« زمینه ای برای بحث و گفتگو »
تهیه و تنظیم : فرشید یاسائی
مرحله سوم : نگاه سوم چگونه ترسیم میشود؟
چنانکه میدانیم مردم ایران از شعارهای مبهم و کلی خسته شدهاند. نیروی سوم باید برنامهای شفاف، واقعبینانه و عملی برای آینده ارائه دهد، نه فقط شعارهای کلی درباره آزادی و دموکراسی... بسیاری از ایرانیان به دلیل تجربه تلخ مداخلات خارجی، به گروههای سیاسی وابسته به قدرتهای جهانی بیاعتمادند. نیروی سوم باید نشان دهد که یک جنبش مستقل و برخاسته از مردم ایران است. ارتباط مستقیم با مردم از طریق رسانهها و شبکههای اجتماعی. باید رسانههایی ایجاد شود که صدای نیروی سوم را مستقیماً به مردم ایران برساند. نباید به رسانههای سنتی مانند BBC و ایران اینترنشنال… وابسته بود. بلکه پادکستها، یوتیوب، اینستاگرام، تلگرام و حتی رسانههای نوظهور باید ابزار اصلی ارتباطی باشند.
جامعه آکادمیک و فرهنگی ، قضات و وکلای مستقل ( خصوصا آشنا به حقوق بین المللی !) ، روزنامه نگاران ، اساتید ودانشگاهیان ، هنرمندان و نویسندگان ، معلمان و دبیران ، زنان و جوانان ، کارگران ، تکنوکراتها و بروکراتها... از مهمترین نیروهای بالقوه تغییر در ایران هستند که بدون وجود آنان ؛ هیچ تغییری در ایران صورت نخواهد گرفت. اگر هم تغییری صورت گیرد ( مانند انقلاب 57) تغییر در رهبری است ! این گروهها گرچه اکنون خاموشند ، اما از نظر تعداد بیشمارند و نبض جامعه را بخوبی در دست دارند چون واقعیت ها را با پوست و گوشت خود لمس میکنند!
چگونه اعتماد مردم را جلب کنیم؟
نیروی سوم نباید خود را مانند جمهوریخواهان یا سلطنتطلبان، محدود کند. بلکه باید بر دموکراسی، حقوق بشر و مشارکت عمومی متمرکز باشد، نه روی شکل حکومت! نیروی سوم باید بهعنوان یک "نگاه سوم" ارزیابی شود....نه یک ایدئولوژی بسته! به جای آنکه نیروی سوم یک جریان صرفاً ایدئولوژیک باشد، باید بهعنوان یک جنبش متکثر باز تعریف شود که بر محورهای زیر میتواند شکل بگیرد:
دموکراسی واقعی و مشارکتی (نه یک حکومت اقتدارگرا با هر نامی...!)
پذیرش آرای عمومی و صندوق های رأی (نه تحمیل یک ایدئولوژی...!)
پایبندی به آزادیهای اساسی و حقوق بشر (بدون استثنا برای گروهی خاص...!)
چرخش قدرت و مخالفت با هر نوع استبداد (چه دینی، چه ایدئولوژیک، چه فردی...!)
نیروی سوم نباید ضرورتا "جمهوریخواه" یا "سلطنتطلب" باشد، بلکه باید نخست "دموکرات" باشد و قواعد دمکراسی را آموخته باشدً ! بهجای تمرکز بر شکل حکومت، باید بر محتوا و روشهای حکمرانی دموکراتیک تأکید کند. این رویکرد میتواند یک جنبش واقعی برای تغییر ایجاد کند که محدود به دوگانههای قدیمی نباشد.
نیروی سوم عموما برای جلوگیری از بازتولید استبداد است! تجربه تاریخی نشان داده که جایگزین کردن یک استبداد با استبدادی دیگر (مثلاً استبداد شاهنشاهی با استبداد مذهبی، یا استبداد مذهبی با یک استبداد ایدئولوژیک دیگر) مشکل جامعه زخم خورده ما راحل نمیکند. نیروی سوم باید بر فرآیندهای دموکراتیک تأکید کند، نه فقط تغییر رژیم.
دوگانهی "سلطنتطلب - جمهوریخواه" یا "چپ - راست" دیگر جذابیت گذشته را ندارد. نسل جدید به دنبال مدلهای مدرن حکومتداری است که پاسخگو و شفافیت دارد. «نگاه سوم» به عنوان نیرویی که از دوگانگیهای فوق فراتر رفته و دیدگاهی میانه و تلفیقی ارائه میدهد، در میان طبقه متوسط (...که به پایان عمر خود نزدیک است...!) ، جامعه آکادمیک، دانشگاهیان، زنان، معلمان، دبیران و حتی بخشی از کارگران ریشه دارد. با وجود این حمایت گسترده، این نیرو در شرایط فعلی بیشتر به صورت خاموش و نظارهگر باقی مانده است؛ در حالی که تاریخ نشان میدهد در بزنگاههای سیاسی و تاریخی میتواند نقش تعیینکنندهای ایفا کند.
در فضای سیاسی ایران، دو جناح اصلی اپوزیسیون حکومت دیکتاتوری اسلامی (سلطنتطلبان و جمهوریخواهان) به دلیل اختلافات اساسی در اهداف و نظرات، امکان اتحاد و ائتلاف مشترک را از میان برداشتهاند. این دوگانگی منجر به عدم وجود جریانی جامع و متحد برای ارائه راهکاری میانه و سازنده شده است...آنان ضمن پافشاری شدید درمواضع خود اما از ارائه راهکار درمانده اند و تنها سرخوش به نوع حکومت مورد پسند خویش هستند با اینکه در میان خود ، دیدگاههای متفاوتی نیز دارند... به بحث خود برگردیم.
نیروی سوم اکنون فاقد چارچوبهای سازمانی مشخصی است لذا در مواقع بحرانی نتوانسته متشکل به میدان برود. فشارهای سیاسی و فرهنگی در فضای سیاسی موجود، با محدودیتهای متعدد، فعالسازی این جریان را دشوار ساخته است. نگاه سوم اما به عنوان یک نیروی میانه میتواند راهگشای آیندهای عادلانه و پایدار در ایران باشد؛ به شرط آنکه ابتدا مسائل زمینهای تقسیمبندی عمیق اپوزیسیون و ضعف در سازماندهی این نیرو به طور جدی مورد توجه قرار گیرد. از طریق ایجاد ساختارهای منسجم، ترویج آموزش سیاسی و بهرهگیری از تجربیات بینالمللی، میتوان این جریان پنهان اما پتانسیل دار را به نیرویی تحولآفرین تبدیل کرد. زمانی که راهکارها به درستی اجرا شوند، نگاه سوم میتواند به وضوح برنامه جایگزینی سازنده برای تقسیمات موجود ارائه دهد.
نیروی سوم با توجه به ویژگیهای خود میتواند نقش کلیدی در تغییرات اجتماعی و سیاسی ایفا کند. حمایت از آنها و ایجاد فضای مناسب برای بیان نظرات و خواستههایشان میتواند به تقویت دموکراسی و حقوق بشر در ایران کمک کند. اگر این نیروها بتوانند بهطور مؤثری سازماندهی شوند و همبستگی خود را حفظ کنند، میتوانند به عنوان عامل اصلی تغییر در جامعه ایران نقشآفرینی کنند. با افزایش آگاهی عمومی، جلب حمایتهای بینالمللی و مقاومت در برابر سرکوب، نیروی سوم میتواند به دستیابی به آزادی و دموکراسی کمک کند. آینده ایران در دستان نیروی سوم است و با تلاش و همبستگی آنها، میتوان به تغییرات مثبت دست یافت. نقش نیروی سوم در این شرایط میتواند بسیار حیاتی و تعیینکننده باشد. میتواند به عنوان یک عامل تعدیلکننده و واسطه عمل کند و با ایجاد ائتلافهای موقت و موثر، به تحقق اهداف مشترک اپوزیسیون کمک کند. این نیرو میتواند از طریق ایجاد پلهای ارتباطی بین گروههای مختلف، به کاهش تنشها و اختلافات کمک کند و زمینههای همکاری و همگرایی را فراهم آورد.
اگر نیرو و یا نگاه سوم بتواند از چالشها عبور کند، میتواند به عنوان یک عامل مهم در تغییرات اجتماعی و سیاسی ایران نقشآفرینی کند. آینده ایران وابسته به فعالیت و بیداری نیروی سوم است و با تلاش و همبستگی میتوان به تغییرات مثبت دست یافت. جامعه آکادمیک و دانشجویان با داشتن دانش و آگاهی بالا، میتوانند مباحث علمی و اجتماعی را بهخوبی درک کنند و به انتقال آنها به دیگران کمک کنند. معلمان و دبیران به عنوان رهبران فکری جامعه، میتوانند نسلهای آینده را با ارزشهای دموکراسی و آزادی آشنا کنند. هنرمندان با استفاده از هنر و فرهنگ میتوانند پیامهای آزادیخواهانه و دموکراتیک را بهخوبی به جامعه منتقل کنند. کارگران که نقش اساسی در تولید و اقتصاد کشور دارند، میتوانند با اتحاد و همبستگی، خواستههای خود را بهطور مؤثری مطرح کنند.
چگونه نیروی سوم را به یک آلترناتیو سیاسی تبدیل کنیم؟
نیروی سوم باید ساختار سیاسی جایگزین را ترسیم کند نه تعیین! نخست به سئوالات کلی پاسخ دهد (...یا پاسخ آماده کند! ) که :
نظام آینده متصور چگونه اداره خواهد شد؟
رابطه دین و حکومت چگونه تعریف خواهد شد؟
سیاست خارجی ایران در آینده چه خواهد بود؟
حقوق اقوام، اقلیت های مذهبی ، زنان، کارگران و دیگر گروههای اجتماعی چگونه تأمین میشود؟
برای پاسخ به این پرسش ها ....نیروی سوم باید از تمام افرادی که به دموکراسی و حقوق بشر باور دارند، فارغ از گرایشهای شخصیشان، دعوت کند. ایجاد یک کنگره دموکراتیک ایرانیان که بتواند نیروهای پراکنده را در یک پلتفرم متحد کند. بسیاری از مردم هنوز نمیدانند دموکراسی واقعی چیست و چگونه کار میکند. باید آموزش سیاسی گسترده در قالب ویدئو، کتاب، مقاله و برنامههای رسانهای صورت گیرد. نیروی سوم باید راهکارهای مشخصی برای عبور از جمهوری اسلامی ارائه دهد، نه فقط نقد وضعیت موجود.
چگونه میتوان نافرمانی مدنی را گسترش داد؟
چگونه باید اعتصابات سراسری را سازماندهی کرد؟
در شرایط فروپاشی حکومت، چه برنامهای برای انتقال قدرت وجود دارد؟
سئوال مطرح است: آیا نیروی سوم میتواند سریع به آلترناتیو تبدیل شود؟
ایران ۸۰ میلیون نفر جمعیت دارد و اکثریت مردم از وضعیت موجود ناراضی هستند. اگر نیروی سوم خود را به درستی معرفی کند، شفاف باشد و یک برنامه عملی ارائه دهد، خیلی زود میتواند به یک نیروی تعیین کننده تبدیل شود. مردم به دنبال یک آلترناتیو واقعی، قابل اعتماد و سازمان یافته هستند. اگر نیروی سوم بتواند این نقش را ایفا کند، بهسرعت حمایت مردمی را جذب خواهد کرد.... نیروی سوم برای دوران گذار به شورائی همآهنگ کننده از افراد متخصص به امور سیاسی و خصوصا آشنا به حقوق بین الملل که مورد اطمینان مردم باشند ؛ احتیاج دارد! این شورا می تواند تا تشکیل مجلس موسسان و رجوع به آرای عمومی و انتخاب نوع حکومت.... از پاشیدگی شیرازه مملکت ، جلوگیری کند!
جمعبندی و گام بعدی: نیروی سوم باید ابتدا در خارج از کشور یک ساختار منسجم و رسانه قوی ایجاد کند. باید اعتماد مردم را با شفافیت، استقلال و برنامههای مشخص جلب کند. از طریق آموزش و آگاهیبخشی، باید فرهنگ دموکراسی را در جامعه گسترش دهد. در نهایت، با نزدیک شدن به بزنگاه تاریخی، این نیرو میتواند به یک آلترناتیو واقعی تبدیل شود. این نیرو اگر بر آزادی، حقوق بشر و دموکراسی تأکید کند و بر مشارکت عمومی و مجلس مؤسسان برای تعیین سرنوشت کشور پایبند باشد، میتواند به سرعت به یک نیروی مؤثر تبدیل شود.
ویژگیهای کلیدی نیروی سوم:
خشونت پرهیزی ؛ پرهیز از هرگونه جنگ داخلی، آشوب، یا انتقامجویی ، تخریب اموال ملی و غارت منازل مردم ، اعتقاد به آزادی، دموکراسی و حقوق بشر ، تمرکز بر حقوق شهروندی، برابری حقوقی زنان و مردان و عدالت اجتماعی و قضائی برای آحاد ملت ایران در هر کجای ایران که کار و زندگی میکنند، رجوع به آرای عمومی...خواسته های است که نیروی سوم (نگاه سوم) بدان تاکید دارد. تعیین نوع حکومت از طریق مجلس مؤسسان و انتخابات آزاد. ارتباط با افرادی که نوع حکومت برایشان مهم نیست، بلکه آزادی و دموکراسی برایشان اولویت دارد. حضور پررنگ روشنفکران، دانشگاهیان، نیروی کار و قشر مترقی جامعه میتواند پایگاه نیروی سوم را تقویت کند!
ظرفیت عظیم نیروی سوم در جامعه ایران
نیروی سوم برخلاف آنچه تصور میشود، اقلیتی کوچک نیست، بلکه اکثریتی خاموش و پراکنده است. بسیاری از مردم ایران، از کارگران و معلمان گرفته تا دانشگاهیان و جوانان، دیگر به دوقطبیهای موجود (اصلاحطلبی، براندازی خشونتآمیز) اعتقادی ندارند و به دنبال راهی متفاوت هستند.
در مجموع : دانشگاهیان و روشنفکران باورمند به آزادی بیان و اندیشه، خواستار پایان سرکوب هستند. قشر متوسط به دنبال رفاه، امنیت شغلی و اقتصاد سالم است. قشر تحصیلکرده که شاهد فروپاشی سیستم آموزشی و بهداشتی کشور هستند و جوانان و زنان که بیشترین آسیب را از وضعیت کنونی دیدهاند ؛ خواستار تغییر واقعی هستند. کارآفرینان و تکنوکراتها به دنبال ایجاد یک سیستم اقتصادی شفاف و مبتنی بر رقابت سالم بوده تا اقتصاد نابسامان را سامان دهند!
راههای عملی برای فعال کردن نیروی سوم و رساندن صدای آن به جامعه
ارتباطات گسترده و رسانهای شدن نیروی سوم. ایجاد رسانههای مستقل و غیرایدئولوژیک. استفاده گسترده از شبکههای اجتماعی برای ارتباط مستقیم با مردم. دعوت از چهرههای معتبر دانشگاهی، فرهنگی و اجتماعی برای معرفی و گسترش این گفتمان. شفافیت در برنامهها و پیشنهاد یک نقشه راه مشخص. تأکید بر ایجاد مجلس مؤسسان برای تعیین سرنوشت کشور. ارائه برنامهای واقعبینانه برای گذار مسالمتآمیز و جلوگیری از آشوب و فروپاشی. تقویت نهادهای مدنی و حمایت از اعتراضات مسالمتآمیز. بسیج نیروهای داخلی و خارجی بهصورت هماهنگ. ایجاد شبکهای از نیروهای همفکر در داخل و خارج از ایران. همکاری با فعالان مدنی و گروههای صنفی برای مطرح کردن خواستههای دموکراتیک. گسترش گفتوگوهای عمومی درباره آینده ایران، فراتر از جنگهای سیاسی سنتی.
جمعبندی و گام بعدی: نیروی سوم دیگر یک ایده مبهم نیست؛ بلکه یک واقعیت اجتماعی است که اکنون باید سازمان یابد و به گفتمان غالب تبدیل شود. اگر بتوان این نیرو را از طریق رسانه، آگاهیبخشی و ایجاد انسجام در داخل و خارج از ایران فعال کرد، بهسرعت به آلترناتیو اصلی تبدیل خواهد شد. تمرکز باید روی مردم، آینده ایران و دموکراسی باشد، نه جنگهای ایدئولوژیک و حزبی!
رساندن صدای نیروی سوم به جامعه از طریق اینترنت، مطبوعات و شبکه سازی با افراد آزادیخواه و بیطرف، مؤثرترین راه برای گسترش این گفتمان است. در اینجا، چند راهکار عملی برای تحقق این هدف پیشنهاد میشود:
استفاده هوشمندانه از اینترنت و شبکههای اجتماعی.
ایجاد یک پلتفرم رسانهای مستقل.
وب سایتی رسمی که شامل بیانیهها، مقالات، تحلیلها و مصاحبههای اختصاصی باشد.
انتشار مطالب در رسانههای چندزبانه (...فارسی، انگلیسی و سایر زبانهای پرمخاطب در میان ایرانیان خارج از کشور).
فعالیت گسترده در شبکههای اجتماعی.
ایجاد صفحات و کانالهای فعال در تلگرام، اینستاگرام، توییتر (X)، یوتیوب و تیکتاک.
تولید محتوای ویدئویی، پادکست و برنامههای لایو (پخش زنده) با هدف جذب مخاطبان جدید.
هشتگ سازی و کارزارهای دیجیتال برای مطرح کردن مفاهیم کلیدی نیروی سوم.
پلتفرمهای گفت وگو و تبادل نظر.
ایجاد گروههای آنلاین در کلابهاوس ، ردیت و دیسکورد برای بحثهای آزاد درباره آینده ایران.
برگزاری جلسات منظم در زوم و گوگل میت برای گفتوگو با روشنفکران و مردم عادی.
ایجاد شبکهای از اینفلوئنسرهای بیطرف و آزادیخواه.
همکاری با روزنامهنگاران ، فعالان مدنی و دانشگاهیان برای انتشار پیام نیروی سوم.
دعوت از افراد تأثیرگذار در فضای مجازی که مستقل از جریانهای سیاسی موجود هستند.
انتشار مقالات و مصاحبهها در رسانههای فارسیزبان. تعامل با نشریات داخلی و خارجی برای انتشار تحلیلهای راهبردی درباره آینده ایران. برخی از روزنامهنگاران خارج از ایران بهدلیل فقدان آلترناتیو مناسب، به همان دوقطبیهای سنتی چسبیدهاند. باید آنان را متقاعد کرد که نیروی سوم یک گزینه جدی است.
ایجاد یک خبرگزاری مستقل برای پوشش تحولات ایران از زاویه نیروی سوم.
تأسیس یک پایگاه خبری آنلاین که روایتهای تحریف شده رسانههای حکومتی را به چالش بکشد.
شبکهسازی با افراد آزادیخواه و بیطرف. برقراری ارتباط با چهرههای معتبر دانشگاهی، حقوق بشری و هنرمندان ، نویسندگان ... ایجاد نشستهای مجازی و حضوری با روشنفکران و فعالان مدنی که مستقل از جریانات حزبی هستند. دعوت از استادان دانشگاه، نویسندگان و کارآفرینان برای مشارکت در گفتمان نیروی سوم. استفاده از ظرفیت دانشجویان، متخصصان و صاحبان کسب وکار ایرانی در خارج از کشور برای تقویت گفتمان نیروی سوم. برگزاری همایشها و نشستهای فکری در اروپا، آمریکا و کشورهای همسایه ایران. گسترش ارتباط با جامعه ایرانیان خارج از کشور.
اینترنت، مطبوعات و شبکهسازی با افراد بیطرف و آزادیخواه، سه ابزار کلیدی برای گسترش نیروی سوم هستند. نیاز به تولید محتوای باکیفیت و جذاب در رسانههای دیجیتال داریم تا مردم را به این گفتمان جذب کنیم. همکاری با ژورنالیستها و روشنفکران مستقل برای مشروعیت بخشی به نیروی سوم ضروری است. شبکه سازی گسترده در میان ایرانیان داخل و خارج از کشور باعث انسجام بیشتر این جنبش خواهد شد.
نیروی سوم دوستان و دشمنان مشخصی دارد و باید مرزبندیهای خود را شفاف بیان کند. این شفافیت باعث میشود نیروی سوم بتواند هویت خود را تثبیت کرده و حمایت لازم را جلب کند.
دوستان نیروی سوم:
آزادیخواهان بیطرف که فراتر از جناحبندیهای سنتی، به دموکراسی و حقوق بشر باور دارند. کسانی که به آزادی، سکولاریسم و عدالت اجتماعی - قضائی و متعهد به برابری حقوقی هستند، اما به دنبال قدرت شخصی یا ایدئولوژی خاصی نیستند. افرادی که به صندوق رأی، پارلمان مستقل و مجلس مؤسسان برای تعیین سرنوشت کشور معتقدند. روشنفکران، دانشگاهیان، روزنامهنگاران مستقل، کارگران، معلمان، زنان و جوانانی که به دنبال یک آینده دموکراتیک هستند.... دوستان نگاه سوم هستند!
دشمنان نیروی سوم:
حکومت دیکتاتوری اسلامی که اصول دموکراسی، حقوق بشر و آزادیهای اساسی را سرکوب میکند. استمرارطلبان (اصلاحطلبان حکومتی) که هنوز در تلاش برای نجات جمهوری اسلامی و حفظ ساختار آن هستند. سلطنتطلبان اقتدارگرا که به دنبال بازگرداندن حکومت موروثی و غیردموکراتیک هستند. جمهوریخواهان تمامیت خواه که خواستار یک حکومت ایدئولوژیک دیگر هستند و به رأی مردم باور ندارند.
چرا این مرزبندیها مهم است؟ زیرا به نیروی سوم هویت مستقل میدهد و آن را از گروههای سنتی و ناکارآمد متمایز میکند. به مردم نشان میدهد که نیروی سوم نه به دنبال استبداد مذهبی است، نه استبداد پادشاهی و نه دیکتاتوری جدید در لباس جمهوری. اینها باعث جلب حمایت افرادی میشود که به آزادی، عدالت و دموکراسی واقعی باور دارند.
ساختار ارتباطی غیرمتمرکز اما منسجم:
ایجاد گروههای فکری آنلاین در بسترهای امن مانند پلتفرمهای غیرمتمرکز.
استفاده از شبکههای اجتماعی با رویکرد محتاطانه برای جذب افراد همفکر.
ایجاد خبرنامههای خصوصی یا انجمنهای تخصصی.
تعریف شیوههای مشارکت کمهزینه و مؤثر.
حمایت از پروژههای تحقیقاتی و فرهنگی .
برگزاری نشستهای غیررسمی در فضاهای دانشگاهی یا هنری.
استفاده از ابزارهای مشارکتی مانند رأیگیریهای غیررسمی برای سنجش دیدگاهها.
ساختن یک روایت مشترک:
تمرکز بر مفاهیمی که مورد اجماع طیفهای مختلف است (دموکراسی، توسعه پایدار، عدالت اجتماعی ، قضائی و مدنی . برابری حقوقی زنان و مردان . برسمیت شناختن حقوق کودکان!).
دوری از شعارهای تکراری ایدئولوژیک که میتوانند باعث اختلاف شوند.
تولید محتوای تحلیلی و آموزشی برای افزایش درک عمومی از مسائل بنیادین.
ایجاد فضاهای امن برای بحث و تبادل نظر:
تشکیل محافل مطالعاتی خصوصی در محیطهای علمی و فرهنگی.
استفاده از ابزارهای رمزگذاریشده برای بحثهای حساس.
برگزاری رویدادهای فکری مانند کارگاههای آموزشی و سمینارهای آنلاین.
برای موفقیت این جریان، باید از اقدامات هیجانی و واکنشی پرهیز کرده و به سمت نهادسازی نرم و تدریجی حرکت کرد.
این تصور که نیروی سوم عامل افتراق است، ناشی از نگرش سنتی چپ و راست به سیاست، یعنی نگاه دوگانهی «دوستی-دشمنی» است. در واقع، نیروی سوم نهتنها عامل تفرقه نیست، بلکه میتواند پلی میان شکافهای سیاسی و اجتماعی باشد.
چرا چپ و راست نیروی سوم را تهدید میبینند؟
زیرا مجذوب ساختار سنتی قدرت و رقابتهای دو قطبی هستند! نیروهای سنتی عادت دارند سیاست را به شکل «یا با ما یا علیه ما» ببینند. ظهور یک نیروی سوم میتواند توازن سنتی قدرت را بر هم بزند. چپ و راست هر دو از پایگاه اجتماعی خاص خود دفاع میکنند. نیروی سوم ممکن است رأی خاکستری و بدنهی ناراضی را جذب کند. دوگانه های سنتی ترس از تغییر گفتمان و روشهای سیاست ورزی دارند!
نیروی سوم روشهای جدیدی برای سیاست ورزی و اقتصاد معرفی میکند (دموکراسی مشارکتی، اقتصاد مشارکتی* ). این روشها میتوانند مشروعیت و کارآمدی روشهای سنتی را به چالش بکشند. نگاه سوم با تأکید بر مکمل بودن، نه جایگزین شدن. نشان میدهد که هدفش رقابت تخریبی نیست، بلکه تقویت و ارتقای گفت وگوهای سیاسی است. اتحاد بر سر اصول مشترک و تمرکز بر مسائلی مانند آزادیخواهی ، توسعه پایدار، عدالت اجتماعی - قضائی و حقوق شهروندی که مورد توافق بسیاری از اقشار است. پرهیز از قطبیسازی و ورود نکردن به بازیهای تخریبی و ایجاد فضای امن برای گفتوگو. نیروی سوم میکوشد به جای نفی دیگران، روایت خود را بر ضرورت تحول تدریجی و تعامل با همهی نیروها بنا کند، این نیرو میخواهد بهجای عامل افتراق، عامل پیوند و ترمیم باشد.
سخن پایانی: نیروی سوم تنها یک ایده نیست؛ بلکه جنبشی است که بر پایه خرد جمعی، آزادی و دموکراسی بنا شده و با تکیه بر آگاهی مردم، بهدنبال ساختن آیندهای روشن برای ایران است. ما بر این باوریم که سرنوشت یک ملت را نه ایدئولوژیهای کهنه و نه اقتدارگراییهای نوین تعیین میکند، بلکه این خود مردماند که با ارادهای آگاهانه و انتخابی آزاد، مسیر تاریخ را تغییر میدهند.
در این مسیر، مهمترین سرمایهی ما اعتماد مردم و شفافیت در اهداف و عملکرد است. نیروی سوم باید راهی را بگشاید که در آن هیچ صدایی خاموش نشود، هیچ حقی پایمال نگردد و هیچ فرد یا گروهی خود را برتر از مردم نپندارد. این نیروی تازهنفس باید با پرهیز از دشمنیهای بیحاصل، با استواری بر اصول آزادی و عدالت و با استفاده از ابزارهای نوین ارتباطی، پیام خود را به همهی ایرانیانی که در جستجوی آیندهای بهتر هستند، برساند. ما در آغاز راهی دشوار اما پرامید هستیم. راهی که تنها با اتحاد، همبستگی و ایمان به دموکراسی واقعی میتواند به مقصدی روشن برسد. ایران آینده متعلق به همهی ایرانیان است؛ فارغ از مذهب، نژاد، زبان و گرایشهای سیاسی آنان. این آینده را باید باهم بسازیم. در پایان باید دوباره تاکید کرد ، ظهور نیروی سوم که در راه است برای تفرقه و دشمنی با جناح های موجود نیست بلکه رویکرد به آزادی و صلح دارد و اهداف روشنی دارد که بدان پرداخته شد! در مورد نگاه سوم بیشتر صحبت خواهیم کرد! پایان . بهار2025
*****
مانیفست پیشنهادی"نگاه سوم" برای برونرفت از بحران سیاسی ایران ؛ چگونه میتواند باشد!؟
استقلال فکری و پرهیز از قطببندیهای سنتی
این نگاه معتقد است که ایران نیازمند گفتمانی نو و فراتر از دوگانههای فرسایشی و ناکارآمد اپوزیسیون فعلی است. نگاه سوم به استقلال فکری پایبند بوده و از وابستگی به قدرتهای خارجی و الگوهای ایدئولوژیک سنتی اجتناب میکند. هدف این نگاه تحقق دموکراسی مبتنی بر مشارکت مستقیم مردم در تعیین سرنوشت خویش است. بررعایت کامل اعلامیه جهانی حقوق بشر و رفع هرگونه تبعیض جنسیتی، قومی، مذهبی و عقیدتی تأکید دارد. نگاه سوم مبارزه با فساد و تضمین دسترسی برابر مردم به آموزش، بهداشت ، رفاه و فرصتهای اقتصادی حمایت میکند. توسعه پایدار ؛ حفظ محیط زیست و آثار باستانی به عنوان میراثی برای نسلهای آینده از اولویتهای نگاه سوم میباشد. نگاه سوم به باورهای کهنه و بنبستهای سیاسی بسنده نمیکند.
استقلال نهادها
نگاه سوم به استقلال دستگاه قضایی و تفکیک قوا باورمند است و برای تحقق آن تلاش میکند.
ایجاد نهادهای مستقل مدنی و رسانههای آزاد از اصول بنیادین این تفکر است.
تنوعپذیری و پلورالیسم سیاسی
نگاه سوم از آزادی اندیشه، بیان و تشکلهای سیاسی ، صنفی و هنری....حمایت میکند.
این نگاه به رسمیت شناختن و همزیستی مسالمتآمیز تمامی گرایشهای فکری ، قومی و مذهبی و آزادی و برابری کامل حقوقی زنان و مردان را ضروری میداند و توسعه پایدار را در گرو این مورد می داند!
گذار مسالمتآمیز به دمکراسی.
نگاه سوم بر ضرورت گذار غیرخشونتآمیز از وضعیت استبدادی کنونی به یک نظام دمکراسی تأکید دارد.
گفتوگو و مذاکره با همه نیروهای آزادیخواه و تحولخواه را به عنوان راهبرد اصلی پیگیری میکند.
همکاری منطقهای و صلح جهانی
نگاه سوم به سیاست خارجی متوازن و تعامل سازنده با همه کشورها بر مبنای منافع ملی و حفظ استقلال کشور متعهد است.
این نگاه از تنشزدایی منطقهای و تقویت صلح و همکاریهای بینالمللی حمایت میکند.
رهبری جمعی* و شفافیت
نگاه سوم به رهبری جمعی، تصمیمگیری دموکراتیک و پاسخگویی در برابر مردم پایبند است.
شفافیت مالی و سیاسی را به عنوان رکن اساسی اعتماد عمومی میداند.
دعوت به پیوستن به نگاه سوم : ما همه ایرانیان دغدغهمند و باورمند به آیندهای آزاد ، آباد و عادلانه را به پیوستن به این حرکت دعوت میکنیم. آینده ایران را با هم میسازیم؛ آیندهای که در آن آزادی، عدالت و کرامت انسانی محور اصلی باشد.
اقتصاد مشارکتی* : (Parecon) را میتوان بهعنوان یک راه سوم میان سرمایهداری بازارمحور و اقتصاد دولتی متمرکز دانست. این نظریه به دنبال ارائه مدلی است که از مشکلات و تضادهای هر دو سیستم سنتی پرهیز کرده و بدیلی دموکراتیک، غیرمتمرکز و عادلانه پیشنهاد میدهد. مایکل آلبرت (MICHAEL ALBERT) و رابین هانل (ROBIN HAHNEI)از مبتکران آن هستند!برای اطلاع بیشتر به گوگل رجوع کنید!
*رهبری جمعی: توضیحات: مفهوم رهبری جمعی در برابر رهبری فردی و کاریزماتیک قرار دارد و به معنای تقسیم مسئولیت و تصمیمگیری میان گروهی از افراد یا نهادهای منتخب است. در چارچوب نگاه سوم.
ویژگیهای رهبری جمعی:
توزیع قدرت: تصمیمگیریها به جای تمرکز در دست یک فرد، میان گروهی از متخصصان و نمایندگان مردم تقسیم میشود.
شفافیت و پاسخگویی: هر فرد یا نهاد در برابر تصمیمات و عملکرد خود مسئول و پاسخگو است.
مشارکت گسترده: همهی صداها - از جنبشهای مدنی تا نیروهای سیاسی- در فرایند تصمیمسازی نقش دارند.
پیشگیری از استبداد: با حذف تمرکز قدرت در دست یک فرد، احتمال بازتولید استبداد کاهش مییابد.
انعطافپذیری و تداوم: اگر یک رهبر کنار برود یا حذف شود، جنبش متوقف نمیشود، زیرا مسئولیتها بهصورت گروهی توزیع شدهاند.
آیا جنبش میتواند با رهبری جمعی موفق شود؟
در بسیاری از نقاط جهان، جنبشهایی که به شکل جمعی رهبری شدهاند، به موفقیتهای چشمگیری رسیدهاند. نمونههایی مانند:
جنبش حقوق مدنی آمریکا: اگرچه شخصیتهایی مانند مارتین لوترکینگ برجسته بودند، ولی تصمیمگیریها در شورای هماهنگی انجام میشد.
جنبش دموکراسیخواهی در شیلی: این جنبش با همکاری گروههای مختلف سیاسی و مدنی، بدون یک رهبر مطلق به پایان دیکتاتوری منجر شد.
جنبش انقلابی تونس: که از طریق شبکهای از گروههای مستقل و رهبران محلی، به سقوط رژیم بنعلی انجامید.
چالشها و راهحلها:
چالش: ممکن است فرآیند تصمیمگیری کندتر شود.
راهحل: تعریف سازوکارهای روشن برای تصمیمگیری سریع در شرایط حساس.
راهحل: تأکید بر اصول مشترک (آزادی، عدالت، دمکراسی) و گفتوگوی مداوم.
در نهایت، رهبری جمعی برای «نگاه سوم» یک ضمانت در برابر بازتولید استبداد و روشی برای تحقق مشارکت واقعی مردم در سرنوشت خود است.