۱۴۰۴-۰۴-۲۳
ک - الوند

"زبان در عصر سیاست‌های فاشیستی امریکا" - برگردان

Henry Giroux

هنری ژیرو

برگردان : ک - الوند

مقاومت در برابر زبان مرگبار فاشیسم آمریکایی

 

در عصر گسترش فاشیسم، قدرت زبان نه تنها شکننده است، بلکه به طور فزاینده‌ای در معرض تهدید قرار دارد. همانطور که تونی موریسون اشاره کرده است، "زبان نه تنها ابزاری است که از طریق آن قدرت اعمال می‌شود"، بلکه عاملیت را نیز شکل می‌دهد و به عنوان ابزاری با پیامدهایی بلفعل عمل می‌کند. این پیامدها در تار و پود وجود ما موج می‌زنند.

 زیرا  کلماتی که ما بکار میگریم  ، معنا، حقیقت و آینده جمعی ما را تجسم میکند  . هر هجا، عبارت و جمله به میدان نبردی تبدیل می‌شود که در آن حقیقت و قدرت با هم در تقابل قرار میگیرند  جایی که سکوت باعث همدستی می‌شود و جایی که عدالت در تعادل است.

ما خود را به شدت نیازمند واژگان جدیدی می‌بینیم، واژگانی که بتواند موج فاشیستی و زبان نظامی‌شده‌ای را که اکنون ایالات متحده را در بر گرفته است،  واکنش نشان دهیم .

این موضوع  صرفا  سبک یا  نوح گفتمان  نیست؛ بلکه  موضوع بقا ی جوهر اجتماعی مااست.

زبان مورد نیاز برای مقابله و مقاومت در برابر این فاجعه در حال وقوع،  که به سرعت در حال گسترش درمفاهیم گتمان سیاسی است

از مطبوعات قدیمی که همچنان به همان نهادهایی که باید افشا کننده باشند ، وابسته هستند، بر نخواهد آمد. همچنین نمی‌توانیم به دستگاه‌های رسانه‌ای راست‌گرا، به رهبری فاکس نیوز، روی آوریم، جایی که آرمان‌های فاشیستی نه تنها  به راحتی دفاع می‌شوند، بلکه به عنوان میهن‌پرستی به نمایش گذاشته می‌شوند.

در مواجهه با این بحران، بینش( تونی موریسون) که از سخنرانی نوبل او گرفته شده، بیش از پیش ضروری می‌شود و روشن می‌کند که زبان مستبدان، که در لفاظی‌ها، تصاویر و شیوه‌های ارتباطی مشخصه رژیم ترامپ تجسم یافته است، زبانی مرده است. برای او «زبان مرده صرفاً زبانی نیست که دیگر گفته یا نوشته نمی‌شود»، زبانی سرکش است که «از تحسین  با کاراکتور خود ارضایی». زبانی سرکوبگر  که با قدرت آمیخته شده، است.

 

این زبان که در حوزه های  نظارتی  زبان غیرانسانی خود بی‌رحم است، هیچ میل یا هدفی جز حفظ دامنه آزاد خودشیفتگی خود، انحصار و سلطه  ندارد. «اگرچه رو به زوال است، اما بی‌تأثیر نیست» زیرا به طور فعال عقل را خنثی می‌کند، وجدان را متوقف می‌کند و «پتانسیل انسانی را سرکوب می‌کند». این زبان که پذیرای بازجویی نیست، نمی‌تواند ایده‌های جدید را شکل  یا تحمل و افکار و اندیشه  دیگری  را خلق کند، داستان دیگری بگوید یا سکوت‌های گیج‌کننده را پر کند. این زبان قدرت رسمی است که هدفش تأیید جهل و حفظ آن است.

در زیر نمایش پر زرق و برق و اجرای مبتذل آن، زبانی «گنگ، درنده، احساساتی» نهفته است. این زبان، نمایش‌های جمعی، حالت ذهنی خوابگردی اخلاقی و شیفتگی روان‌پریشانه‌ای را برای کسانی که به قدرت بی‌قید و بند پناه می‌برند، ارائه می‌دهد. این زبان، جامعه‌ای را بر اساس طمع، فساد و نفرت بنا می‌کند که در رسوایی رضایت پوچ غرق شده است.

این زبانی است که در بی‌رحمی و اعتیاد به ایجاد معماری خشونت، بی‌پیرایه است. این در گفتمان اشغال ترامپ، نظامی‌سازی سیاست آمریکا و در استفاده او از ارتشی از نژادپرستان  برای تبدیل نفرت به یک نمایش رسانه‌ای اجتماعی از تکبر و بی‌رحمی مشهود است.

 با وجود لحن‌ها و تأثیرات سیاسی متفاوت، گفتمان‌های راست افراطی و جریان اصلی لیبرال در همدستی خود همسو هستند: هر دو در نمایش‌های بی‌فکرانه دست و پا می‌زنند، دروغ را به عنوان پول رایج جذب می‌کنند و توهم را بر بینش ترجیح می‌دهند.

 جریان اصلی نیو لیبرال، ماشین ظلم را در زبان ادب می‌پوشاند و وحشیگری رژیم ترامپ و منطق غارتگرانه سرمایه‌داری گانگستری را پنهان می‌کند،

در حالی که راست افراطی از آن لذت می‌برد و خشونت خود را به عنوان فضیلت و نفرت خود را به عنوان میهن‌پرستی به نمایش می‌گذارد.

 زبان، که زمانی ابزاری قدرتمند علیه سکوت اجباری و ظلم نهادی بود، اکنون اغلب در خدمت قدرت است، عقل را تضعیف می‌کند، خشونت را عادی‌سازی می‌کند و عدالت را با انتقام جایگزین می‌کند. در فرهنگ الیگارشی اقتدارگرایی ترامپ، زبان به یک نمایش قدرت تبدیل می‌شود، تئاتری از ترس که به عنوان یک درس مدنی در تلقین جمعی ساخته، پخش و اجرا می‌شود.

اگر زبان ظرف آگاهی است، پس ما باید ظرف جدیدی بسازیم - سرسخت، مصمم و نترس از گسستن تار و پود دروغی که سلطه، انحصار و ترور را حفظ می‌کند. رمان‌نویس فقید مشهور، نگوگی وا تیونگو، درست می‌گفت که «زبان محل کنترل استعماری بود» و مردم را به چیزی که او «مستعمرات ذهن» می‌نامید، وارد می‌کرد.

چشم‌اندازهای آرمان‌شهری که از وعده یک دموکراسی رادیکال پشتیبانی می‌کنند و از کابوس دیستوپیایی یک سیاست فاشیستی جلوگیری می‌کنند، در ایالات متحده تحت محاصره هستند.

 تمام جنبه‌های ارزش‌های اجتماعی و دموکراتیک که محور سیاست همبستگی هستند، به طور فزاینده‌ای در زبانی سمی از نفرت، طرد و مجازات تولید، تقویت و مشروعیت می‌یابند

 توسط افراط‌گرایان راست‌گرا هدف قرار می‌گیرند. علاوه بر این، نهادهایی که فرهنگ‌های سازنده‌ای را تولید می‌کنند که تخیل اجتماعی و خود دموکراسی را تغذیه می‌کنند، اکنون مورد حمله قرار گرفته‌اند. نشانه‌های این وضعیت در سیاست پاکسازی نژادی و اجتماعی که توسط ایدئولوژی ملی‌گرا یی و برتری‌طلبی سفیدپوستان که در مرکز قدرت در ایالات متحده قرار دارد و با خیال‌پردازی مشخص می‌شود، تغذیه می‌شود، کاملاً آشکار است.

 

یک نظر بنویسید

 

نظرات شما

بدون نظر