۱۴۰۴-۰۳-۱۸
مهرداد لطفی

چرایی تداوم استبداد

فقر و فساد و ظلم در یک جامعه دو باز تاب دارد:

برخاستن برای از بیخ بر کندن ریشه فساد و تباهی

 همسو شدن با عاملان این روزگار پر ادبار برای بقا

 در چنین موقعیتی بخش هایی از مردم از سر استیصال بخاطر آن که کورسویی برای تغییر نمی بینند ،برای بقا با سیاست‌های فرهنگی و اقتصادی قدرت، حاکم همسو می شوند و فکر می کنند این هم سویی منافع آن ها را تامین می کند . ممکن است در کوتاه مدت چنین باشد .این رویکرد و این نگرش برای بقاء بر خلاف ظاهرش کمکی به بقاء نمی کند بخاطر آن که کمک می کند به دیرپایی استبداد که متکی بر کلپتوکراسی یا دزد سالاری ست .

وباعث می شود اقشار پائینی جامعه هرچه بیشتر در منجلاب فقر فرو بروند.و در تله معیشت خود گرفتار شوند. ساختاری که ایدئال رژیم های فاسد استبدادی ست .

همیشه چنین است که فقر با ملات نادانی ساروج محکمی می سازد برای بقای رژیم های استبدادی .برای دیر پا ماندن نظامی که باعث سیاه روزی هم اینان است .

یک بخش دیگر که با نظام های فاسد استبدادی هم سویی دارند و بقای نظام را هم راستای منافع خود می بینند بخش های فرو دست جامعه نیستند که فقرشان با جهالت شان توام است بخش های بالایی خرده بورژوازی مرفه است که از قبل رانت و فساد و اقتصاد نابسامان و کازینویی حاکم فربه شده اند و سود و بقاء و ادامه بالا بردن صفر های حساب های بانکی خود را در ادامه نظام حاکم می بینند. اینان در هر بزنگاه از سوراخ های خود بیرون می آیند پوز مصلح اجتماعی و طرفداران تغییر بدون خشونت به خود می گیرند  و کمک می کنند به ادامه نظام موجود. اینان در پی آنند که به مناسبات حاکم هیچ خدشه ای وارد نشود تا بتوانند در پناه این هرج و مرج اقتصادی شکم خود را فربه کنند.  

روی دیگر بازتاب فقر و فساد در جامعه انقلاب است . برخاستن مردمی که بدان بصیرت و شهامت رسیده اند که در برابر نظامی که باعث سیه روزی آنان است بایستند و با صدای بلند بگویند که حاضر نیستند این گونه زندگی کنند.و بدنبال اقدامات رادیکالند.

 

 

یک نظر بنویسید

 

نظرات شما

بدون نظر