۱۴۰۴-۰۱-۱۸

علی ناظر

هشدار به خلق قهرمان، دشمن در کمین است

26 سال پیش، اولین روزهای شروع سایت دیدگاه بود که نوشته «آزادیخواهی یا تئوری ترشی؟» (آذر 1378، نوامبر 1999) را بصورت «تصویر» در سایت منتشر کردم. متن آن نوشتار ضمیمه این نوشتار (پ.د.اف) آمده است.

آزادیخواهی یا تئوری ترشی؟1378-پ.د.اف

مهدی کروبی، پس از پایان یافتن دوران «حصر»، بیانیه ای صادر کرده که در سایت های دیدگاه و بحران بازتکثیر شده اند.

ایشان بجز اینکه یادی از میرحسین موسوی می کنند و معترضانه امیدوارند که ایشان هم بزودی آزاد شوند، بخش ریزشی جمهوری اسلامی را مخاطب قرار داده و اعلام می کند که با برخی از تصمیمات شورای نگهبان، نحوه رهبری جامعه، و… مخالف بوده و ریشه فساد در نظام سیاسی، فروپاشی اقتصاد، و هرج و مرج در نظام قانونمداری جامعه را در سوءمدیریت می بیند. وی در عین حال که خواهان آزادی بدون قید و شرط زندانیان سیاسی، بخصوص زنان، می شود، اما زیرکانه اشاره نمی کند که دلیل دستگیری ها چه بوده، چرا زنان به زندان افتاده اند. وی از آزادی های «مشروع» حمایت می کند، چرا که «حجاب» مقوله ایست که به «شرع» ربط پیدا می کند و زیرکانه از آن می گذرد. وی خواهان آزادی زندانیان سیاسی می شود بی آنکه به «جرم سیاسی» و «اعدام سیاسی» اشاره داشته باشد.

موقعیت سیاسی ج.ا. کاملا متزلزل است. آنقدر که می تواند به فروپاشی سیاسی نظام و طبیعتا به «آنارشیسم» منجر شود. نظام سلطه بین الملل با دانش به این واقعیت به دنبال آلترناتیو است. آلترناتیوی که بتواند پایه های نظام را حفظ کند بی آنکه به فرهنگ ارتجاعی حاکم لطمه بخورد. فقط پالان عوض شود. رضا پهلوی یک آلترناتیو است، اما فقط بخشی از نظام می تواند مطیع «رهبری ملوکانه» او شود. باید شخصی از «خود»، از «درون» جایگزین شود. کسی که زندان دیده، مواضع مشخصی علیه بندهائی از قانون اساسی دارد، و زبان سپاه را بخوبی بلد است.

حامیان تئوری ترشی، امید دارند که حافظه تاریخی جامعه خط خورده و خاک گرفته شده باشد تا بخاطر نیاورند که بسیاری از کشتار دهه 1360در زمان صدارت موسوی و همدستی کروبی رخ داده است. کروبی و میرحسین موسوی هم از اعدام های کشتار 1367 آگاه بودند و هم در قبال آن سکوت کردند. حتی اگر این واقعیت غیرقابل کتمان را نادیده بگیریم، این دو عنصر سربفرمان قانون اساسی ج.ا. با توجه به اینکه این «نظام»، نظام شکنجه، قتل و جنایت است، خود را نامزد ریاست جمهوری کردند. آنها بخوبی می دانستند بخصوص پس از اینکه خاتمی به همه هشدار داد که رئیس جمهور در این نظام یعنی «تدارکاتچی»، با این وجود پذیرفته بودند که «تدارکاتچی» «رهبر فرزانه» شده و دستورات او را (که حال منتقدش هستند) اجرا کنند. بقولی خانه نشینی بی بی از بی چادری است. اگر آنروز رهبر دخالت نمی کرد و موسوی رئیس جمهور می شد، آقای کروبی امروز در «مدیریت» ایرادی نمی دید.

خلاصه کنم. اینها همگی (آمریکا و روسیه و اسرائیل و…..) ترسیده اند که اگر «شورشی» رخ دهد، و اگر «افسار» از دستشان رها شود، بقولی نه از تاک نشان ماند و نه از تاکنشان.

ملت شریف ایران از این پیچ تند سیاسی که یک طرف آن درّه «جنگ و ویرانی» نقب کرده اند، و در سوی دیگر درّه «ج.ا. 50 سال دوم»، باید آگاهانه بگذرد. نه به شانتاژهای ترامپ و جهان سلطه توجه کند، و نه با خدعه حامیان ج.ا. فریب بخورد.

برای رهائی تنها یک راه بیشتر پیش رو نیست. هماهنگی با کانون های شورشی، و در صورت نبودن پل های امن ارتباطی، تشکیل کانون های رادیکال با محوریت آزادی، استقلال، جمهوری دموکراتیک.

باید هشیارانه از این گردنه صعب العبور گذشت. نگذاریم بنی امیه برود و بنی عباسیه بیاید.

 

 

علی ناظر

یک نظر بنویسید

 

نظرات شما

بدون نظر