اختاپوس دوسر
جولای 8, 2025
بالاخره درخواست شاهزاده از اسراییل برای بریدن سر مار یا اختاپوس در ایران اجابت شد و اسراییل به آسمان باز ایران که فاقد جنگنده های هوایی است حمله کرد و هزار کشته از زن و بچه و مردم عادی همراه با فرماندهان سپاه و زن و فرزندانشان روی دست ما گذاشت ولی رژیم عوض نشد و سرمار یا اختاپوس همچنان سر جایش است و به ما چشمک هم می زند.
اکنون همه جا سخن از نیازمندی های کشور و حل مشکلات و جبران کمبودها از آن جمله تهیه ابزار جنگی و نظامی و ترمیم شکاف های امنیتی و جبران خرابی های ناشی از بمباران است ولی تصور می کنم انسجام نظری در حاکمیت برای دفاع از استقلال و تمامیت ارضی در درجه اول اهمیت قرار دارد.
تا یک استراتژی غالب شکل نگیرد، در این نبرد سرنوشت ساز نمی توان کشور را نجات داد و در زمینه های دیپلماسی و میدانی نمی توان موفقیتی کسب کرد. از یک طرف حکومتی داریم که نزدیک به نیم قرن است شعار مرگ بر آمریکا می دهد و از طرف دیگر بخشی از همین حکومت که از غارت مردم ثروت کلانی اندوخته و به خارج برده، دلبستۀ آمریکاست و در این توهم بسر می برد که با شراکت در سرمایه گذاری آمریکا می تواند به چپاول ادامه بدهد. با این اوضاع یک سیاست منسجم نمی توان داشت .
هرکس نگاهی به شیوه ی سیاسی این حکومت کند می بیند که نخست از شعار ضد آمریکایی به عنوان یک ابزار برای از صحنه راندن مخالفان آغاز کرد و از برکات آن متمتع شد و آن را بعنوان یک سلاح نگاهداشت و با وجود تحریم ها آن را رها نکرد و هنوز هم از مذاکره مستقیم با آمریکا طفره می رود. حال این پرسش پیش می آید که چگونه می توان بدون متحد از جان و مال 90 میلیون جمعیت کشور محافظت کرد؟ چنین کشوری ناچار و ذاتاً خود را در کنار روسیه و چین می یابد. می بینید که آمریکا هم از سال ها پیش ایران را بعنوان محور شرارت در کنار روسیه و کره شمالی نهاده است و متحدان ایران را خودش تعیین کرده است.
اما در عمل شاهدیم که ضمن اینکه شعار مرگ بر آمریکا داده می شود برخی از مسئولان به مقامات مختلف آمریکایی متوسل می شوند تا روابط حسنه با آمریکا برقرار کنند و در عین حال از بستن قرارداد با روسیه و چین پرهیز می کنند. *
کشوری که در درگیری مداوم با غرب است، نمی تواند اروپا را جدا از غرب و اسراییل را جدا از ایالات متحده فرض کند. برخورد مسئولان با اروپا و دل بستن به سیاست آنها به قدری کودکانه و غیر واقعی است که سیاستمداران دوره فتحعلیشاه را روسفید کرده است. این زبدگان دیپلماسی ج ا بارها به امید کمک اروپا در برابر آمریکا نشستند و نتایج کاملا برعکسی را شاهد بودند. کشوری که می خواهد با غرب مبارزه کند و زیر تحریم است، باید دنبال جمع کردن متحد باشد ولی این ها برعکس سیاست ستیز با همسایگان را پیش گرفته اند و این سیاست خانمان برانداز را سال ها ادامه داده اند و فقط در این روزهای آخر کمی در صدد ترمیم برآمده اند.
این تصویری است که من از ج ا دارم و باید دید استراتژی طرف مقابل یعنی آمریکا یا کلی تر، غرب از چه قرار است ؟
آنچه من می فهم اینست که غرب برای ادامه سروری خود بر جهان تصمیم به جلوگیری از توسعه در کشورهای جنوب دارد و باید این کشورها را به هر قیمتی شده کوچک کند ویا له کند و برای این کار از کشور پادگانی اسراییل برای این کار «کثیف» استفاده می کند .( اصطلاحی که صدراعظم آلمان آشکارا بر زبان آورد.) بسیاری فکر می کنند که اگر جمهوری اسلامی تسلیم شود و یا حتا رژیم عوض شود مشکل حل می شود در حالی که اشتباه است. هدف ایالات متحد از جنگ های خاورمیانه شامل تخریب در سراسر منطقه و مقابله نهایی با روسیه و چین است.
به روشنی دیدیم که ترامپ برخلاف قولی که داده بود جنگی را آغاز نکند، به ایران حمله کرد و اکنون در همان موضع سیاسی قرار گرفته است که نومحافظه کاران قرار داشتند و در مقابل سیاست ابلهانۀ جمهوری اسلامی در آسیب زدن به پایه های وحدت ملی و امنیت و رفاه مردم، در حقیقت راه را برای دشمنان ایران هموار کرده است و آنها زیرکانه به انتظار نشسته اند که این سیاست های نابخردانه ثمرات زهرآگین خود را بدهد تا ضربه نهایی را وارد کنند.
آن چه ما لازم داریم سیاست خارجی یکدست مبتنی بر منافع ملی با در نظر گفتن موقعیت موجود دنیا است. مشکل این جاست که چه کسی می تواند این کار را بکند. همه به امید این نشسته اند که تغییری بنیادی در دل جمهوری اسلامی، راه را برای این کار باز کند. ولی چه کسی؟ از سوی دیگر واقع بینی به ما می گوید که چنین کاری ممکن نیست و باید منتظر تغییر نظام بنشینیم. ولی با وجود جنگ و تهدیدات خارجی، می دانیم که چنین کاری صورت پذیرفتنی نیست.
معلوم نیست که این طلسم باید چگونه گشاده شود. شاید تاریخ ترفندی در آستین داشته باشد. کاری جز انتظار از دست ما برنمی آید.
سه شنبه – 17 تیر 1404