۱۴۰۴-۰۲-۰۹
مهرداد لطفی

خاکریز آخرمردم : میهن

 

نگه کن بدین لشکر نامدار

جوانان و شایستهٔ کارزار

ز بهر بر و بوم و پیوند خویش

زن و کودک خرد و فرزند خویش

همه سر به سر تن به کشتن دهیم

به آید که گیتی به دشمن دهیم

ندانی که ایران نشست من است

جهان سر به سر زیر دست من است

چو ایران نباشد تن من مباد 

در این بوم و بر زنده یک تن مباد

همه روی یکسر به جنگ آوریم

جهان بر بداندیش تنگ آوریم

بگویید این جمله در گوش باد

چو ایران نباشد تن من مباد

 

گفته می شود وقتی دیگران ملت نبوده اند ایران از دیر باز یک ملت بوده است و مفهوم ملت و ملیت برای اروپا یک بر ساخته مدرن است نه برای ما و ما نیازی به ملت شدن نداریم باید دید داریم از چه چیزی حرف می زنیم.  

در تاریخ هر کشوری یک سری عناصر پیشینی وجود دارد از اسطوره‌ها تا تاریخ و فرهنگ این‌ها ملات و مصالحی هستند که مفهوم ملت با آن‌ها ساخته می‌شود.اما برای شکل گیری یک ملت این مصالح کافی نیست. 

باید یک درک همگانی مشترک بین گروهی از انسان‌ها شکل بگیرد که خودشان را بصورت یک کل یک‌پارچه به نام ملت بفهمند.این درک و این احساس است که مجموعه ای از مردم را به یک ملت تبدیل می کند. این درک و این احساس از دیر باز در ایران بوده است علیرغم  ما هنوز پا به دوران معاصر نگذاشته ایم.

با این همه مفهوم ملت مفهومی صلب و سخت و مرده نیست. مفهومی ست زنده و پویا که باید مدام خودرا بروز کند.

این بروز شدن در دوران معاصر دوبار اتفاق افتاد یک بار در انقلاب مشروطه و بار دیگر در بر آمدن حکومت رضا شاه .

یکی از تلاش های کار بدستان دوران نخست حکومت رضا شاه که بر آمده از انقلاب مشروطه بودند پروسه ملت سازی به مفهوم مدرن بود. بحث تربیت ملت و ایجاد لباس متحدالشکل و زبان رسمی و سیاست‌های همگن‌سازی زبانی در همین راستا بود.که بعلت آمرانه بودنش راه بجایی نبرد.

با این همه ملت یک مفهوم مدرن است در این شکی نیست و بر می گردد به بر آمدن سرمایه داری در جهان معاصر .واین مفهوم با احساس میهن دوستی یکی نیست.این نکته ای ست که از چشم سید جواد طباطبایی در پروژه ایرانشهریش دور ماند و با تغافل از این تفاوت ها این دو را یکی گرفت.

  نکته ای که در این میان نباید از نظر دور داشت این است که  ممکن است بخشی از این مردم به هر دلیلی احساس تبعیض کنند، چه به لحاظ جغرافیا چه به لحاظ زبان و فرهنگ  و معترض به این هویت برساخته باشند. این اعتراض به مفهوم ملیت بمعنای مخدوش کردن تمامیت ارضی نیست .گزاره نخ نمایی که هواداران استبداد گذشته مدام تکرار می کنند.

باهم بودن یک مردم  باید در واقعیت اتفاق بیفتد و خودش را در ملت یکپارچه نشان بدهد.

ملت مفهومی سیاسی ست  که باید در شدن خودش امروز خودش را اثبات کند. به شکل برسمیت شناختن حقوق آحاد مردم از هر قوم و هر نژاد و هر زبان و هر مذهب  واگر قدرت مسلط مردم را به نقطه ای برساند که مردم احساس کنند مسلوب الحقوقند و هیچ کرامتی برای آنان شناخته شده نیست هویت تاریخی و عناصر فرهنگی برای این عده از مردم بی‌معنا می‌شود.و  به راحتی دل بر می کنند از زاد و بوم شان و به جایی می روند و ملیتی را قبول می کنند که هویت تاریخی و عناصر فرهنگیش زمین تا آسمان با مال آن ها تفاوت دارد. وقتی یک کشور شهروند خودش را برسمیت نمی شناسد شهروند نیز آن مملکت را به عنوان مملکت خودش برسمیت نمی شناسد.

میهن‌دوستی با شعار و پروپاگاندا شدنی نیست.میهن‌دوستی حسی ست در فرد که میهن را نه برای شخص خودش که برای تمام هم‌میهن‌هاش آباد می‌خواهد، چون خودش را با آن‌ها یکی می‌ داند. اگر ما بدانجا برسیم که عده ای از مردم این آب و خاک بگویند که این مملکت دیگر مملکت نمی‌شود، این مملکت که مال ما نیست، ادعای اینکه ملت یکپارچه ای هستیم، ادعای مسخره و پوچی ست.

در ذیل مفهوم ملت یکپارچه، هر نوع اعتراضی باید به رسمیت شناخته شود با حربه خائن و بیوطن و تجزیه طلب و مخالف تمامیت ارضی و وحدت ملی راه بجایی نمی بریم.

اما نباید از یاد برد ،در تمامی دوران ها وقتی همه چیزفرو می ریزد و قدرت مسلط قند در دلش آب می شود که دیگر سنگری برای پناه گرفتن مردم باقی نمانده است یک خاکریز در آن انتها مانده است که می توان در آن پناه گرفت و آن ایمان مردم به جایی ست که در آن نسل اندر نسل زندگی کرده اند، از خاک آن سفره فرزندانشان را پر نان کرده اند، بروی آن زیسته اند عاشق شده اند و برای محبوبشان شعرهای عاشقانه خوانده اند،برای فرزندانشان بر روی آن سر پناهی ساخته اند و گورگاه پدران شان بوده است .   

میهن آخرین خاکریز و سنگری ست  که در برابر تمامی بلیات و مصائب  و هجوم ها و غارت ها و سرکوب ها مردم می توانند به آن پناه ببرند تا موج های بلاخیز فرو نشیند و ققنوس وار   از خاکستر خود برخیزد.همان گونه که از دیر باز تاریخ  در پی هجوم و تجاوز مداوم قبایل بدوی صحرا نشین این مردم همه چیز خود را بارها از دست داده اند و دوباره از میان خاکستر وخون بر خاسته اند و میهن خویش را آباد کرده اند . 

 

یک نظر بنویسید

 

نظرات شما

بدون نظر