۱۴۰۴-۰۵-۳۰
برهان عظیمی

چهار حقیقت حیاتی: در پی نشست ترامپ و پوتین - برگردان

 

۱۸ اوت ۲۰۲۵- ۲۷ مرداد ۱۴۰۴

روزنامه انقلاب ارگان حزب کمونیست انقلابی آمریکا

ترجمه توسط: برهان عظیمی

 

اجلاس سطح بالا سران بین ترامپ و پوتین جمعه گذشته در آلاسکا، اخبار را تحت‌الشعاع قرار داده است و این هفته اخبار بیشتری درراه است. نکته اصلی این اجلاس چگونگی حل‌وفصل جنگ خونین و خطرناک بین روسیه و اوکراین بود. در جنگی که به‌سرعت به یک جنگ نیابتی تبدیل شد، اوکراین به‌شدت موردحمایت اروپا و به‌ویژه - تا زمان روی کار آمدن ترامپ - ایالات‌متحده آمریکا بوده است. ترامپ در بدو ورود به این نشست گفته بود که از پوتین می‌خواهد که به‌عنوان اولین قدم با آتش‌بس موافقت کند؛ اما پس از خروج از این نشست، این درخواست را کنار گذاشت. از زمان این اجلاس، ترامپ از پوتین به نیکی یادکرده و گفته است که اکنون بار (مسئولیت) بر عهده زلنسکی، رهبر اوکراین، است که قبل از آتش‌بس، با پوتین به توافق جامعی برسد.

 

فراتر از آن، هیچ‌کس واقعاً نمی‌داند که ترامپ و پوتین بیشتر در مورد چه چیزی صحبت کردند یا توافق کردند، و از آن کمتر، این موضوع چگونه پیش خواهد رفت. این هفته اطلاعات بیشتری روشن خواهد شد. آنچه اتفاق می‌افتد می‌تواند تأثیرات بزرگی داشته باشد، و درک پویایی‌ها و احتمالات عمیق‌ترِ محرک، مهم است.

 

اول: ما در جهانی زندگی می‌کنیم که بین قدرت‌های سرمایه‌داری-امپریالیستی تقسیم شده است، که هرکدام با منطق این سیستم برای برتری می‌جنگند. در حال حاضر، هر قدرت امپریالیستی مبالغ هنگفتی را برای ساخت و نوسازی زرادخانه‌های خود، ازجمله سلاح‌های هسته‌ای، و اصلاح استراتژی خود هزینه می‌کند. رقبای اصلی در این مبارزه برای سلطه، ایالات‌متحده آمریکا و چین هستند که درگیر مشاجره‌های فزاینده و تلخی هستند. روسیه، با زرادخانه هسته‌ای عظیم خود، بازیگر اصلی این «ترکیب» است. اما جنگ جدیدی بین هر یک از این قدرت‌ها - که می‌تواند با برنامه‌ریزی یا تصادف رخ دهد - فاجعه‌بار خواهد بود و حتی ممکن است پایان بشریت را رقم بزند.


سه سال و نیم پیش، روسیه حمله‌ای خونین و کاملاً ناعادلانه به اوکراین انجام داد. صدها هزار نفر در این جنگ جان باختند و بسیاری دیگر فلج و معلول شدند. اما به‌استثنای احتمالی یک دوره کوتاه در آغاز حمله روسیه، این جنگ عمدتاً مبارزه‌ای برای آزادی ملی توسط مردم اوکراین نبوده است. در عوض، ایالات‌متحده آمریکا و اروپا به‌شدت از اوکراین حمایت کردند و آن را به یک جنگ نیابتی تبدیل کردند- عرصه‌ای که در آن ایالات‌متحده آمریکا و روسیه بر سر تقسیم و غارت جهان باهم دوئل کردند. (برای مستندات مربوط به چگونگی و چرایی این امر، به اینجا و اینجا مراجعه کنید.)

 

در دوران بایدن، ایالات‌متحده آمریکا میلیاردها دلار اسلحه، اطلاعات مربوط به نیروهای روسیه و "مشاوره" استراتژیک سطح بالا در اختیار اوکراین قرار داد. چشم‌انداز جنگ هسته‌ای پایان‌دهنده به تمدن، بسیار فوری شد. نه‌تنها دو قدرت هسته‌ای بزرگ بر سر این حمله با یکدیگر مخالفت کردند، بلکه در مقاطع مختلف، رهبر روسیه، پوتین، یا یکی از نوچه‌هایش، به جهانیان یادآوری کردند که روسیه سلاح هسته‌ای دارد. در مقطعی، بایدن حتی اذعان کرد که چنین جنگی از زمان بحران موشکی کوبا در ۶۰ سال پیش - بحرانی که در آن جهان به معنای واقعی کلمه در آستانه جنگ هسته‌ای ایالات‌متحده آمریکا و روسیه قرار داشت- محتمل‌تر از هر زمان دیگری است!(۱) اکنون ۶۰ سال بعد، این دو قدرت امپریالیستی دوباره در نبردی بر سر چگونگی تقسیم جهان، پایان تمدن بشری را به خطر انداخته‌اند!

 

ترامپ در مبارزات انتخاباتی ۲۰۲۴ گفت که با جنگ در اوکراین مخالف است. او ادعا کرد که اگر رئیس‌جمهور بود هرگز این اتفاق نمی‌افتاد و قول داد که در روز اول ریاست جمهوری خود به توافق صلح دست یابد. بدیهی است که او تاکنون نتوانسته است این کار را انجام دهد. منافع پیچیده و استراتژیک در معرض خطر هستند، نه به اینکه آیا [چنین اتفاقی] می‌افتد، بلکه به چگونگی رقابت با رقیب اصلی ایالات‌متحده، چین - ازجمله در درگیری نظامی که به‌راحتی می‌تواند منجر به جنگ شود - مربوط می‌شود. (ترامپ اخیراً در فاکس نیوز شکایت کرد که استراتژی بایدن روسیه را به چین نزدیک‌تر کرده است- و در این حرف کمی بیشتر از حقیقت دارد.) نیروهای مختلف اطراف ترامپ نمی‌خواهند درزمانی که رقابت بین امپریالیست‌ها به‌طور فزاینده‌ای شدید می‌شود، این منافع را به خطر بیندازند؛ و بسیار محتمل است که در داخل رژیم بر سر چگونگی اجرای این امر اختلاف‌نظر وجود داشته باشد. به‌طور خاص، دیدگاه روسیه در مورد اینکه منافعش در کجا نهفته است- و آنچه باید برای دستیابی به آن منافع انجام دهد- ممکن است با آنچه دولت ترامپ می‌خواهد اتفاق بیفتد، "سازگار" نباشد.

 

به‌طور خلاصه، این یک قمار بسیار حساس و پرخطر است- قماری که درواقع می‌تواند به معنای پایان بشریت باشد!! این دینامیک( حرکت پرقدرت نیروی محرکه‌ای که باعث تغییر یا پیشرفت در یک سیستم یا فرایند میشود-م) چیزی است که هم فاشیست‌ها و هم کسانی که در طبقه حاکمه با آن‌ها مخالف هستند، اساساً بر سر آن توافق دارند. برای این هیولاها، بقای سیستم آن‌ها- جایگاهشان در آن - بیش از خود زندگی است! اما توده‌های مردم در سراسر جهان چه منافعی در چنین درگیری دارند؟ هیچ- به‌جز جلوگیری (یا متوقف کردن) آن و پایان دادن به سیستمی که بارها و بارها باعث این نوع چیزها می‌شود!

 

 

دو: سلطه فاشیست‌ها بر دستگاه دولتی ایالات‌متحده آمریکا، کل این وضعیت را خطرناک‌تر می‌کند.

نوسان ترامپ - یعنی ترکیبی از انفجار و غیرقابل‌پیش‌بینی بودن آنی او- همراه با برده‌وار بودن پیروانش نسبت به هر پیچ‌وخم او- در دل فاشیسم ترامپ/ماگا در دل قرار و ریشه دارد. این امر احتمال وقوع جنگ را از طریق محاسبات اشتباه یا حتی در اثر یک خودخواهی ترامپی بیشتر می‌کند. و این امر، اتحاد مردم در مقاومت گسترده بدون خشونت برای بیرون راندن این رژیم فاشیستی را ضروری‌تر می‌کند... همین حالا!

 

سه: ما به یک دنیای کاملاً نوین و یک سیستم اساساً متفاوت نیاز داریم - سیستمی که بتواند بشریت را از این دینامیک‌های مرگبارِ نهادینه‌شده در سیستم سرمایه‌داری-امپریالیستی رهایی بخشد.

بشریت به جهانی بدون استثمار و تفرقه بین مردم نیاز دارد... جهانی که در آن مردم باهم همکاری کنند تا وفور را برای همه فراهم کنند و ما از استثمار، ظلم، جنگ‌ها و تخریب محیط‌زیست کاملاً غیرضروری این سیستم سرمایه‌داری-امپریالیستی که در آن زندگی می‌کنیم، فراتر برویم. باب آواکیان (BA) چشم‌انداز وسیع، بنیان محکم و طرح مشخصی برای چنین جهانی در قانون اساسی جمهوری سوسیالیستی نوین در آمریکای شمالی ارائه داده است. باب آواکیان استراتژی انقلابی را که برای رسیدن به آن نیاز داریم، تدوین کرده است. علاوه بر این، و به‌عنوان آن بنیان، او کمونیسم نوین را ارائه داده است - روشی بسیار علمی‌تر برای درک و تغییر جهان نسبت به هر چیزی که بشریت قبلاً داشته است. کمونیسم نوین امید را- بر اساس یک بنیان علمی محکم- فراهم می‌کند.

 

چهار: اکنون زمان نادری است - زمانی که چنین انقلابی درواقع امکان‌پذیرتر است.

تهدیدهای جنگ، نابودی زیست‌محیطی، هرج‌ومرج و ویرانی شدید و قرنطینه وحشیانه فاشیستی جامعه، هم وحشتناک و هم بسیار واقعی هستند. تا زمانی که ما تحت این سیستم زندگی می‌کنیم، گریزی از آن‌ها نیست. اما همین افراط‌وتفریط‌هایی که جهان به سمت آن‌ها می‌رود، انقلاب را ممکن‌تر می‌کند.

 

چرا و چگونه چنین است- ماهیت مشکل و ویژگی راه‌حل- در بسیاری از آثار باب آواکیان آمده است. می‌توانید ازاینجا با بیانیه «۲۰۲۵: یک سال نو - چالش‌های جدید عمیق - و یک راه عمیقاً مثبت به جلو در مواجهه با وحشت بسیار واقعی» شروع کنید. این حقیقتی نیست که به‌راحتی بتوان با آن روبرو شد؛ اما پس از مواجهه، می‌تواند حقیقتاً رهایی‌بخش باشد. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد همه این‌ها و همراهی با افرادی که شب و روز برای ساختن و آماده کردن نیروها برای انقلاب کمونیستی نوین تلاش می‌کنند، با (THE REVCOM CORPS)- ارتش انقلاب برای رهایی بشریت همراه شوید.

 

با توجه به همه این موارد، گفته‌های باب آواکیان به‌طور برجسته‌تری برجسته می‌شود:

ما دیگر نمی‌توانیم اجازه دهیم که این امپریالیست‌ها به تسلط خود برجهان و تعیین سرنوشت بشریت ادامه دهند. و این‌یک واقعیت علمی است که بشریت مجبور نیست به این شکل زندگی کند.

 

پی‌نوشت‌ها:

۱. در سال ۱۹۶۲، زمانی که اتحاد جماهیر شوروی به درخواست دولت کوبا ۳۶ موشک هسته‌ای در کوبا مستقر کرد، کندی، رئیس‌جمهور ایالات‌متحده، کوبا را محاصره دریایی کرد و نیروهای هسته‌ای ایالات‌متحده را در بالاترین سطح هشدار، به‌جز جنگ هسته‌ای واقعی، قرار داد. به مدت ۱۳ روز، جهان در آستانه هولوکاست هسته‌ای قرار داشت.

لینک انگلیسی این نوشته :

https://revcom.us/en/wake-trump-putin-summit-four-critical-truths

 

«امروز، درحالی‌که ایالات‌متحده آمریکا، و با صدای بلند خود را ابرقدرت شماره یک جهان اعلام می‌کند، با تضادهای تشدیدشونده و چالش‌های فزاینده‌ای در داخل کشور و در سطح بین‌المللی روبرو است و این امر باعث ظهور یک رژیم فاشیستی شده است که اکنون با انگشت یک قلدر دیوانه بر دکمه هسته‌ای، زمام قدرت را در دست دارد- رژیمی که بدون اغراق، نه‌تنها رنج بسیار فزاینده توده‌های بشریت، بلکه موجودیت خود بشریت را نیز تهدید می‌کند.»

-باب آواکیان، از سخنرانی سال ۲۰۱۷، رژیم ترامپ/پنس باید برود! به نام بشریت، ما از پذیرش یک آمریکای فاشیستی خودداری می‌کنیم. جهانی بهتر ممکن است

 

 

یک نظر بنویسید

 

نظرات شما

بدون نظر