بررسی پیشزمینههای انقلاب ۱۳۵۷و تحقق جمهوری اسلامی در ایران
نخستین پرسش این است که چه کسانی سبب آغازو پیروزی انقلاب شدند؟گویاجیمی کارتر در آغاز انقلاب نقش داشته است، بخاطر آن که به شاه فشار آوردفضای سیاسی ایران را باز کند. پرسش آن است چراچنین فشاری را به دیگرکشورهای منطقه نیاورد؟برای نمونه در پاکستان ژنرال ضیاءالحق، حکومت میکرد. ارتش پاکستان در سال ۱۹۷۷ حکومت دمکراتیک را با کودتای نظامی سرنگون کرد و در پی تبدیل حکومت پاکستان به حکومتی دینی مبتنی بر شریعت اسلام بود. ادعا میشودروشنفکران باتشکیل نشستهای ادبی–سیاسی موجب آغاز انقلاب شدند. پرسش آن است چرانهادهای فرهنگی وابسته به دولتهای بیگانه همچون انیستیتو گوته آلمان در تهران در برگزاری تشکیل مراسم شعرخوانی پیشگام بودندو چراساواک شاه از تشکیل چنین مراسمی جلوگیری نکردتا هرگونه خیزشی در نطفه خفه شود؟میگویندفراکسیون فرح دیبا در دربارخواهان باز شدن فضای فرهنگی جامعه بود تا شهبانو بهتر بتواندپروژههای خود همچون «جشن هنر شیراز» را در سراسرکشوربرگذارکند.همچنین بیماری سرطان و شیمی درمانیهای پنهانی گویا شاه را فرسوده ساخته بود و در نتیجه نمیتوانست در رابطه بارخدادهائی که نظام سیاسی را تهدیدمیکردند،درست تصمیم بگیرد.
در آغاز سه رهبرجبهه ملی (بختیار، سنجانی و فروهر) کوشیدندبا انتشار بیانیهای رهبری سیاسی خیزشی را که در حال بالیدن بود، به دست گیرند و شاه را وادار سازندباتکیه به قانون اساسی از حکومتکردن دست بر دارد و فقط سلطنت کند، یعنی آنها میپنداشتندکسی که ۲۵ سال دیکتاتور بوده است، میتواندیک شبه فقط به سلطنت کردنرضایت دهد. بااین حال خیزش انقلابی آغاز شد و بهتدریج مبارزه از سالنهای شعر و سخنرانیهای دو پهلوی ادبی - سیاسی به خیابانهاکشیده شد.
با آغاز مبارزه مطالباتی مردم خیابانها را اشغال کردند و با شتابی چشمگیر رهبری مبارزه به دست روحانیون هوادار خمینی افتاد، زیرا آنها تنها گروهی بودند که با شعار رادیکال «شاه باید برود» هدف نهائی را نشانه گرفتند و توانستند به ویژه مردم حاشیهنشین شهرها، بازاریان و مردمی را که هنوز تحت تأثیر باورهای دینی بودند، به سوی خود جذب کنند.تمام کوششها برای مهار «غولی» که پس از ۲۵ سال «دیکتاتوری» از حبس رها شده بود، بینتیجه ماند و سرانجام شاه برای آن که دستگیر و اعدام نشود، فرار را بر قرار ترجیح داد و با نخستوزیر شدن بختیار از ایران گریخت. شاه که رفت، باآمدن خمینی به ایران حکومت بختیار هم فروپاشیدوبختیارهم مجبور شد از ایران بگریزد.
چرا انقلاب شد؟
آیا در دوران شاه ایران همچون کره جنوبی از رشدی صنعتی برخوردارگشته بود و یا آن که افزایش بهای نفت سبب شده بود تا به ناگهان به ثروت ملی افزوده شود و در این رابطه اصلاحات اندکی در ساختارهای اقتصاد صنعتی رخ دهد، بدون آن که ایران بتواند در حوزه تولیدصنعتی پیشرفتی چشمگیرداشته باشد؟
همه اسناد و مدارک نشان میدهندکه «توسعه اقتصادی ایران» دستاوردافزایش بهای نفت بود و در نتیجه با بالا رفتن درآمد نفتدرآمد فقط بخش کوچکی از قشر متوسط افزایش یافت، اما این امر سبب افزایش بهای همه کالاهایمصرفی و غیرمصرفی همچون چند برابر شدن کرایه خانههاگشت. بازنده اصلی این وضعیت طبقات و اقشارفقیر و روستائیانحاشیهنشین شهرها بودندکه در زاغهها و حلبیآبادهادر شرایطی غیرانسانی میزیستند و منتظر ظهور مهدی موعود بودند تا عدالت را در جهان متحقق سازد.
جامعهای که دارای ثبات درونی است، در آن انقلاب نخواهد شد. اما فقط بخش کوچکی از جامعه شهریکه فقط ۳۰ ٪ جامعه را تشکیل میداد، بخش اندکی از آن ثروت اضافی را دریافت کرده واز سطح رفاء بیشتری برخوردارگشته بود.در عوض بخش تعیین کننده درآمد نفت به فرمان اربابان شاه بایدهزینه ارتش میشد تا شاه ژاندارم منطقه گردد.در همین زمان بین ۴۰ تا ۵۰ هزار نیروی نظامی آمریکائی در ایران مستقر بودند، یعنی ایران در اشغال نظامی آمریکا بود با هدف مقابله با حمله ناگهانی ارتش سرخ شوروی به ایران. همه این پدیدهها به تدریج موجب فروپاشی شیرازه جامعه سنتی ایران گشتند، یعنی ساختاراجتماعی دچاربیثباتی گشت و شرایط را برای تحقق انقلاب هموار ساخت. باافزایش درآمد نفت و گسترش شبه مدرنیته جامعه شهری به تدریج نظم سنتی خود را از دست داد و گرفتاربیثباتی درونی شد، بهویژه آن که پوشش زنان شهرنشین غربی شد و نیمه برهنگی از چهاردیوارخانهها، یعنی از حریم خصوصی به بیرون، یعنی به خیابان انتقال یافت. این وضعیت برای سنتگرایان شهریوروستائیانی که بهخاطرگسیختهگی ساختارسنتی روستائی به شهرها گریخته وبه حاشیهنشینان شهری بدل شده بودند، قابل قبول نبود.
به اینترتیب از یکسو در نتیجه اصلاحات ارضی مناسبات تولیدروستائی سنتی متلاشی شد وازسوی دیگرباگسترش شبهمدرنیته ساختار اخلاق سنتی در روند فروپاشی قرار گرفت.بنا بر آمارهائی که موجودند، طی سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ باشتاب به تعداد مساجد در شهرها افزوده شد، در تهران فقط تعداد مساجد ۳ برابر گشت و دردیگر شهرها و روستاها نیزچنین بود. همچنین به تعداد وتیراژکتابهای دینی به شدت افزوده شد. طی سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ تیراژکتابهای دینی بر کتابهای غیردینی برتری یافت و برخی از کتابهای دینی تا ۴۰۰ هزار نسخه انتشار یافتند و هر سال نزدیک به یکمیلیون نسخه قرآن چاپ و فروخته میشد.بهعبارت دیگردین گرائی واکنشی بود در برابر شبهمدرنیته وارداتی که نابودی شیرازه زندگی سنتی را نشانه گرفته بود.
از سوی دیگر رشد ثروت ملی سبب بهبودوضعیت زندگی مردم شهر وروستانشین نگشت.بنا بر آمارها در آغاز انقلاب یک سوم مردم شهرنشین، یعنی حاشیهنشینان شهری دچارسؤتغذیه بودندو در روستاها گرسنگی امری عادی بود و در بلوچستان بنا بر گزارشها مردم برای زنده ماندن علف میخوردند. همچنین افزایش دستمزدهای قشر متوسط شهری سبب افزایش بیرویه کرایهخانههاگشت و مستأجران که یک سوم جمعیت شهری را تشکیل میدادندبایدطی سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ سه برابر بیشترکرایهخانه میپرداختند. همچنین بنا بر پژوهشهای آماری طی سالهای ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۵ تعداد خانوادههای ۶ نفری که در یک اتاق میزیستند، از ۳۶٪ به ۴۳٪ افزایش یافت. بنا برکتاب «ایران بین دو انقلاب» نوشته یرواندآبراهیمیان به تعداد مرگ و میرکودکان در ایران در دهه ۵۰ افزوده شد، زیرابیشترکودکان توسط زنان روستائی حاشیه نشین شهرها و روستائیان زائیده میشدندکه از سطح بهداشت بدی برخورداربودند. باز بنا بر همین آمارها در سال ۱۳۵۵ ایران از نظر داشتن تعداد تختخوابها در بیمارستانها در تمامی کشورهای خاورمیانه و حتی شمال افریقا در آخرین رتبه قرار داشت. همچنین ۶۸ ٪ از بزرگسالان ایران در همان سالهابی سوادبودند.
چرا انقلاب اسلامی شد؟
بنا به خاطرات آیتالله منتظری بیشتررهبران روحانیت و بهویژه آیت الله العظمی بروجردی و آیتالله کاشانی از کودتاپشتیبانی کردند، زیرا بر این پنداربودند ادامه حکومت دکتر مصدق میتواند موجب پیروزی حزب توده شود و اسلام شیعه در ایران به همان سرنوشت اسلام شیعه در جمهوری آذربایجان وابسته به شوروی دچارگردد، یعنی سیاست سکولاریستی و لائیسیته دولت مرکزی سبب گریز مردم از اسلام گردد. حتی میگویند در دوران حکومت مصدق حجتالإسلام خمینی واسط میان آیت الله بروجردی و دربار بوده است.
باآغاز «انقلاب سفید» که در دوران حکومت دکترعلی امینی آغاز شد، جبهه ملی با انتشار بیانیهایبا عنوان «اصلاحات آری، دیکتاتوری نه» به این نتیجه رسید تا زمانیکه دیکتاتوری وجود دارد، اصلاحات واقعی تحقق نخواهندیافت و از آن پس در برابر رخدادهای اجتماعی سیاست صبر و انتظار را در پیش گرفت. پس از برکناری امینی دوست شاه اسدالله علم نخستوزیر شد.علم در سال ۱۳۴۱ لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی را به مجلسهای شورایملی و سنا برد و تصویبکرد. البته اقلیتی از نمایندگان باورمند به اسلام به این لایحه رأی مخالف دادند. باتصویب لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی در مجلس شورایملی و مجلس سنا که در آن حق شرکت زنان در انتخابات قید شده بود و نمایندگان برگزیده میتوانستند به «کتابهای مقدس» سوگندخورند و در آن قانون به «قرآن مجید» هیچ اشارهای نشده بود، روحانیت مجبور به واکنش شد، زیرابنا بر متمم قانون اساسی مشروطه هیچ قانونیکه توسط مجلس شورای ملی تصویب میشود، اگر مخالف شریعت اسلام باشد، نمیتواند به قانون بدل گردد.تظاهرات به رهبری روحانیت شیعه از مهر ماه ۱۳۴۱ علیه این لایحه آغاز شد و درآبان ماه دولت در برابر رهبران دینی و مردمی که در مساجد علیه این لایحه اعتراض میکردند، عقبنشینی کرد و لایحه را پسگرفت.
اما در دیماه ۱۳۴۱ پروژه اصول ششگانه انقلاب سفید توسط شاه عرضه شد و طی یک همهپرسی فرمایشی به تصویبرسانده شد. یکی از أصول آن دادن حق رأی به زنان بود و همچنین اصلاحات ارضی و ...به عبارت دیگرپیروزی علمای دینی در رابطه بالایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی موقت بود.به اینترتیب مبارزه علما و بیش از همه مبارزهآیتالله خمینی علیه حکومت اسدالله علم و محمدرضا شاه با شدت بیشترآغاز شد. او پروژه انقلاب سفید را پروژهایآمریکائیو اسرائیلی نامید و از مردم خواست علیه«انقلاب سفید» مقاومت کنند، زیرا خلع مالکیت از صاحبان اراضی زراعی نیزبرخلاف اسلام است و کسی را نمیتوان مجبور کرد از حق مالکیت خود بگذرد و یا آن که آن را بر خلاف میل خود بفروشد.
مبارزه منفی علیه پروژه انقلاب سفید تا خرداد ۱۳۴۲ ادامه یافت و در نوروز ۱۳۴۲ در مدرسه فیضیه قم تظاهرات درگرفت و نیروهای مسلح ارتش به مردم و طلابی که برای شنیدن سخنرانیخمینی به آنجاآمده بودند، حمله کردند و تعدادی را زخمی و دستگیرنمودند. در آن سال خرداد ۱۳۴۲ مصادف بود با ماه محرم و خمینی کوشیدبابهرهگیری از این مراسم به ابعاد مبارزه خود علیه پروژه انقلاب سفیدبیافزاید. از ۱۱ تا ۱۵ خرداد تظاهرات در شهرهای مختلف گسترش یافت و رویهم ۳۶ نفر که در این تظاهرات شرکت کرده بودند، توسط نیروهای امنیتی و نظامی کشته شدند. آیتاللههاخمینی،گلپایگانیو محلاتی و همچنین تعداد زیاددیگری از روحانیون دستگیرو زندانی شدند. سرانجام رژیم مجبور شد در ۱۱ مرداد همه زندانیان روحانی را آزاد کند.اما پس از چندی تعدادی از شرکتکنندگان در تظاهرات را محاکمه و محکوم به اعدام کرد. برخی از اعدام شدگان کسانی بودندکه در کودتای ۲۸ مرداد به سود کودتاو علیه دکتر مصدق در تظاهرات شرکت کرده بودند.
در آبان همان سال مبارزه با شدت بیشتری علیه حکومت شاه آغاز شد، زیرا در مهرماه ۱۳۴۲ توسط حکومتاسدالله علم لایحهای در رابطه بامصونیت سیاسی مستشاران نظامی آمریکا مشمول در رابطه باموافقتنامهوینبه مجلس داده شد.پیروی دولت ایران از موافقتنامه وین بدون آن که توجه مردم را جلب کند، در بهمن ۱۳۴۲، یعنیچند ماه پساز سرکوب جنبش ۱۵ خرداد توسط مجلسهای شورا و سناتصویب شده بود. پس از آن که لایحه کاپیتولاسیون تصویب شد، خمینی در ۴ آبان ۱۳۴۳ در قم سخنرانی کردو به شدت به شاه، آمریکا و اسرائیل تاخت و مردم را به قیام علیه این قانون تشویق کرد، زیرا به باور او باتصویب قانون کاپیتولاسیون ایران به مستعمره آمریکا بدل شده بوده است.رژیم پهلوی برای سرکوب قیام مردم در ۱۳ همان ماه خمینی را دستگیرو به ترکیه تبعیدکرد.
دیدیم که باآغازتصویب لایحه «انجمنهای ایالتی و ولایتی» روحانیت مبارزه علیه رژیم شاه را آغازکرد، زیرا آن مصوبات برخلاف اصول قانون اساسی مشروطه بود که در آن از یکسو فقط به مردان حق رأی داده شده بود و از سوی دیگر مذهب شیعه ۱۲ امامی بهمثابه مذهب رسمی کشورپذیرفته گشته بود و همچنین برای روحانیت حق وتو در تشخیص انطباق قوانین تصویب شده بااصول شریعت در نظر گرفته شده بود.
به اینترتیب در فقدان سازمانهای سیاسی که در رابطه باپروژههای امریکائی و بهویژه تصویب لایحه کاپیتولاسیون به سود افسران و سربازان آمریکائی و خانوادههایشان از خود واکنشی توانمند نشان ندادند، خمینی همزمان به رهبردینی و سیاسی شیعیان ایران بدل گشت.بنابراینباآغازوگسترش خیزش، شورش و انقلاب ۱۳۵۷ نقش تعیینکننده اسلام وآیت الله خمینی که در تمامی دوران مبارزه در صف نخست قرار داشت، در رهبری آن انقلاب اجتنابناپذیر بود.
هامبورگ، فوریه ۲۰۲۵