عدالت و آزادی وضرورت حزب فرودستان
نخست چند پرسش
۱-پرسش نخستین این است عدالت و آزادی چیست .وبا هم چه رابطه ای دارند
۲-آیا آزادی فی الذاته در جامعه و هستی وجود دارد و ما باید راه رسیدن به آن را پیدا کنیم یا نه اساساً آزادی را باید خلق وابداع کرد ؟
۳-آیا عدالت مستقل از آدمی وجود دارد وما باید خودمان را به او برسانیم ویا نه باید آن را خلق و ابداع کنیم.
۳- سرشت بشرعدالت خواه و آزادیخواه است یا نه این گونه طراحی شده است که در پی سود خود باشد و هر طرحی که ریخته شود در نهایت این سرشت با آن مخالفت می کند.
۴- آیا برای رسیدن به عدالت باید از خیر آزادی گذشت واین دو مانع الجمعند داستانی که در بلوک شرق تحت نام کمونیسم اجراشد.
۵-آیا آزادی مقدم بر عدالت است
۶- آیا سرشت انسان بیشتر با آزادی سازگار است تا عدالت
۷-نقش قانون در تعریف آزادی و عدالت چیست
ضرورت حزب فرو دستان
۱-باید بیاد داشت عدالت و آزادی مفاهیمی هستندکه در کمپ فرودستان معنا و مفهوم و خریدار دارد. در کمپ فرادستان عدالت و آزادی مفاهیمی بی معنا و حتی مشمئزکننده اند چون بوی محدود کردن آزادی و قدرت آن ها را دارد.
۲- دلیل و بهانه تمامی جنگ ها از همان بدایت تاریخ تا اکنون کسب قدرت بیشتر بوده است.و فرجام نهایی قدرت چیزی نیست جز دسترسی به منابع و در اختیار گرفتن انسان ها برای آنچه که صاحبان قدرت می خواهند یا آرزو می کنند. همان گزاره معروفی که مارکس در آغاز مانیفست می گوید :تاریخ بشر از آغاز جنگ طبقات و مبارزه طبقاتی بوده است .
۳-آزادی و عدالت مفاهیمی انسانی اند. در طبیعت این مفاهیم نه وجود دارند و نه معنایی دارند.پس توضیح این دو مفهوم باید مبنایی دیگر داشته باشد.
۴- آزادی و عدالت مفاهیمی طبقاتی اند.بر ساختن این مفاهیم از آغاز چانه زنی بر سر قدرت بوده است . طبقه ای که بنابه دلایلی تاریخی گرز قدرت را در دست داشته است و به تبع آن از تمامی منابع سود می جسته است و طبقه ای که دسترنجش به یغما می رفته است.
دعوای اصلی در طول تاریخ بر سر قدرت بوده است.وقتی از عدالت صحبت می کنیم ، در واقع داریم برای قدرتِ ضعیفان چانه زنی می کنیم . کسانی که در درازنای تاریخ سهمی در قدرت نداشته است و استثمار می شده اند و یوغ بردگی و بندگی را بر دوش داشته اند و هر زمانی که فرصت یافته است دست به شورش و طغیان زده اند و در واقع اعتراض کرده اند به انحصار قدرت و منابع .
۴-از نظر طبقات فرادست عدالت یعنی حق داشتن هر چیزی و این حق را توانایی فردی یا خانوادگی یا طبقاتی افراد تعیین می کند.از بدایت تاریخ آزادی و عدالت در طبقه فرادست این گونه تعریف شده است.
۵- انسان از همان آغاز در پی آن بوده است تا این چرخه قدرت و آزادی و عدالت را در ذیل آن بگونه ای تعریف و نظام مند کند.تا فرودستان به این تعریف و این قانون گردن بگذارند .
۶-آدمی در هیچ دورانی بمعنای واقعی آزاد نبوده است . از همان آغاز در غل و زنجیر روابط اجتماعی گرفتار بوده است . در دوران بردگی یک جور و در دوران فئودالیسم و سرمایه داری شکلی دیگر.
آزادی در تمامی دوران ها کیک بزرگی بوده است که مبنای تقسیمش قدرت بوده است. پس طبیعتاً در این تقسیم فرودستان سهمی نداشته اند یا سهمشان ناچیز بوده است.
این اصل بنیادی تقسیم آزادی در تمامی دوران ها بوده است و تازمانی که در بر همین پاشنه می چرخد همین خواهد بود.
وقتی ما داریم در زمینه آزادی حرف می زنیم در زمین فرودستان داریم چانه زنی می کنیم تا سهم بیشتری به فرودستان داده شود اما این چانه زنی راهی ندارد جز اتحاد و تبدیل قطره های فردی به اقیانوس توده ها درحزب فرودستان برای نشستن روی میزی که با سنجه قدرت سهم هر طرف از آزادی توزین می شود.
پس بحث انتزاعی آزادی و آزادی بخاطر آزادی و آزادی از منظر اخلاق و خوب وبدش برای هر کس به کل بحث بی پایه ایست. .سهم هر کدام از آدم ها براساس چپ شان داده می شود بر اساس اهرمی که در دست دارند و می توانند اعمال قدرت کنند بر اساس گرز فرمانروایی ست که آزادی تقسیم می شود.
حزب فرودستان
اگر بپذیریم که آزادی و عدالت در هستی و جامعه محلی از اعراب ندارد. و بیشتر یک بر ساخته انسانی ست و این بر ساخته برساخته فرودستان است و فرادستان نه نیازی به عدالت و آزادی دارند و نه در پی تقسیم سهم خود از مواهب مادی که در ساحت عدالت معنا می یابد و نه در پی واگذاری آزادی خود در دستیابی به قدرت و استفاده از مواهب طبیعت اند .باید به این مسئله برسیم که فرودستان چگونه می توانند بر سر میز قدرت چانه زنی کنند و سهم بیشتری از عدالت و آزادی را ازآن خود کنند.
فرودستان تنها در بود بزرگ است که می توانند چانه زنی کنند و این شدنی نیست الا تجمع و سازمادهی در حزب فرودستان.
این حزب زمانی وجودش حیاتی می شود که بزودی با به بازار آمدن هوش مصنوعی نیاز طبقات فرادست به طبقه فرودست کاهش می یاید و روبوت ها معادن و کارخانه ها را اشغال می کنند و حذف نان خور های اضافی که طبقه فروستان است به میان می آید .
اگر تا آن روز ما با حزبی سراسری و جهانی روبرو نباشیم باید با حذف فیزیکی فرودستان مواجه شویم.
برای جهان فرادستان ضرورت وجودی آدم ها با نقش آن ها در تولید معین می شود
کسانی که منابع را مصرف میکنند و باز خورد و بازتولیدِ کافیِ ندارند نمی توانند به زندگی خود ادامه دهند.
راه دیگری برای فرودستان نیست جز نشستن پشت میزقدرت با چپ پر، با قدرت برابر و گرفتن سهم عادلانه از آزادی و عدالت.