۱۴۰۴-۰۱-۰۴

فرشید یاسائی

نگاه (نیروی) سوم ، قدرتی پنهان در پس ‌زمینه تحولات!(1)

 

« زمینه ای برای بحث و گفتگو »

تهیه و تنظیم : فرشید یاسائی

پیشگفتار: در دنیای پیچیده امروز، همه‌چیز به تقابل‌ها و تضادها خلاصه نمی‌شود. ما معمولاً دنیا را از دریچه‌ی دو قطب اصلی می‌بینیم؛ دو نیروی غالب که در هر عرصه‌ای از سیاست گرفته تا زندگی شخصی، در رقابت و تضاد با یکدیگر قرار دارند. اما واقعیت این است که در بسیاری از مواقع، آن‌چه که چشم ما نمی‌بیند، بیشترین تأثیر را بر روند تحولات می‌گذارد. نیروی سوم، نیرویی که به ظاهر در برابر یا همراه با هیچ‌کدام از این دو طرف قرار ندارد، اما در حقیقت، قدرت تغییر را در دست دارد. این نیرو، نه در مقابل مخالفان می‌ایستد و نه از قدرت‌های غالب پیروی می‌کند، بلکه مسیری مستقل و نو را می‌سازد.

نیروی سوم (نگاه سوم) نه فقط در عرصه‌ی سیاست و روابط بین‌الملل، بلکه در هر بخش از زندگی بشر وجود دارد. این نیرو در لحظات بحرانی خود را نشان می‌دهد، زمانی که به نظر می‌رسد هیچ راه‌حل‌ و یا خروجی از دو قطب اصلی وجود ندارد. در حقیقت، نیروی سوم در چنین مواقعی است که راه‌حل‌های جدید و شگرف به ذهن می‌رساند. این نیرو همان لحظه‌هایی است که خلاقیت و نوآوری از دل بحران‌ها و تعارض‌ها به ‌وجود می‌آید. همان‌طور که بسیاری از اکتشافات بزرگ یا تحولات اجتماعی، نه از مناقشات مستقیم میان دو طرف، بلکه از ترکیب، گره‌خوردن یا تعامل میان دیدگاه‌ها و ایده‌های مختلف پدید آمده‌اند.

جهان امروز بر پایه اصول دموکراسی، حقوق بشرو حاکمیت مردم بنا شده است. اما در ایران، بیش از چهار دهه است نظامی مستقر شده که نه ‌تنها آزادی‌های اساسی را سرکوب می‌کند، بلکه هرگونه تغییر و تحول بنیادین را ناممکن ساخته است. در چنین فضایی، نیروهای سنتی مخالف جمهوری اسلامی نیز، از سلطنت‌طلبان اقتدارگرا گرفته تا جمهوری‌خواهان تمامیت ‌خواه، نتوانسته‌اند یک بدیل واقعی برای آینده ایران ارائه دهند. از یک سو، استمرارطلبان (اصلاح‌طلبان حکومتی) همچنان در تلاشند ساختار پوسیده را حفظ کنند و از سوی دیگر، اپوزیسیون سنتی به دلیل اختلافات درونی و عدم درک واقعیات جامعه، نتوانسته است نیرویی متحد و فراگیر ایجاد کند. در این میان، یک جریان تازه‌نفس و اصیل که می‌توان آن را "نیروی سوم" نامید، در حال شکل‌گیری است.

نیروی سوم چیست و چرا ضروری است؟ نیروی سوم نه به دنبال بازگشت به گذشته است و نه خواستار حفظ وضع موجود. این نیرو بر پایه اصولی شکل گرفته که سال‌ها در جوامع دموکراتیک آزموده شده و تنها راه عبور از بن‌بست سیاسی کنونی ایران است. بر این باورم که آینده ایران باید بر پایه آزادی، دموکراسی، سکولاریسم و احترام و رعایت حقوق بشر ، برابری حقوقی زنان و مردان... بنا شود. نیروی سوم، برخلاف سایر جریان‌های سیاسی، به قدرت‌طلبی گروهی یا فردی آلوده نیست و تنها به یک اصل کلیدی متعهد است: بازگشت حاکمیت ملی به مردم از طریق مجلس مؤسسان ، صندوق های رأی و انتخابات آزاد!

این نیروی نوظهور، خفته در میان قشرهای مختلف جامعه، در حال بیدار شدن است. دانشگاهیان، معلمان، پزشکان، کارگران، هنرمندان، زنان و جوانانی... که دیگر به دوقطبی‌های سیاسی موجود باور ندارند، همگی بدنه اصلی این جریان را تشکیل می‌دهند. آنان به‌دنبال تحقق یک نظام دموکراتیک واقعی هستند که در آن، هیچ‌گونه تمامیت‌خواهی، چه از سوی مذهبیون و چه از سوی ایدئولوژی‌های دیگر، امکان حیات نداشته باشد.

این نیرو نه ‌تنها در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی، بلکه در عرصه‌های فردی و انسانی نیز نقش بسیار مهمی ایفا می‌کند. آیا این نیروی سوم همان نیروی درونی انسان‌هاست که به‌طور ناخودآگاه در لحظات تصمیم‌گیری‌های دشوار، راه‌حل‌های نوآورانه به وجود می‌آورد؟ یا آیا این نیروی سوم همان نیروی جمعی است که در جوامع، زمانی که دو جریان اصلی به بن‌بست می‌رسند، خود را در قالب تغییرات اجتماعی و فرهنگی معرفی می‌کند؟

تاریخ بشری شاهد نمونه‌های فراوانی از تاثیر نیروی سوم بوده است. در سیاست، هنگامی که دو قدرت غالب در دنیای شرق و غرب در حال مقابله بودند، جنبش‌های مردمی و نیروهای محلی اغلب به‌عنوان نیروی سوم، مسیری متفاوت و جدید برای آینده ترسیم کرده‌اند. در علم، هنگامی که نظریات کلاسیک در حال فروپاشی بودند، ایده‌ها و کشف‌های نوین، حاصل ترکیب و ادغام تفکرات متضاد، نیروی سوم را به عرصه آوردند.

نیروی سوم فقط در عرصه‌های کلان قابل مشاهده نیست. در زندگی روزمره ما نیز، در تصمیم‌گیری‌های کوچک و بزرگ، در تعاملات فردی و اجتماعی، لحظاتی وجود دارند که نیروی سوم خود را نمایان می‌کند. زمانی که به‌نظر می‌رسد هیچ‌کدام از انتخاب‌های موجود نمی‌تواند پاسخ‌گوی تمام نیازهای ما باشد، نیروی سوم وارد می‌شود و راه‌حلی تازه و نو ارائه می‌دهد. این نیروی سوم است که در دل پیچیدگی‌ها و تضادها، فضایی برای نوآوری، پیشرفت و تحول فراهم می‌آورد.

ایران در آستانه یک تحول بنیادین قرار دارد. مردم از استبداد مذهبی و دوقطبی‌های سنتی خسته شده‌اند و به‌دنبال گزینه‌ای هستند که به آزادی، عدالت و دموکراسی پایبند باشد. بر این باورم که با اتکا به مردم، شفافیت و انسجام درونی، می‌توان در بزنگاه تاریخی از لاک خود خارج شد و آینده‌ای روشن را برای ایران رقم زد. این مسیر آسان نخواهد بود، اما انتخابی جز آن نداریم. ایران آینده را نه ایدئولوژی‌های ورشکسته، بلکه اراده آزاد مردم خواهد ساخت.گفته شده که نگاه سوم جهت تفرقه میخواهد شکل بگیرد در صورتی که نیروهای سنتی چپ و راست...خود سنگ بنای تفرقه و جدائی را در صدر انقلاب نهادند و تا امروز همچنان می تازند!

در این نوشته، قصد داریم به بررسی ماهیت نیروی سوم، تاثیرات آن در حوزه‌های مختلف زندگی و نحوه‌ی عملکرد آن در مواجهه با تضادها و بحران‌ها بپردازیم. این نیرو، با وجود اینکه به‌طور معمول از چشم‌ها پنهان می‌ماند، اما همیشه در حال شکل‌دهی به تحولات بزرگ است. در ادامه، خواهیم دید که چگونه این نیروی ناشناخته، می‌تواند در بسیاری از مواقع به عنصر کلیدی در حل مشکلات و پیشبرد اهداف تبدیل شود. نیروی سوم نه‌تنها به‌عنوان یک پدیده‌ی نظری، بلکه به‌عنوان یک نیروی عملی و تاثیرگذار، در تاریخ و زندگی بشر نقش‌آفرینی کرده است...بکوشیم این مبحث از گفتگو به گفتمان تبدیل شود!

*****

آغاز : در این مقاله ، به‌طور جامع به بررسی نیروی سوم و تأثیر آن در عرصه‌های مختلف زندگی خواهیم پرداخت. خواهیم دید که این نیرو چگونه از دل تضادها، بحران‌ها و محدودیت‌ها به‌عنوان عامل تغییر و تحول بیرون می‌آید.

نیروی سوم به‌عنوان نیرویی تعریف می‌شود که نه در برابر دیگر نیروها قرار دارد و نه از آن‌ها تبعیت می‌کند. این نیرو غالباً در پس‌زمینه تحولات قرار دارد و خود را در دل چالش‌ها و تضادها نشان می‌دهد. بر خلاف دو نیروی غالب که در تضاد با یکدیگر هستند، به‌طور مستقیم وارد جنگ و رقابت نمی‌شود. در عوض، این نیروی خاص می‌تواند از ترکیب ایده‌ها، راه‌حل‌ها و دیدگاه‌های مختلف، مسیر جدیدی را ترسیم کند و راه‌حلی نوین برای عبور از بحران‌ها ارائه میدهد.

به‌عنوان مثال : در شرایطی که دو طرف درگیر در یک تضاد یا بحران، هیچ راه‌حلی پیدا نمی‌کنند، نیروی سوم وارد کارزارمی‌شود و با خلاقیت و نوآوری، به ایجاد فضایی جدید و راه‌حلی متفاوت کمک می‌کند. این نیرو گاهی از طرق ناشناخته و غیرمنتظره وارد میدان می‌شود و به‌عنوان عامل تغییر در معادلات بزرگ تاریخی و اجتماعی ظاهر می‌شود.در کشورهای دمکراتیک حتی بدون جاروجنجال در آرای عمومی و نتایج انتخابات نقش تعیین کننده را ایفا می کند! این نیرو خود را از طریق خلق ایده‌های نو، حل مشکلات پیچیده و یا ایجاد تعادل میان نیروهای مختلف نمایان می‌کند. در نتیجه، نیروی سوم به‌عنوان یک عامل تغییرناپذیر در تاریخ بشر، می‌تواند موقعیت‌ها و شرایط موجود را به‌طور اساسی دگرگون کند.

در سیاست، یکی از مهم‌ترین عرصه‌هایی که نیروی سوم تأثیرگذار است، در روابط بین‌الملل و بحران‌های جهانی دیده می‌شود. در دوران جنگ سرد (1991- 1947)، در حالی‌که دو قطب اصلی دنیا یعنی ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی به‌عنوان دو قدرت بزرگ در مقابل یکدیگر قرار داشتند، بسیاری از تحولات جهانی تحت تأثیر نیروی سوم قرار گرفت. جنبش‌های مردمی، کشورهایی که به‌طور مستقل از هر یک از این دو قطب عمل می‌کردند و به‌ویژه کشورهایی که در دنیای سوم یا جهان در حال توسعه شناخته می‌شدند، همگی از نیروی سوم بهره‌مند شدند.

نیروی سوم در آن زمان ، به ‌جای پذیرش سلطه دو قدرت بزرگ جهانی، توانست به‌عنوان نیرویی مستقل و غیرمستقیم، تحولات سیاسی جدیدی را رقم بزند. برای مثال، بسیاری از کشورهای آسیایی، آفریقایی و آمریکای لاتین به‌عنوان نیروهای سوم در مقابل امپریالیسم غرب و شوروی، با ایجاد جنبش‌های استقلال ‌طلبانه، نقش مهمی در تغییرات سیاسی جهانی ایفا کردند. این نیروها نشان دادند که در شرایط بحران، می‌توان از نیروی سوم به‌عنوان ابزاری برای خلق راه‌حل‌های جدید و خارج از چارچوب‌های سنتی استفاده کرد.

در علم و تکنولوژی، نیروی سوم نقش بسیار مهمی در ایجاد تغییرات و پیشرفت‌های علمی ایفا می‌کند. در بسیاری از موارد، تحولاتی بزرگ در علم زمانی رخ داده‌اند که دو نظریه متضاد یا دو جریان علمی به بن‌بست رسیده و دیگر نمی‌توانستند پاسخ‌گوی نیازهای بشر باشند. در چنین شرایطی، نیروی سوم وارد عمل می‌شود و با ترکیب این دو نظریه یا ایده مختلف، به‌طور نوآورانه‌ای پیشرفت‌های جدیدی به‌وجود می‌آورد. به‌عنوان نمونه ، در فیزیک! زمانی که نظریه‌های کلاسیک نیوتنی با چالش‌هایی مانند نظریه نسبیت اینیشتین مواجه شدند، نیروی سوم از ترکیب این نظریات و ایده‌های جدید به ‌وجود آمد. همین‌طور در علم زیست‌شناسی، اکتشافاتی مانند تکامل داروینی با استقبال از ایده‌های نو و ترکیب آن‌ها با نظریات ژنتیک توانست نظریات جدیدی در مورد تکامل حیات به ‌وجود آورد.

نیروی سوم می‌تواند در عرصه‌های اجتماعی و فرهنگی نیز نقش مهمی ایفا کند. در جوامعی که اختلافات اجتماعی، فرهنگی و مذهبی وجود دارد، نیروی سوم می‌تواند به‌عنوان عامل صلح و همگرایی عمل کند. به‌طور خاص، در جوامعی که دو گروه مختلف از نظر ایدئولوژیک یا فرهنگی در تضاد با یکدیگر قرار دارند، نیروی سوم می‌تواند به‌عنوان پلی میان این تضادها عمل کرده و از طریق ایجاد فضای گفت ‌وگو، منافع مشترک و درک متقابل، به صلح و همبستگی اجتماعی کمک کند. این نیرو در ایجاد تغییرات فرهنگی نیز مؤثر است. در مواقعی که فرهنگ‌های مختلف با یکدیگر برخورد می‌کنند، نیروی سوم می‌تواند به‌عنوان نیرویی که به ‌دنبال ترکیب و ایجاد فضایی نو و مشترک است، نقش‌آفرینی کند. از طریق ادغام و تعامل فرهنگ‌ها، نیروی سوم می‌تواند بستری برای خلاقیت، نوآوری و پیشرفت‌های فرهنگی به‌وجود آورد.

چالش‌ها و فرصت‌های نیروی سوم(...نگاه سوم)

با وجود تاثیرات مثبت نیروی سوم، نباید از چالش‌های موجود در مسیر آن غافل شویم. در بسیاری از مواقع، نیروی سوم با مقاومت‌های شدید از طرف نیروهای غالب روبه ‌رو می‌شود. این نیروها ممکن است سعی کنند که نیروی سوم را به حاشیه رانده یا آن را در تضاد با خود قرار دهند.( تجربه ای که اپوزیسیون تمامیت خواه در جناحهای مختلف جمهوریخواهی و سلطنت طلبی در اپوزیسیون خارج از کشور اعمال میکند!) اما در عین حال، باید توجه داشت که این چالش‌ها می‌توانند فرصت‌هایی برای رشد و تغییر ایجاد کنند. زیرا نیروی سوم، به‌دلیل ماهیت مستقل خود، قادر است در شرایط بحران به ‌وجود آمده، ایده‌ها و راه‌حل‌های نوینی ارائه دهد که در برابر فشارها و مشکلات مقاومت کند.

نتیجه‌گیری: نیروی سوم را می‌توان به‌عنوان یک نیروی تغییرآفرین و تحول‌دهنده در تمامی ابعاد زندگی بشری در نظر گرفت. این نیرو در موقعیت‌های مختلف، از سیاست و علم گرفته تا زندگی فردی و اجتماعی، به‌طور مؤثر عمل کرده و راه‌حل‌هایی نوین و متفاوت ارائه می‌دهد. نیروی سوم از آن‌جا که نه در تضاد با دو نیروی اصلی قرار دارد و نه به آن‌ها وابسته است، همیشه می‌تواند به‌عنوان عامل تغییر و تحول در مسیر تاریخ و جامعه بشری شناخته شود. بنابراین، شناخت و استفاده از نیروی سوم می‌تواند به‌عنوان یک ابزار قدرتمند در حل مسائل پیچیده و ایجاد پیشرفت در دنیای مدرن در نظر گرفته شود.

طرح مفهوم نیروی سوم که من ترجیح میدهم آنرا نگاه سوم بنامم. باید از سه نقطه نظر بررسی شود. البته باید اذعان داشت که طرح این مفهوم ضرورتا نباید راهکارهائی برای آن داشت.... اکنون زمان مناسبی برای طرح مطلب است... که در پروسه زمان راهکارهای دفیقتری هم پیدا خواهد شد. به این سه نکات اشاره و پیشنهاداتی داده میشود!

مرحله اول : تجربه تاریخی

طرح «نیروی سوم» چنانکه میدانیم نخستین بار در ایران. توسط شادروان خلیل ملکی مطرح شد، او در تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران بعد از شادروان دکترمحمد مصدق ، دارای اهمیت خاصی است و نقشی بنیادین در تفکر سیاسی ایرانیان به ‌ویژه در دوره‌ای که تضادهای سیاسی و اجتماعی به شدت اوج گرفته بود، ایفا کرد. خلیل ملکی، نظریه‌پرداز و فعال سیاسی ایران، این ایده را در دهه‌های ۲۰ و ۳۰ مطرح کرد و در حقیقت، نیروی سوم را به‌عنوان یک راه‌حل برای مقابله با دوقطبی‌های غالب در سیاست آن روز ایران معرفی کرد. مهم‌ترین هدف طرح نیروی سوم در نظر وی ، ارائه یک راه‌حل ایرانی و بومی برای مشکلات کشور بود. نیروی سومی که او به‌عنوان یک راه‌حل متعادل مطرح کرد می‌توانست ایران را از دوقطبی‌های حاکم بر سیاست کشور رها کند و راه‌حلی بومی و مناسب برای ایران پیدا کند.

طرح «نیروی سوم» که ایشان در زمان حیات خود مطرح کرد، به‌طور خاص به شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ایران در آن زمان پاسخ می‌داد، ایده‌ها می‌توانند در بسیاری از موارد برای امروز نیز کاربرد و مفید باشد (شعار آنارشیستها : ایده قابل اجراست!Idee is feasible ). برای بررسی اینکه آیا این طرح می‌تواند در دنیای امروز مورد استفاده قرار گیرد و یا تلفیقی زمانی ایجاد کند، باید به برخی از ابعاد اصلی این طرح و چالش‌های کنونی دنیای امروز توجه کنیم.

نتیجه‌گیری: طرح نیروی سوم شادروان خلیل ملکی در آن دوران، اهمیت زیادی داشت زیرا این ایده به‌دنبال عبور از تناقضات موجود در سیاست ایران بود. او با این طرح نه ‌تنها یک ایده سیاسی جدید معرفی می‌کرد، بلکه سعی داشت فضایی سیاسی و اجتماعی آنروز کشور را از بندهای ایدئولوژیک و بحران‌های اجتماعی موجود رها باشد. نیروی سوم، به‌عنوان یک نیروی مستقل و متعادل، قادر بود به‌عنوان یک عامل تغییر در ساختارهای سیاسی و اجتماعی ایران ایفای نقش کند. در حالی که بسیاری از ایده‌های سیاسی آن زمان مانند امروز ، در تقابل با هم قرار داشتند، طرح نیروی سوم به‌عنوان یک نیروی نوآور و متفکرانه در جهت گشایش مسیر جدیدی برای ایران شناخته شد.اما طرحی که وی ترسیم کرد. نمیتواند ضرورتا در دنیای امروز ما موثر و پاسخ به تمام پرسش ها دهد! اما ایده وی هنوز زنده است و در سپهر دوقطبی جامعه سیاسی ما میتواند خود را دوباره مطرح کند تا به گفتمان تبدیل شود!

تجربیات نیروی سوم در دنیای خارج از ما :

آلمان – ظهور حزب سبزها و حزب راست افراطی آلترناتیو برای آلمان (AfD)

در دهه ۱۹۸۰، حزب سبزها در آلمان به‌عنوان یک نیروی سوم مطرح شد که نه سوسیالیست بود و نه محافظه‌کار، بلکه بر محیط ‌زیست، حقوق بشر و سیاست‌های اجتماعی مترقی تأکید داشت. این حزب که از دل جنبش دانشجوئی بیرون آمده بود ، با گذر زمان به یک نیروی جدی در سیاست آلمان تبدیل شد و امروز یکی از احزاب اصلی در پارلمان این کشور است.

در سال‌های اخیر، حزب آلترناتیو برای آلمان (AfD) نیز به‌عنوان نیروی سوم جدید، اما از جناح راست افراطی، ظهور کرده که واکنشی به سیاست‌های سنتی احزاب حاکم است.

فرانسه – جنبش "جمهوری به پیش" (La République En Marche)

در انتخابات ۲۰۱۷، امانوئل مکرون با شعار عبور از دوگانه چپ و راست سنتی، جنبش "جمهوری به پیش" را تأسیس کرد. این جریان به‌عنوان یک نیروی سوم، به نخبگان تکنوکرات، اصلاحات اقتصادی و ارزش‌های دموکراتیک تأکید داشت.

اسپانیا – حزب پودموس (Podemos) و شهروندان (Ciudadanos)

اسپانیا در اوایل دهه ۲۰۱۰ شاهد ظهور دو نیروی سوم بود:

پودموس، یک حزب چپ‌گرای رادیکال که به دنبال اصلاحات اجتماعی گسترده بود.

سیودادانوس، یک حزب لیبرال که بین راست و چپ قرار داشت و از اصلاحات دموکراتیک حمایت می‌کرد.

مرحله دوم : در چه مواقعی راه‌حل‌های جدید و شگرف به ذهن می‌رسند؟

این مرحله مصادف با زمان ما است! چنانکه میدانیم در میان اپوزیسیون خارج از کشور- بخصوص سلطنت طلبها و جمهوریخواهان - بشدت دو قطبی شده که از مرحله تعامل عبور کرده و دشمن یکدیگر شده اند. البته تبعات آنرا هم باید در نظر گرفت. جدیدا نظریه ای از طرف سلطنت طلبها ابراز شده که گزینه " یا سلطنت یا حکومت اسلامی " را مطرح میکنند و بشدت با گزینه سوم مخالفت میکنند.آنان اما از ابراز دلائل آن خودداری میکنند! البته ورود به این عرصه ما را از بحث واقعی امروز دور میکند!

درسپهر سیاسی خصوصا اپوزیسیون خارج از کشور شدیدا دو قطبی شده است! نگاه سوم میتواند راهگشا باشد و نیروی خفته و بیطرف را بخود جلب کند. این دو‌قطبی شدن اپوزیسیون ، نه‌ تنها باعث فرسایش نیروها می‌شود، بلکه مانع از ایجاد یک جبهه‌ی متحد و مؤثر در برابر حکومت جمهوری اسلامی می‌گردد. تخریب‌های متقابل، برچسب‌زنی‌ها و اختلافات ایدئولوژیک یا شخصی، انرژی اپوزیسیون را به جای تمرکز بر تغییرات بنیادین، صرف درگیری‌های داخلی می‌کند.

در چنین شرایطی، یک نیروی سوم یا یک نگاه متفاوت می‌تواند نقش حیاتی ایفا کند. این نیروی سوم می‌تواند شامل کسانی باشد که از این درگیری‌های فرسایشی خسته شده‌اند، اما هنوز انگیزه و آمادگی برای تغییر دارند. همچنین، می‌تواند طیف خاکستری (یعنی مردمی که هنوز تصمیم نگرفته‌اند یا از سیاست ناامید شده‌اند) را به سوی یک حرکت جدید جذب کند.

برای موفقیت یک نیروی سوم، به چند عامل کلیدی لازم است: بسیاری از مردم، چه در داخل ایران و چه در خارج، از فضای سیاست‌زده و جنگ‌های لفظی ، ناامید شده‌اند. باید پیام و رویکردی ارائه شود که دغدغه‌های این قشر را منعکس کند. یکی از مشکلات اصلی اپوزیسیون فعلی، تخریب و حذف یکدیگر است. نیروی سوم باید بر مبنای گفت‌وگوی سازنده و پل‌سازی میان طیف‌های مختلف عمل کند و به جای تمرکز بر اختلافات تاریخی یا ایدئولوژیک، بهتر است روی راهکارهای عملی برای تغییرات ساختاری تمرکز شود. بدون یک سازماندهی قوی، نیروی سوم نیز ممکن است مانند بسیاری از جنبش‌های مقطعی، در نهایت به حاشیه رانده شود.

یکی دیگر از چالش‌های اپوزیسیون این است که ارتباط موثری با نیروهای داخلی ندارد. نیروی سوم باید راه‌هایی برای تعامل با فعالین داخل کشور بیابد و بر خواسته‌های آن‌ها تمرکز کند. سؤال کلیدی اما این است که آیا چنین نیرویی در حال شکل‌گیری است یا نه!؟ اگر نیست، چه کسانی ظرفیت ایجاد آن را دارند؟ آیا چهره یا گروهی توانایی رهبری یک نیروی سوم را دارد؟

جامعه آکادمیک ، دانشگاهیان، معلمان و دبیران ، زنان، کارگران، جوانان خصوصا بیکار، تکنوکرات‌ها و بروکرات‌ها... از مهم‌ترین نیروهای بالقوه تغییر در ایران هستند. این گروه‌ها نه ‌تنها از نظر جمعیتی گسترده‌اند، بلکه از سطح بالایی از آگاهی اجتماعی، تجربه و توانایی سازماندهی برخوردارند.

بسیاری از این گروه‌ها به دلیل سرکوب سیاسی، رسانه‌های محدود و نبودِ بسترهای ایمن برای تبادل نظر، همچنان در مرحله گفت‌ وگوی پراکنده باقی مانده‌اند. باید راه‌هایی برای تقویت ارتباط میان این گروه‌ها یافت، مثلاً از طریق شبکه‌های اجتماعی، انجمن‌های مستقل و گروه‌های فکری آنلاین. بسیاری از افراد این گروه‌ها به دلیل جایگاه اجتماعی و حرفه‌ای‌شان نمی‌خواهند به‌طور علنی درگیر سیاست شوند. باید شیوه‌های کم‌هزینه و مؤثر برای مشارکت این نیروها را پیداکرد. برای تبدیل این پتانسیل به یک نیروی تأثیرگذار، لازم است یک روایت مشترک شکل بگیرد که بتواند بخش‌های مختلف این نیروی سوم را متحد کند. این روایت می‌تواند بر اصولی مانند توسعه پایدار، دموکراسی مشارکتی، حقوق شهروندی و عدالت اجتماعی - قضائی متمرکز باشد. باید به‌تدریج فضاهای امنی برای بحث و تبادل نظر در میان دانشگاهیان، معلمان و سایر اقشار شکل بگیرد. حتی در فضای مجازی، ایجاد محافل فکری و مطالعاتی می‌تواند به انسجام این نیرو کمک کند.

بخشی ازاین نیروهای خاموش در قالب اعتراضات صنفی حضور دارند (مثلاً اعتراضات معلمان یا کارگران ، بازنشستگان....). اگر بتوان این مطالبات را با مفاهیم گسترده‌تری مانند دموکراسی، حقوق شهروندی پیوند زد، نیروی سوم به یک بازیگر سیاسی واقعی تبدیل خواهد شد. این گفتمان باید فراتر از جنگ‌های ایدئولوژیک اپوزیسیون و حکومت باشد و چارچوبی تازه و متفاوت ارائه دهد که بتواند بخش‌های مختلف جامعه را جذب کند. این نیرو در بزنگاه تاریخی از لاک خود بیرون خواهد آمد. اما این اتفاق نباید به‌صورت خودجوش و بی‌برنامه رخ دهد. باید از حالا برای آن آمادگی فکری و سازمانی ایجاد کرد.

اکنون بهترین زمان برای طرح این نیروی سوم و تبدیل آن به یک گفتمان گسترده است. اگر بتوان این گروه‌ها را به یک شبکه هماهنگ تبدیل کرد، نه ‌تنها نیروی سوم بیدار خواهد شد، بلکه می‌تواند مسیر آینده ایران را تعیین و از یک پتانسیل خاموش به یک نیروی تأثیرگذار در صحنه سیاسی ایران تبدیل شود! باید ابتدا هویت خود را شفاف‌سازی کند و سپس وارد مرحله ارتباط و گفتمان عمومی شود. این مسیر نیازمند یک استراتژی مشخص برای معرفی، جلب حمایت و ایجاد ارتباط پایدار با جامعه است.

اصول کلیدی نیروی سوم باید به ‌وضوح تعریف شود:

تعهد به آزادی، دموکراسی و حقوق بشر...

رد کامل تمامیت‌خواهی، نفی خشونت و تبعیض...

باور به آرأی مردم به‌عنوان مبنای مشروعیت سیاسی...

استفاده از ارتباطات جمعی و تجربیات بین‌المللی برای بازتعریف خود...

تمایز از دیگر نیروهای سیاسی:

نیروی سوم باید مرز خود را با جریان‌های اقتدارگرا (چه درون حکومت ، چه در اپوزیسیون) مشخص کند. نباید به دام دوقطبی‌های مخرب موجود بیفتد، بلکه باید گفتمانی مستقل، راهبردی و آینده‌نگر ارائه دهد. باید رسانه‌هایی تأسیس شوند که بتوانند این گفتمان را به جامعه معرفی کنند. استفاده از وب‌سایت، شبکه‌های اجتماعی، یوتیوب، پادکست‌ها و مقاله‌های تحلیلی در رسانه‌های معتبر بسیار موثر است. نیروی سوم باید مطالبات دموکراتیک و حقوق بشری خود را به ‌روشنی بیان کند و نشان دهد که چگونه این اصول می‌توانند مشکلات کشور را حل کنند. نیروی سوم نباید در خلأ عمل کند، بلکه باید از تجربیات موفق کشورهایی که گذار دموکراتیک را طی کرده‌اند، استفاده کند.

تجربه کشورهای اروپای شرقی پس از فروپاشی شوروی

جنبش‌های مدنی در آمریکای لاتین

تحولات دموکراتیک در کره جنوبی و تایوان

جذب نیروهای جوان و نسل جدید در ایران

بسیاری از جوانان ایرانی به دلیل سرخوردگی از سیاست، بی‌تفاوت شده‌اند. نیروی سوم باید راهی پیدا کند تا این نسل را از طریق ابزارهای نوین ( مثل شبکه‌های اجتماعی، کمپین‌های آگاهی‌بخش و پروژه‌های مشارکتی ) وارد عرصه کند. اکنون زمان مناسبی برای طرح و معرفی نیروی سوم است، زیرا جامعه به ‌شدت از دوگانگی‌های سیاسی خسته شده و به دنبال یک مسیر جایگزین است. اگر نیروی سوم بتواند خود را در رسانه‌ها، اینترنت و فضای عمومی به ‌درستی معرفی کند وبه گفتمان عمومی تبدیل شود و از تجربیات بین‌المللی بهره ببرد، می‌تواند در بزنگاه تاریخی، نقش تعیین‌کننده‌ای در آینده ایران ایفا کند.

جمع‌بندی: حکومت جمهوری اسلامی به‌شدت سرکوبگر است و هرگونه حرکت سازمان‌یافته را با ابزارهای امنیتی- اطلاعاتی و تبلیغاتی سرکوب می‌کند. بنابراین، همان‌طور که اشاره شد، ساختن پایه‌های فکری، سیاسی و رسانه‌ای نیروی سوم ابتدا در خارج از کشور ضروری است تا بتواند در زمان مناسب به داخل ایران نفوذ کند. ادامه دارد. بهار 2025

 

فرشید یاسائی

یک نظر بنویسید

 

نظرات شما

بدون نظر