۱۴۰۳-۱۲-۲۴
سامان - هلند

از غزه تا سوریه واقعیت تسلیم‌ناپذیر استعمار شهرک‌نشینی اسرائیل - برگردان

 

نوشته: رمزی بارود                                      برگردان: سامان

 

گفتگو درباره استعمار شهرک‌نشینی نباید محدود به بحث آکادمیک باشد. این یک واقعیت سیاسی است، که به‌روشنی در کردار روزانه اسرائیل نشان داده می‌شود.

اسرائیل صرفا به لحاظ تاریخی یک رژیم توسعه‌طلب نیست؛ این رژیم هم امروز فعالانه پا برجاست. به‌علاوه، هسته اصلی گفتمان سیاسی اسرائیل، هم در گذشته و هم حال، پیرامون گسترش قلمرو می‌چرخد.

ما اغلب، به دام مقصر شناختن چنین زبانی به‌گردن مجموعه خاصی از سیاست‌مداران راست‌گرا و افراطی یا دولت خاصی در ایالات متحده می‌‌افتیم. حقیقت بسیار متفاوت است: گفتمان صهیونیستی اسرائیل، اگر چه ممکن است در سبک و روش تغییر کند، اما اساسا در طول زمان بدون تغییر باقی می‌ماند.

رهبران صهیونیست همواره تاسیس و گسترش دولت خود را با پاکسازی قومی فلسطینیان مرتبط دانسته‌اند، که بعدها در ادبیات صهیونیست به‌عنوان «انتقال» از آن یاد می‌شود.

تئودور هرتسل،  بنیان‌گذار صهیونیسم سیاسی مدرن، در کتاب خاطرات خود درباره پاکسازی قومی جمعیت عرب از فلسطین نوشت:

«سعی خواهیم کرد با ایجاد شغل  برای آنها در آن سوی مرز در کشورهای ترانزیتی (انتقالی)  به جمعیت بی‌بضاعت روحیه بدهیم، در حالی که  آنها را از هرگونه اشتغال در کشور خودمان محروم کنیم...هم پروسه سلب مالکیت و هم حذف فقرا باید با احتیاط و ملاحظه‌کاری انجام شوند».

معلوم نیست که چه بر سر طرح اشتغال بزرگ هرتسل به هدف «روحیه دادن» به جمعیت فلسطینی در سراسر منطقه آمد. آن‌چه می‌دانیم این است  که به اصطلاح «جمعیت بی‌بضاعت» در برابر پروژه صهیونیستی به شیوه‌های گوناگون مقاومت کردند. نهایتا، جمعیت‌زدایی فلسطین از طریق اعمال زور  اتفاق افتاد، که در نکبه، فاجعه ۱۹۴۸ به اوج خود رسید.

اگرچه گفتمان محو مردم فلسطین در میان همه مقامات و دولت‌های اسرائیلی، به طرق مختلفی بیان شده، اما پایه مشترکی داشته است. این امر همواره جزیی مادی داشته، که به آرامی اما قاطعانه با تصرف خانه‌های فلسطینی در کرانه باختری ، مصادره مزارع، و ساخت مداوم «مناطق نظامی» خود را آشکار می‌شود.

علیرغم ادعاهای اسرائیل، این «نسل‌کشی فزاینده» مستقیما ارتباطی به ماهیت و درجه مقاومت فلسطین ندارد. جنین و مَسافر یاتا به روشنی این امر را نشان می‌دهند.

به عنوان مثال، پاکسازی قومی در حال انجام در شمال کرانه باختری را در‌ نظر بگیرید، که به گفته اونروا UNRWA، بدترین نوع آن از سال ۱۹۶۷ میلادی تاکنون است. آوارگی ده‌ها هزار نفر از فلسطینیان توسط اسرائیل به دلیل مقاومت شدید در آن منطقه، در وهله اول جنین، ولی همچنین در دیگر نواحی به عنوان ضرورت نظامی توجیه شده است.

به هر حال، بسیاری از مناطق کرانه باختری،  از جمله مَسافر یاتا، درگیر مقاومت مسلحانه نبوده‌اند. با این حال، آنها اهداف اصلی توسعه‌ استعماری اسرائیل بوده‌اند.

به‌عبارتی، استعمار‌ اسرائیل، به هیچ‌وجه ربطی به مقاومت، اقدام،  یا انفعال فلسطین ندارد. این در مورد دهه‌ها صادق است.

غزه نمونه بارزی است. در حالی که یکی از هولناک‌ترین نسل‌کشی‌ها در تاریخ اخیر انجام می‌شد، توسعه دهندگان املاک و مستغلات اسرائیل، اعضای کِنسِت (پارلمان)، و رهبران جنبش شهرک‌نشینی غیرقانونی همگی برای بحث پیرامون فرصت‌های سرمایه‌گذاری در غزه خالی از سکنه گرد هم آمده بودند. سرمایه‌داران بی‌درد مشغول ساخت ویلاهای نویدبخش در ساحل با قیمت‌های رقابتی بودند، در حالی که فلسطینی‌ها از گرسنگی می‌مردند، در بحبوبه افزایش روز افزون شمار اجساد. حتی داستان‌‌های تخیلی هم نمی‌توانند به اندازه این واقعیت ظالمانه باشند.

جای تعجبی نیست که آمریکایی‌ها به آن پیوستند، هم‌چنان که اظهارات به همان میزان بی‌رحمانه جرد کوشنر، داماد دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده، و در نهایت  توسط خود رئیس جمهور شهادت می‌دهد.

در حالی که بسیاری در آن زمان پیرامون عجیب بودن سیاست خارجی ایالات متحده صحبت می‌‌کردند،  عده معدودی اشاره می‌‌نمودند که هردو کشور نمونه‌های بارز استعمار شهرک‌نشین هستند. برخلاف دیگر جوامع استعماری شهرک‌نشین، هم اسرائیل و هم ایالات متحده کماکان متعهد به همان پروژه هستند.

تمایل ترامپ به تصرف و تغییر نام خلیج مکزیک، جاه‌طلبی او برای اشغال گرئنلند و ادعای آن به‌عنوان قلمرو آمریکا، و البته اظهاراتش در مورد تصاحب غزه همگی نمونه‌هایی از زبان و رفتار استعمار شهرک‌نشین هستند.

تفاوت بین ترامپ و رئیس جمهور سابق آن است که دیگران از قدرت نظامی برای گسترش نفوذ ایالات متحده از طریق جنگ و صدها  پایگاه نظامی در سراسر جهان بدون کاربرد صریح زبان توسعه‌طلبانه استفاده می‌کردند. در عوض، آنها نیاز به چالش کشیدن «تهدید سرخ» اتحاد شوروی، «بازگرداندن دموکراسی» و راه‌اندازی «جنگ با تروریسم»  جهانی را به‌عنوان توجیهی برای اقدامات خود ذکر می‌کردند. ترامپ، اما احساس نمی‌کند که نیازی به پوشاندن اقدامات خود با منطق کاذب و دروغ‌های آشکار دارد. صداقت بی‌پرده و دریده نشان اوست، هرچند در اصل، هیچ تفاوتی با بقیه ندارد.  

از سویی، اسرائیل، ‌کم‌تر نیاز به توضیح خود به هر کسی را احساس می‌کند. این کشور الگویی از یک جامعه استعماری درنده و سنتی است که از هیچ پاسخگویی نمی‌ترسد و توجهی به قوانین بین‌المللی ندارد.

در حالی که اسرائیلی‌ها برای پیروزی و پاکسازی قومی غزه تلاش می‌کردند، در جنوب لبنان استقرار یافته، و پا فشاری می‌کردند که در پنج منطقه استراتژیک بمانند، لذا توافقنامه آتش‌بس با لبنان را، که در ۲۷ نوامبر امضا شد نقض کردند.

 موردی عالی در این زمینه گسترش فوری-ومنظورم فوری است-در جنوب سوریه بود، لحظه‌ای که رژیم سوریه در تاریخ ۸ دسامبر از هم فروپاشید.

به محض آن که رویدادها در سوریه حاشیه‌های امنیتی را باز کرد، تانک‌های اسرائیلی وارد شدند، هواپیماهای جنگنده تقریبا کل ارتش سوریه را نابود کردند، و نتانیاهو نخست‌وزیر اسرائیل توافقنامه آرمیستیس را که در سال ۱۹۷۴ میلادی امضا شده بود لغو کرد.

آن گسترش ادامه یافت، هرچند سوریه هیچ تهدید به اصطلاح امنیتی و از این قبیل برای اسرائیل نداشت. اسرائیل اکنون کوه شیخ و قنیطره در داخل سوریه را  در اختیار دارد.

اشتهای سیری ‌ناپذیر برای زمین در اسرائیل همچنان که پس از تشکیل  جنبش صهیونیستی و تسلط بر سرزمین فلسطین در تقریبا هشت دهه قبل بود کماکان  به قوت خود باقی است.

این واقعیت عملی بسیار مهم است، و بویژه کشورهای عرب، باید آن را خوب درک کنند. قربانی کردن فلسطینی‌ها به پای ماشین مرگ اسرائیل با این محاسبه نادرست که جاه‌طلبی‌های اسرائیل محدود به غزه و کرانه باختری می‌شود یک اشتباه مهلک است.

اسرائیل دقیقه‌ای جهت حرکت نظامی در هر فضای جغرافیایی عرب در لحظه‌ای که احساس کند قادر به انجام آن است دریغ نخواهد کرد، و بدون ملاحظه این که اقدامات آن به چه میزان مخرب هستند، همواره پشتیبانی ایالات متحده و سکوت اروپا را خواهد داشت.

اردن، مصر، و دیگر کشورهای عرب ممکن است با همان مخمصه‌ای روبرو شوند که سوریه امروز است: تماشای بلعیده شدن سرزمین‌هایشان درحالی که ناتوان و بدون چاره‌جویی باقی مانده‌اند.

این واقعیت عملی باید برای کسانی که مشغول یافتن «راه‌حل‌هایی» برای «درگیری» فلسطین- اسرائیل هستند، و مشکل را محدود به اشغال کرانه باختری و غزه توسط اسرائیل می‌کنند نیز مهم باشد.

استعمار شهرک‌نشینی هرگز از طریق راه‌حل‌های خلاقانه قابل حل نیست، یک دولت استعماری شهرک‌نشین دیگر وجود نخواهد داشت، و یک جامعه استعماری شهرک‌نشین از فعالیت باز می‌ایستد اگر گسترش سرزمینی وضعیت دایمی امور آن نباشد.

تنها راه‌حل برای این مشکل آن است که باید استعمار شهرک‌نشینی اسرائیل به چالش کشیده شود، محدود گردد، و در نهایت شکست بخورد. شاید کار دشواری باشد، اما گریز ناپذیر است.

 

ماخذ: کاونتر پانچ

https://www.counterpunch.org/2025/03/11/from-gaza-to-syria-the-unyielding-reality-of-israeli-settler-colonialism

 

                                           سامان

۱۳ مارس ۲۰۲۵- هلند

یک نظر بنویسید

 

نظرات شما

بدون نظر