۱۴۰۴-۰۱-۱۱
مهرداد لطفی

کاری نیک و قابل ستایش ؛انتشار اسناد تاریخی جنبش کارگری

سال ها پیش زمانی که خسرو شاکری در قید حیات بود تلاش بسیار کردم که به ۲۴ جلد کتاب استناد جنبش کارگری و کمونیستی که با همت او گردآوری شده بود دسترسی پیدا کنم.کتاب ها به شکل میکرو فیلم به کتابخانه ای در یکی از دانشگاه های امریکا به امانت و به روایتی فروخته شده بود.

شاکری مرا ارجاع داد به مارلیک صالح مسئول آرشیو کتابخانه دانشگاه شیکاگو.

مدت یک سال با مسئول کتاب خانه مارلیک صالح در تماس بودم که میکرو فیلم ها رابد ست بیاورم. این کار مستلزم فرستادن پول به امریکا بود که در آن دوران کاری سخت بود .امکان ارسال میکرو فیلم ها از امریکا به ایران هم  نبود  بالاخره کسی را پیدا کردم تا پول را برای مارلیک صالح بفرستد  و در امریکا میکرو فیلم ها را تحویل بگیرد.پول فرستاده شد  اما صالح پول را پس فرستاد به این بهانه که پول نباید در وجه او ارسال می شد و تن زد از دادن میکرو فلیم ها.

 باز با شاکری تماس گرفتم. شاکری دلخور بود از دست ماهرویان که جایی نوشته بود شاکری در کلاس های درس شارل بتلهایم خوابش می برد چون فهمش به اقتصاد نمی رسید .از ماهرویان خواستم از دل پیر مرد بیرون بیاورد به پاس زحماتی که کشیده بود . و ماهرویان پذیرفت جبران کند در نقدی که بر کتاب جنگل او می نویسد .اما شاکری نپذیرفت که کتاب ها را برای گرفتن کپی بمن بدهد و پیشنهادچاپ کتاب ها را در ایران کرد . تلاش چندی شد که راه بجایی نبرد.کسی حاضر نبود طرف حساب شاکری باشد می گفتند وسواس دارد و مدام دبه در می آورد. 

تا این که یکی از دوستان را که راهی فرانسه بود از شاکر ی خواستم کتاب ها را برای کپی گرفتن به این دوست بدهد شاکری نپذیرفت .به او پیشنهاد کردم تصویر کتب ها را در یک کتابخانه  اینترنتی بگذارد تا در دسترس همگان باشد و به او گفتم شش جلد از کتاب ها در کتابخانه های اینترنتی گذاشته شده است.مخالفت کرد و گفت از آن ها شکایت می کنم  و در  آخر گفت که این کتاب ها را نه بتو می دهم نه به کسی دیگر . و ارتباط دو ساله ما به پایان غم انگیز خود رسید.

 این داستان را من در مقاله ای در سال های قبل تحت سرنام آسیب شناسی یک منش نوشته ام.    

می خواستم به اینجا برسم که امروز که دهم فروین سال ۱۴۰۴است با خبر شدم عده ای از نیک طبعان روزگار آستین های شان را بالا زده اند تا این کتاب های زندانی در بایگانی دانشگاه شیکاگو را از حبس آزاد کنند و در سایت باشگاه ادبیات  در دسترس عموم بگذارند گامی بزرگ، پنج جلد از بیست وچهار جلد.کاری نیک و قابل ستایش بسیار . دست تک تک شان را می بوسم.  

یک نظر بنویسید

 

نظرات شما

بدون نظر