۱۴۰۴-۰۵-۱۶
بهنام چنگائی

کرکره ی ولایت پائین کشید

‏‌با آمدن خمینی دروغگو و دین دولتی او خاموشی در روز روشن، و خردکشی بیاری مذهب شهیدپرور در پهنه کشور حاکم بی رقیب شد و جان نسل جوان پس از فروپاشی یکه تازی شاه و سپس در آن فرصت، نه که پویا و شکوفانشد که جوانان با ترفندهای مذهبی، با خرافه های تاریخی و گزافه سرائی های سیستماتیک به دوران جنگ یزید خونخوار و افسانه های حسین مظلوم بازگردانده شدند و شعار حسین حسین پناه ما، در ژرفای روان ساده دلان بیش از گذشته های 1400 ساله نشست و دردا در بخشی از ساده دلان ژرف تر ریشه دواند. فاجعه ایکه خودباوری انسانمدار را در تونل های تاریک و ترسناک دین و بنام خدا روزبروز کشت و سردمداری ولائی ـ آخوندی را بسادگی در گستره کشور بالاند و تا عرش اعلا، یا همین بهشت زمینی که امروزه این قوم انگل در کشور دارند کشاند و بالابرد.

 

همزمان با سروری مطلق، و مدیریت راهبری بر چاه های نفت، گاز و مواد کانی ـ معدنی و ... و فروش دلبخواه آنها، پایگاه قدرت دین دولتی ملاها چنان بالارفت که آنها بی نیاز از یاری مردم گشته و خود خدای زمین شدند. همچنین توهم ساختن امپراتوری ولائی ـ شیعی در پهنه ی جهان اسلام، و پرداختن به چنین خودبزرگ بینی ای، اهداف آنان را برای زندگی ما روزبروز بسیار هراسناکتر و مرگبارتر از پیش ساخت، و این برتریجوئی مذهبی، دشمن افکنی ها و ویرانگری ها مشوف ها، رقبا و یاوران دیگری را نیز در منطقه و جهان یافت و ستیز عقیدتی آنان با ما را برانگیخت و بازتاب های تاکنونی آن به ضرر کشور و زندکی همگی ما بوده وبه پیش رفته و این "چالش دیگران ستیزی" ها در منطقه اگرچه پوشیده، اما تخم نفاق اش کاشته شده و همواره نیز در میان همسایگان مان رویندگی نگرانبخشی داشته و یافته است.

 

در حالیکه جهان اسلام شیعی و این سیاست ولائی جز ضدبشری نیست. زیراکه بسود مردم کارمزد و تنگدست و زمیگیرشده نبوده و نمی باشد، و تنها آب به آسیاب جهانخواران میلیتاریست و امپریالیسم آمریکا و یاران او ریزانده و می ریزد که این سود نیز برای تک تک آنان چنان شگرف بوده و با آمدن داعش ها و طالبان ها و ...دوام پیاپی داشته و دارد که آنها نیز اگر مغز خر نخورده باشند، از دید من، هرگز نمی خواهند این رژیم فاشیست و ضدبشری توسط کارگران و توده های بی آب و برق و نان و ... سرنگون شود؛ چه رسد به اینکه خود آنرا بنام دمکراسی خواهی به زیرکشند!. بهررو رویا امپراتوری شیعی و چنین توهمی از دوران خمینی ست که با جنگ هشت ساله آغازشد. کسی که می گفت: " راه قدس از کربلا" می گذرد، و این نگرش کور تا همینک خامنه ای دوام آورده و اشتلم پوچ و چندش برانگیز سرکردگی بر جهان اسلام را پیوسته برنامه ریزی کرده و اگر هم باند خامنه ای می توانست که دیگر نمی تواند، پیگیری اش می کردند، و دست از آن برنمی داشتند. در حالیکه رسیدن به این هدف، برای مردم جز پاکبازی هستی، جز زندگی بی برو بار خونین و جز تباهی و نابودی مطلق چیزی ببارنیاورده، و خسارت ها و آسیب های بی پایان آن همچنان ادامه دارد که جنگ 12 روزه نتانیاهو و خامنه ای یکی از نشانه های بارز و بسیار گرانبار آن می باشد.

بنابرین می بینیم که کرکره ی قدرت در خلافتگاه ولایت پائین کشیده شده است، و این تاکتیک برای ندیده شدن وجود خامنه ای در سیاست تاریک رو به پیش و بسیار پرآشوب فردا آن برای این آقا و باندش تدارک دیده شده که در صورت تکرار جنگ، و ضرورت فرار دوباره ی این امام، گریزش آسانترشود و پیشبرد بی دردسرآن نیز با ایجاد شورای دفاع کشور که هفته پیش تصویب گشت، پزشکیان کاسه لیس و دنباله رواش رئیس آن شورا شده است. از این رو سیاست شکننده ی آینده نمی تواند همچون پیش در دست ولایت، و تنها باند مافیائی او برجابماند، چراکه تلنبار مشکل ها و اختلاف ها برجسته و از پیشترها سازش ناپذیرترمی باشد. اگرچه می دانیم سرگردگان رژیم با تفاوت های اندکی همان های پنهان و آشکاریند که بودند، ولی چگونگی راهبردهای سیاسی آینده، بی گمان دچار دگرگونی و دستخوش جابجائی های جبران ناپذیری از جنگ های قدرت و ثروت درونی هستند که بازتاب های آتی آن دیر یا زود خوشباوری بسیاری را شوکه خواهدکرد. از رویدادها و آنچه که دیده می شود، و می توان از آنها برداشت درازمدتی از سیاست کلان دین دولتی داشت، این است که باندی که توانست "روزبه وادی" را اعدام کند، این جریان مافیائی در قطب بندی کنونی دشمنان و رقبای گردن کلفتی دارد که آنها در بالای قدرتند که چگونگی رودرروئی های ناگزیر کنونی و آتی را در برابر هم رقم خواهندزد و همچنین چسانی زودتر سرنگونی رژیم را بالابردن جایگاه مبارزه کارگری ـ توده ای را انگیزه مندتر کرده و خواهندکرد. اینان و رهبرشان دیگر نمی تواند و نباید هم بتوانند همچون گذشته ها ما را فریب دهند و ما نیز نیابد فریب ترفندهای خدائی ـ آسمانی ریاکارانه ی آنها شویم. راه رهائی و مبارزه اجتماعی را تنها با شناختن و شناساندن درست این باندهای فاسد و هموندان رنگین شان می توان دید، هموارترکرد و راه پیروزی سیاست خودمدیریتی و مردمی را در برابرشان آگاهانه کلان مهیاترکرد. درین مسیر شناخته شده راه طیف ملی مذهبی ها، ناسیونالیست ها و شاه الهی  و... یکی ست و باید افشا و رسوای شان کرد.

این رژیم فاسد و خرابکار و باندباز نه تنها زندگی ما و مسلمان خود را بخاک سیاه نشانده، که همچنین دمار از روزگار دین و دینمداران ریز و درشت بساط ولائی، و همه ی هموندان بساط دین دولتی و تاکنونی خود را هم درآورده است. و شاید با اینهمه شکست ها امروزه می رود که شرم کند و بیش ازین دم از قله های پیروزی فاشیسم ولائی نزد، از بلندپروازی های خیالی و مرگبار توده ای دست بردارد و خودبرتربینی های بی آبرویش را که بیجا بوده و برجا نیستند بخاک سیاه ابدی بسپارد. این رژیم با بنیادگرائی های نابخردانه و نادانپرورانه، مردم را اسیر و زندگی شان را ناگزیر به در جازدن کرده و می کند؛ و این رژیم با نیرنگ های واپسگرایانه کلاه بر سر ساده دلان می گذارد و دیری ست که جان و روان مردمی را درین خرابکده های اسلامی گرفته و کشته، شادی و شادمانی را بخاک غزا و گریه سپرده، و راستگوئی و راست آزمائی را به چندش کشیده، و زن ستیزی بیمارگونه اش چنان وخیم بوده که دارد از زنان راهبران فردائی می سازد که به یاری و مدیریت آنان مبارزه اجتماعی ـ طبقاتی پیروزشود و زنان نه تنها برابری حقوقی ـ انسانی داشته باشند که راهبران جامعه ای برابر و همبسته و همکار بوجودآورند.  

 

 

کارگران و کشاورزان و زنان و جوانان و مردم بی آب و بی برق و گرسنه، و آنهم داغدار و بیزار از زمین و زمان خودکامگان، دیگر برای همیشه بیدارشده اند و با تجربه های گرانی که از خودکامگان شاهی و شیخی داشته و دارند، هریک بخوبی پی برده اند که فاشیسم ولائی بسان یکه تازی شاهی بوده که جز تحمیل خاموشی اراده اجتماعی و برپائی دکان بردگی و فرمانبرداری توده ها برای شاهان و ملایان رژیم شان هدفی دیگر نداشته، و از همینرو هر شکلی از اشکال خودکامگی آنانرا برای همیشه برنمی تابند و در پی چشم اندازی اجتماعی و آنهم با ساختار طبقاتی، شورائی و  خودمدیریتی اند تا مگر بتوانند سرنوشت خویش را خود بدست گیرند. ( خنده دارترین و چندش براگیزترین رویداد تاریخی و ناسازگاری دین دولتی با منافع مردم در این روزها این بود و هست که: رنیس دولت که پزشکیان باشد، وی در برابر پرسش و اعتراض فردی که از بی برقی مردم بستوه آمده بود، پزشکیان  چنین می گوید:

 

من که برق مردم را قطع نکرده ام و اصلن به من مربوط نیست و بروید یقه کس و کسانی را بگیرید که برق را از شما گرفته اند . این آقا، رنیس جمهوری رژیم فاشیست ولائی و رئیس شورای دفاع اسلامی تازه تصویب شده است. این رژیم یک راه بیشتر جلوی پای مردم نگذارده و آن سرنوگونی یکدست آن است. کارگران، کشاورزان، نیروی کارمزد و خدماتی، زنان، جوانان، جریان های چپ و کمونیست می بایست صف مستقل و اجتماعی خود را در برابر راست ها داشته باشند و ناگزیر به همکاری مشترک برای سرنگونی هرچه زودتر رژیم می باشند؛ چراکه هموندی مبارزه ی اجتماعی ما پراوج تر، و کرکره های رژیم ولائی فروریخته تر از پیش درهمریخته ترمی باشد.

 

بهنام چنگائی پنچشنبه 16 مرداد 1404

 

 

یک نظر بنویسید

 

نظرات شما

بدون نظر