بن بست مذاکرات - بحران هسته ای
بحران هسته ای ، جمهوری اسلامی رو به پایان کار خود رسانده، و رژیم مستاصل و در حال فروپاشی قرار گرفته است، تا رسیدن به این مرحله تحمیل تحریم های کمر شکن غرب و آمریکا، سرکوبهای داخلی و کشتار جوانان و زنان، تا صرف میلیاردها ثروت ملی مردم،قتل ده ها کارشناس اتمی، و بمباران مراکز هسته ای و در خاتمه تسلیم بلا شرط جمهوری جهل و جنایت و ترک قدرت و فرارو...را بهمراه خواهد داشت .
وزرای خارجه سه کشوراروپائی(انگلیس،فرانسه و آلمان) به شورای امنیت سازمان ملل متحد در ۲۲ مرداد،اعلان کرده اند که تا نهم شهریور جمهوری اسلامی باید به راه حل دیپلماتیک تن بدهد، در غیراینصورت به ایران حمله نظامی خواهند کرد و تحریم های سازمان ملل متحد، بازخواهند گشت،تاریخ پایان توافق فرجام، سوم مرداد به پایان خواهد رسید.
عوامل دستگاه ترور و خفقان اسلامی اما هنوز دست از دادن شعار بر نداشته و رهبرجنایتکارشان جز شعار دادن کار دیگری نمیداند،اما با اعترافات روشن توام با ترس و وحشت از ناتوانی ساختاری ،و عملا و رسما میگویند که قادر به بازسازی و توان جلوگیری از حملات مجدد اسرائیل و آمریکا را ندارند،« سوء مدیریت» و «بی کفایتی» آنها کاملا برای همه گان بخصوص مردم ایران روشن شده است،پروژه هسته ای ناکام و ورشکسته شده ،تنها ابزار ی بود برای شعار دادن و شاخ و شانه کشیدن و مشروعیت دادن به استبداد و دیکتاتوری اسلامی.
سیاست سرمایه گذاری میلیاردی هسته ای صورت گرفته و پیاده شده، که با شکست مفتضحانه روبرو شد،مردم با فقر ،بیکاری،گرانی و فشار معیشتی دست بگریبانند، پس از ناکامی هسته ای ، در مانده اند، و از طرفی تنها ثروت بیکران را به مراکز حوزه های علمیه آخوندها و مصرف ثروت مردم را در کشورهای نیابتی خود اختصاص دادند. بحران هسته ای در نظام اسلامی یک بحران ژئوپولیتیک نبود ،بلکه بحرانی که سرمایه را بازتولید کند و به استبدادحکومت مذهبی دوام بخشد ،بود،یعنی حکومت تنها میخواست بقای خود را تضمین کند،که ناکام ماند.
از منظر سرمایه و عملکردش باید ریشه های اقتصادی ،رانت خواری و چپاول ثروت ملی را در خدمت بخش مخصوصی بنام پاسداران آخوندها دررژیم باز تولید میشد،که متکی به نهادهای امنیتی و مذهبی بود،انحصاری بود،و کلیه قرار داده ها در مورد جریان هسته ای ،از دانشمندان اتمی تا سران دولت آخوندی تحت کنترل اطلاعات نظام بودند، که با نفوذ موساد در آنها منجر به ویرانی و شکسته و از هم پاشیدن اینگونه مراکز شد.
تضمین دادن پر هزینه و بسیار خطرناک پروژه هسته ای در جمهوری اسلامی که از هیچگونه شفافیت و پاسخگوئی بر خوردار نبود،و هیچ رسانه ای دولتی قادر به پخش اخبار موثق در این مورد نبود،تصمیم گیریها ی پروژه اتمی یا هسته ای ،و سرمایه گذاری برای بقای آن با شکست مواجه شدو کاهش بودجه کشور را در بر داشت که امروز راه حلی برای جبران آن ندارند،و کمبودهای آب،برق،گاز و نان هم از نتایج فاجعه بار امام زمانی آن در سراسر کشور است.
به علت تحمیل تحریم ها ی کمر شکن ،جمهوری جهل و جنایت اسلامی میبایست جهت تهیه ی تجهیزات پیشرفته مورد احتیاج ، آنها را با قیمتهای گزاف از بازار سیاه و با واسطه تهیه میکردند،که یکی از عوامل ورشکستگی مالی را در پی، داشت.
دولت آخوندی دارای هیچگونه شفافیت مالی در برنامه ریزی هسته ای نبوده و همه چیز را مخفی انجام میداده است ،به هیچ آماری رسمی و مستندنمیتوان دست یافت و به آن اشاره کرد،اکثریت قاطع تامین بودجه دولت ترور و خفقان اسلامی در بخش دفاعی- امنیتی-و مطالعات و تحقیقات فناوری بوده است که کلیه ی در آمد منابع از فروش نفت و سایر مواد زیر زمینی را به خود اختصاص داده بود، در حالیکه در بخش بهداشت،رفاه اجتماعی ،آموزش و پرورش،صنعت ،تهیه مواد غذایی برای مصرف داخلی و... کمترین سرمایه گذاری و بودجه اختصاص داده شده بود،و صدمات بزرگی به بهبود زندگی مردم زد،اکثریت پروژه های عمرانی متوقف،یارانه ها متوقف،آموزش و پرورش و بهداشت و دارو ندیده گرفته شدندو با محرومیتهای دیکر همراه بود.
سپاه پاسداران جنایتکار اسلامی و پیمانکاران وابسته به نهادهای امنیتی با منعقد کردن قرار دادهای میلیاردی را که در انحصار خود داشتند و به هیچ مقام و منبعی پاسخگو نبودند.
در سطح بین المللی موجب افزایش شک و تردید شدند که اقدام به تجاوز نظامی به مراکز هسته ای گرفته شد،و به بحرانی شدن آن دامن زدند.
با افزایش دادن مالیات ،گرانتر کردن قیمت بنزین ، نان ،گاز،در تلاش برای تامین کسری بودجه سالانه، میباشند.
کارگران و زحمتکشان جامعه ،کارمندان ،بازنشستگان و... با افزایش مالیات و تورم قیمتها مواجه شدند،که موجب کمتر شدن قدرت خرید آنها شده است ،یعنی پیوندهای مستقیم بین پروژه های هسته ای در این نظام توتالیتر با زندگی مردم رابطه مستقیم دارد و حالا که این مراکز به ویرانه تبدیل شده اند ،مراکز تهیه نان ، تهیه و وارد کردن دارو و قادر نبودن به جایگزینی آنها اثرات مخرب روی زندگی تهیدستان جامعه گذاشته است،البته جدا از ضربات مهلک به زندگی مردم در داخل ،اثرات مخرب و پیامدهای جبران ناپذیر دیپلماتیک مثلا به بن بست رسیدن مذاکرات شد،از دورانیکه بحران هسته ای در سال ۱۳۸۰ مطرح شد،هدف جز کاهش تحریمها و خرید زمان چیز دیگری نبوده، و بطورحتم نخواهند توانست امنیت را هم در سایه این کاهشها تامین کنند.
البته بنظر من در سطح بین المللی و قبول نکردن داده ها و پیشنهادات جمهوری اسلامی و ایجاد شک و تردید، بواقعیت پیوست ،و کشورهای اتحادیه اروپا ،و امریکا را،به این نتیجه رساند که جمهوری اسلامی قصد ساختن بمب اتم را دارد و ماموریت بمباران و نابود کردن این مراکز را اول اسرائیل و بعد آمریکا بهده گرفتند و بمباران کردند،که جلوی ساخت بمب اتمی گرفته شود.
جمهوری اسلامی از تعقیب مذاکرات تنها بدنبال خرید یا بدست آوردن زمان بیشتر بود و هست.
آتش زیر خاکستر جنگ ۱۲ روزه و حملات مستقیم به مراکز هسته ای دلیل این ادعا میباشد،که البته هنوز کاملا روشن نیست که صد در صد نابود شده باشند،و علاوه بر ویرانی این مراکز ،تنش ها را در سطح نظامی و امنیتی بیشتر نمایان کرده است،جمهوری اسلامی از طریق دیپلماسی مدعی این است که این بمباران ها و تجاوز نظامی آشکارا علیه حاکمیت ملی میباشندو موجب بسته شدن راه مذاکرات در دیپلماسی، هستند.
پس از اینکه مذاکرات هسته ای به بن بست رسید، و تحریم های اقتصادی تشدید شدند،و بیشتر از گذشته سنگینی این تحریم ها بر دوش طبقات زحمتکش جامعه است که با رکود اقتصادی هم مواجه خواهد، شد.
پیش از دو دهه از مذاکرات هسته ای گذشته و هیچگونه تصمیم گیری نه در جهت امنیت تاسیسات هسته ای بدست نیامده،و این خود بهترین گواه بر این است که نظام جمهوری اسلامی بدنبال توافق واقعی نبوده و نیست، و تن به هیچگونه شفافیت و پاسخگوئی و کنترل مراکز هسته ای و فناوری را نداده.
دستگاه حاکمیت استبدادی بجای جستجو راه حل جهت پایان دادن به بحران هسته ای در ایران با آژانس بین المللی اتمی از تهدیدات و تجاوزات خارچی استفاده کرده و بکار خود ادامه داده ،آیا این بار هم موفق خواهد شد ، بنظر من دیگر دیر شده و نیت و برنامه همه ی دست اندر کاران رژیم در این پروژه برای آژانس بین المللی اتمی و امپریالیسم جهانی رو شده و طرفین بجای مذاکره در شرایط دامن زدن به جنگ بسر میبرند ، که بازنده از هم اکنون مشخص است که جمهوری اسلامی میباشد.
اثرات مخرب دیگر بعد از بمباران و به نتیجه نرسیدن مذاکرات :
فرار سرمایه از ایران،افزایش نرخ بیکاری،مهاجرت متخصصین در رشته های مختلف،افزایش پناهندگی ،تضعیف امنیت داخلی جهت بقای رژیم ، که مردم قربانی این بازیها خواهند شد،و هزینه های مالی و جانی بیشتر خواهند پرداخت،جنگ اثرات روانی بر جامعه خواهد گذاشت، کم شدن اعتماد و همبستگی متقابل ، جدا شدن اکثریت بالای جمعیت از حکومت ، پیامدهای عمیقی بر زندگی مردم خواهد گذاشت،بیشترین فشار به طبقه متوسط ،کارگر و کم درآمد و بیکار وارد خواهد شد،و تنها پاسداران و نهاد های امنیتی آنهم در سطح بالا در شرایط بحران هسته ای ، با دور زدن تحریم ها به سودهای بسیار زیاد دست خواهند یافت،این بحران به زیر بنای اجتماعی و خدماتی جامعه ضربات محکمی خواهد زد،و این در حالیست که زیرساختهای هسته ای و صنعتی کاملا فرسوده شده و محتاج به باز سازی هستند و بدون داشتن سرمایه داخلی و فروش نفت ممکن نیست،و بر اثر فشار این بحرانها ،شکاف طبقاتی بمراتب عمیق تر و بزرگتر خواهد شد،و اعتماد مردم نسبت به حکومت کاملا از دست خواهد رفت و سیستم هراس از قیام عمومی دارد، که نشئت از بی ثباتی اقتصادی دارد،و پیامدهای مخربی چون بیماری و افسردگی ،گرسنگی ،بیکاری را بدنبال خواهد داشت،و تاثیر مستقیم به روی جنبشهای مدنی و اجتماعی بر اثر سرکوب و بی عدالتی خواهد گذاشت، و فاصله ها و تضادها را عمیق تر خواهد کرد.
در حقیقت نظام اسلامی با یک شکست مفتضحانه ،مسئله هسته ای و دیپلماتیک با جهان و مردم ایران روبرو خواهد شد،که باز تابی از بحران عمیق ساختاری در کلیت نظام اسلامی ،تنها این بحران نشان از شکست سیاسی،اقتصادی و اجتماعی رژیم دارد.
رژیم حیله گر اسلامی با بروز این بحران بطور کامل مشروعیت خود را از دست خواهد دادو به سرعت بسمت رانت خواری و فساد ،فرار سرمایه داران و اقتصاد غیر رسمی خواهد رفت، که موجب وابستگی به بیگانه را بیشتر خواهد کرد، و شکاف در بدنه رژیم عمیقتر و به عمق خود خواهد رسید و قادر به جوابگوئی مردم نمیتواند باشد ،و اعتماد از دست رفته نه اینکه برگشت پذیر نیست بلکه بیشتر خواهد شد زیرا مردم میدانند که رژیم دیگر قادر به کنترل و بازسازی نیست.
با دادن امتیاز به بیگانگان یعنی آمریکا و اروپا، تسلیم در برابر کلیه خواستها ی آنها،مردم را به این فکر خواهند کشاند که بدنبال جایگزین بهتر یعنی سکولار، مترقی ، و جانبدار عدالت اجتماعی باشند، رژیم قادر به بازسازی خود و بحران ساختاری گریبانگیرش ، نیست و باید سرنگون شود.
این همه مشکلات در حالیست که میلیونها هم وطن ما در بحرانهای داخلی که بیشمارند بسر میبرند، و دولت ورشکسته ،مردم معترض را متهم به همکاری با دشمن میکند و به باز داشت ،شکنجه و اعدام می پردازد ،این بحران هسته ای نمایانگر از دست دادن قدرت نیز خواهد شد ،ولی در اقتصاد ناشی از این بحران به تهدید و بازداشت همچنان ادامه میدهدو با خشونت با معترضین و فعالین بخصوص با « جنبش زن ،زندگی،آزادی»که در حقیقت نماد مقاومت در مقابل سرکوبگران بوده به فشار مضاعف ادامه خواهند داد.
اخیرا در ایران اعتراضات از طبقات مختلف جامعه که در راس آنها کارگران ،معلمان،زنان ،دانشجویان ،بازنشستگان،پرستاران و...مطالبات خود را بصورت متحد و یکپارچه مطرح میکنند و با ناکارآمدی و سرکوب گران رژیم مقابل به مثل برخورد میکنند،و مبارزه طبقاتی برای از بین بردن کلیت نظام و ایجاد یک جامعه دمکرات و قانونمند دست در دست هم دارند،و شکل گیری جنبش اعتراضی روز به روز بیشتر میشود،که یکی از ضرورتهای پیوند مبارزات است،و دامن به همبستگی طبقاتی میان اقشار مختلف از جمله طبقه کارگر ،زنان ،دانشجویان،جوانان و دیگر اقشار محروم جامعه ، که مبارزه برای بدست آوردن دمکراسی واقعی و رسیدن به عدالت اجتماعی را تعقیب میکنند.
جمهوری اسلامی ونیروهای سرکوبگرش که با بحران عمیق سیاسی و امنیتی و اجتماعی پس از جنگ ۱۲ روزه با آنها مواجه شدند،بحرانی که با تحقیر و افشاء آنها روبروست ،دادن شعار های توخالی،سرافکندگی پاسداران و سازمان اطلاعات و امنیت بیش از ۲۰۰۰ نفر را به اتهام جاسوسی دستگیر کرده اند،اعلام ابزارهای سرکوب بوده،و ایجاد فضای وحشت کرده ،و پیامدهای درونی فضای ترس و نا امیدی را ایجاد کرده اند،تا بخیال باطل خود جلوی اعتراضات سراسری را بگیرند ،رژیم متزلزل و ناتوان شده ،و قادر به بازسازی خود نیست،اما غافل از اینکه مقاومتهای مدنی گسترده و اعتصابات سراسری سر انجام به پایان رژیم خواهند رسید ،هر آنچه خشونت با مردم شدیدتر باشد ،خود دلیل بر ضعف میباشد،رژیم در صدد است سر افکندگی و شکستهای خود از اسرائیل را با سرکوبهای داخلی جبران کند،و این درحالیست که از زمین و هوا نیروهای اسرائیل در داخل و چهار سوی ایران در محاصره ارتش آمریکا قرار دارد،حمایت از معترضین جامعه مدنی امروز برای اپوزیسیون اهمیتی حیاتی دارد.
حکومت جهل و جنایت در حال سقوط قرار گرفته،اسرائیل آمادگی کامل برای بگور فرستادن آخوندها و سران پاسداران را از ترامپ دریافت کرده،الگوی سوریه و لبنان در دستور کار موساد و ارتش اسرائیل قرار گرفته و تغییر حاکمیت در در دستور کار است،وظیفه مردم هم معلوم است ،رزیمی که ۴۷ سال سرکوب و ترور میکرده در حالت بیهوشی بسر میبرد که آخرین نفسها را مردم باید قطع کنند.
ملاقات رهبران دو کشور سرمایه داری جهانی ترامپ و پوتین در آلاسگاه بر گزار شدو به توافق کلی دست نیافتند، توافقات اصلی انها در مورد همکاریهای اقتصادیو سیاسی -امنیتی بودو موضوع اکراین در حاشیه بود،امریکا بدنبال صلح و آتش بس فوری و کاهش تنشها و پوتین تمایل گرفتن امتیازات بیشتر دارد،اما بسادگی نه ولی صلح در اکراین برقرار خواهد شد،و ادامه جنگ تمرکزش به ایران کشیده خواهد شد.
دوشنبه ۱۸ آگوست
https://facebook.com/amin.bayat.9
www.youtube.com/@aminbayat6906