است. محمد بشیر، امیرامیرنشین ادلب اشغالی،بااسپانسوری ارتش ترکیهو قطر از سوی هیئت تحریر‌الشام و همقطاران،‌ماموریت یافته است تا مارس ۲۰۲۵ نخست وزیر باشد. او دستیارآدمکش گولانی بود که در ادلب اشغالی به نام امیرنشین اسلامی شام،همزمان مدیرآموزش اسلامی در وزارت اوقاف «دولت نجات سوریه» نشانیده شده بود.

به اینگونه بشیرالقاعده،فروردین ۱۴۰۴«نخست وزیر دولت نجات سوریه» توسط شورای قانون‌گذاری اسلامی چته‌های ترکیه شد تا از سوی میتو ارتش ترکیه، خدمت گذار باشد.

از تروریست‌های زیرپی‌گردنهادهای بین‌المللی به زودی رفع اتهام خواهد شد و سازمان ملل، و اتحادیه اروپابه‌زودی به‌ساندوفاکتو،برای تمرکز و تحکیم قدرت مرکزی و حکومت -ملت تلاش خواهدورزید،‌ اما در بافت ارعشیرتی،‌قبیله‌ای پراکنده‌ی سوریه راه به‌جایی نخواهد برد.

هدف حاکمیت ترکیه،نابودی‌ روژآواوقتل عام کوردها است.

هاکانفیدان، رئیس پیشین میت و وزیر أمور خارجه کنونی ترکیه وگزینه‌ی جانشینی اردوغان، در روز گشایش مرکزتروریستی میت در سفارت ترکیه در دمشق اعلام کرد: «ترکیه اعلام کردکه باروسیه و ایران گفت‌وگوکرده‌ و به آنها گفته‌اندکه وارد معادلات نظامی در سوریه نشوند... هدف استراتژیک ما حذف ی‌پ‌گ است... کل کادرفرماندهی ی‌پ‌گ از جمله آنهایی که سوری هستندبایدکشور را ترک کنند، کادرهای غیرپ‌ک‌ک باید در چهارچوب توافق با دولت جدیدسلاح‌های خود را رها کرده و بابازگشت به زندگی عادی، در داخل مرزهای سوریه به زندگی خود ادامه دهند...» این خود بیانگرماهیت فاشیستی فرماندهی کل اشغالگران در سوریه است که نابودی جامعه‌ی بیش از چهارمیلیونی روژآوا فرمان می‌دهد و حتا شهروندان سوری را به اخراج تهدیدمی‌کند. پاسخ چنین گزافه‌گویی‌هایی را شکست مفتضحانه جنگ شبانه روزی و تحمیلی۴۴ ساله‌ی دومین ارتش ناتو در برابر مقاومت گریلاهاو شروانان انقلابی در کوهستان‌ها و دهها میلیون مردم انقلابی باکور( شمال کردستان) در ترکیه داده شده و می‌شود.

روژآوای سربلندبه‌مقاومت شکوهمند و پاسداری از خودمدیریتی مشترک زنان و مردان جامعه‌ی چندفرهنگی و اتنیکی ادامه خواهدداد.پذیرش پرچم دکوراتیوی سوری زیرپرچم پرافتخار و غرورآمیز ی پ ژ و ی پ گ و ق س د وآمادگی گفتگوبرای مقاومت و حفظ الگوی هدفمندانه‌ی خودمدیریتی شورایی و جامعه‌ی انقلابی روژآوا،سازشی است خردمندانه،اما نه سازش در رها کردن پرنسیپ‌ها.به بیان اندیشمندانه‌ی لنین، آنگاه که راهزنانی مسلح برای مصادره خودرم شما سلاح می‌‌کشند، پذیرش درخواستِ آنان سازش است، اما به ناگزیر،‌ زیرارهزنان مسلح، هما جانت را می‌ستانند هم خودرو را؛ ‌بگذاراین تبه‌کاران خودرورا ببرند، و تو جان به سلامت بر،سپس بانیرویی برتربازگرد و خورو را بازستان و راهزنان را آنگونه که سزاوار است سیاست کن.

اینک حکومت اسلامی ایران پریشان و پریشان‌خوبازنده‌و در گرداب بحران فروپاشی دوران انقلابی بیش از پیش فرو می‌‌رود. وعده قراردادهای میلیاردی باسوریه و روسیه و معامله باترامپ، در حکومت باندهای مافیایی راه به‌جایی نخواهد برد.در سوریه، وعده‌ی گشایش سال «نیکوی» اقتصاد و‌ آزادی، از لوله‌یمسلسل‌هایاشغالگراننوعثمانیو تبه‌کاران، در همین بهار نارسیدهبارگبار و سرکوب و خفقان و پرچم‌های داعشآشکار است. در سوریه‌یعشیرتی، اسلامیو اشغالی و ارتش ترکیه، چشماندازی جز جنگداخلی و خونباردرونباندیداعشیان و سیاهیبه چشمنمی‌آید، مگرآنکهنیروی سوم مردمیتهی‌دستان شهر و روستا، ازخودبیگانگی به‌خودآید، دخالتگرپویه‌مندگردد و با نه به اعدام و نه به داعش و اشغالگران و جنگ، گزینه‌ی انقلابی تعیین سرنوشت خویش به دست خویش را اعلام دارد.

سخنگوی حکومت داعشیان، اعلام کرد«درگیری بااسرائیل اولویت ما نیست، ‌اولویت ما احیااولویت‌های خودمان است.»

اولویت داعش و کارفرمایان، برقراری یک حاکمیت اسلامی نیابتی و دست نشانده، و اشغال روژآوا و نابودی این دستاوردارزشمند وتاریخی انسان است. میلیون‌هاکوردواندیشه‌ی‌روژآوایی و خودمدیریتی بیش ازپنجاه میلیون کورد در چهارپارچه کوردستان ومیلیون‌هاپشتیبان منطقه‌ای و انترناسیونالیستی وجنبش ژن،ژیان،آزادی و سرنگونی انقلابی حکومت اسلامی در ایران، و آزادی کوردستان و بلوچستان و سراسرایران، پشیبانان تعیین کننده سیستم خودمدیریتی و زندگی و جامعه‌ی آزاد از جمله در روژآواخواهد بود.

.

عباس منصوران

۱۴ دسامبر ۲۰۲۴

یک نظر بنویسید

 

نظرات شما

بدون نظر