۱۴۰۴-۰۶-۰۲
حمید رحمانپور

نگاهی به جنگ قدرت در اقلیم کردستان عراق

 

۲۳.۰۸.۲۰۲۵ میلادی

این نوشته مبتنی بر اطلاعات و شناخت عمیق و تحلیلی نیست، بلکه متکی بر علایق شخصی به سرنوشت این اقلیم و ارتباط آن با فعل و انفعالات سیاسی و اجتماعی در دیگر بخش‌های کردستان است؛ نگاهی از دور، اما مرتبط با کردستان ایران.

 

نکته دیگر آن است که چنین اتفاقاتی و استفاده از سلاح و نیروی قهری برای تثبیت قدرت و کنار زدن رقبا، به‌ویژه در کشورهایی که دموکراسی پارلمانی بورژوایی هنوز تثبیت نشده و تنها صورتی ظاهری از آن وجود دارد، و همچنین در نظام‌های شبه دیکتاتوری فراوان یافت می‌شود و به ملت خاصی محدود نیست.

 

نکته سوم این است که جنگ قدرت در اقلیم کردستان چه برای آنانی که در رأس قدرت قرار دارند و چه برای آنانی که در اپوزیسیون حضور داشته و نمایندگانی در پارلمان دارند -صرف‌نظر از اینکه خود را ناسیونالیست، اسلامی، سکولار یا هر عنوان دیگری بنامند -تا آنجا که اطلاعات من اجازه می‌دهد، هیچ‌یک نماینده توده‌های وسیع کارگر و زحمتکش نیستند و رشد اقتصادی و تلاش در راه رفاه و فرسط های شغلی و علمی در رده های آخربرنامه ای آنان قرار دارد. دعواهای آنان بیش از هر چیز بر سر سهم بیشتر از ثروت موجود و کسب قدرت و مقام‌های بالاتر برای خود و اطرافیانشان است. آنان از هیچ فرصتی و هیچ تلاشی برای جلب مقبولیت نزد همسایگان قدرتمند خود، از جمله ایران و ترکیه، فروگذار نمی‌کنند. پرسش از نقش و جایگاه نیروهای چپ، و اینکه چرا در این فعل و انفعالات و تأثیرگذاری ها ناتوان‌ هستند، موضوع این نوشته نیست؛ بااین‌حال نمی‌توان نقش اشتباهات تاریخی را در این زمینه نادیده گرفت. اکنون نیز بی‌تردید، نیروهای چپ همچون گذشته به انتقادهای مکرر و همیشگی خود ادامه خواهند داد و در مقابل ضعف تأثیرگذاری خود سکوت خواهند کرد.

 

نکته چهارم آنکه همسایگانی مانند ایران برای وابسته‌سازی، تأثیرگذاری و شکل‌دادن به حکومت مطلوب خود، از هیچ تلاشی خودداری نمی‌کنند. در این راستا، کارت‌های خود را روی یک جریان خاص ــ چه در حکومت و چه در اپوزیسیون ــ محدود نمی‌سازند و برایشان اهمیت ندارد که این جریان‌های سیاسی ممکن است با یکدیگر مخالفت، دشمنی یا حتی تضاد داشته باشند. به‌عنوان مثال، حشد شعبی در عراق شامل گروه‌های متعددی است که گاه با یکدیگر درگیر می‌شوند، اما ایران همچنان با همه آنها ارتباط داشته و کمک مالی، لجستیکی و نظامی ارائه می‌دهد. در اقلیم کردستان عراق نیز هر جریان سیاسی موجود به‌گونه‌ای با ایران در ارتباط است.

 

اقلیم کردستان عراق عملاً به دو بخش تحت کنترل خانواده‌های بارزانی و طالبانی تقسیم شده است. در هولیر، بارزانی ها با اقتدار حکمرانی می‌کنند و توانسته‌اند به دور از مزاحمت‌های جدی اپوزیسیون، آرام و شاهانه حکومت کنند. در سلیمانیه اما، شرایط متفاوت است. در این منطقه تا حدودی فضای دموکراتیک تر وجود داشته و رهبری کاریزماتیک جلال طالبانی، رهبر اتحادیه میهنی، عامل مهمی بود. او که به ریاست جمهوری تشریفاتی عراق نیز رسید (شاید دور انداختن او از کردستان خواست حزب دموکرات هم بوده باشد)، اکنون او درگذشته است. پسران او که تجربه سیاسی و تشکیلاتی چندانی نداشتند، نتوانستند انسجام حزبی را حفظ کنند و همین امر موجب پیدایش احزاب متعدد انشعابی شد. این وضعیت به هرج‌ومرج و کاهش مشروعیت منجر گردید و در نهایت قدرت حزب دموکرات بارزانی را افزایش داد. به همین دلیل، این بخش از کردستان شاهد گسترش احزاب اپوزیسیون متعددی است که هر یک به‌دنبال سهم بیشتری برای طایفه خود هستند.

 

بافل طالبانی، رهبر فعلی اتحادیه میهنی، در سال‌های اخیر تلاش کرده است قدرت را متمرکزتر سازد و رقبای سیاسی خود را کنار بزند. یکی از این رقبا، لاهور شیخ جنگی ــ برادر زاده جلال طالبانی ــ است که فردی امنیتی به شمار می‌رود. برادر او، آراس، از نزدیکان و همکاران سپاه قدس ایران است. حزب تازه‌تأسیس آنان پس از جدایی از اتحادیه میهنی با نام «جبهه خلق» اکنون دو نماینده در پارلمان کردستان دارد و با بارزانی، ایران و احتمالاً ترکیه نیز در ارتباط است. این گروه هتل لاله‌زار در سلیمانیه را به پایگاه نظامی تبدیل کرد و در برابر حکم دادگاه برای احضارو جلب و برای تخلیه هتل مقاومت مسلحانه نمود که منجر به کشته‌شدن سه نفر از نیروهای امنیتی گردید. لاهور اکنون دستگیر و با حکم زندان طولانی‌مدت مواجه است.

 

از منظر حقوق بشری، بین‌المللی و حتی فرمالیستی می‌توان و باید این خشونت‌ها را محکوم کرد. اما اگر به ماهیت احزاب اپوزیسیون بنگریم، درمی‌یابیم که آنها هیچ برتری ای نسبت به حزب دموکرات و اتحادیه میهنی ندارند؛ چه بسا بدتر هم باشند. در اینجا بحث از ماهیت طبقاتی یا مصالح طبقه کارگر مطرح نیست، اما شاید بتوان گفت بهتر است اتحادیه میهنی همانند حزب دموکرات به تنهایی و قدرتمندانه حکمرانی کند. این حکومت در وضعیت بسیار نامطمئن و حساسی است و امیدوارم به جنگی داخلی مبدل نشود.

امید آن است که روزی یک حزب چپ و مردمی بتواند این دو حزب سنتی را به طور واقعی و طبقاتی به چالش بکشاند.

یک نظر بنویسید

 

نظرات شما

بدون نظر