۱۴۰۴-۰۶-۰۲
هلمت احمدیان

دوراهی جمهوری اسلامی: "چوب دو سر طلا"

جنگ 12 روزه "آغازی بر پایان" یک کشمکش بیش از چهار دهه بین دو حکومت مذهبی و فاشیستی ایران و اسرائیل و قطعیت یافتن شکست "استراتژی بازدارندگی" جمهوری اسلامی بود. رژیمی که دستش از کارت "نیروهای نیابتی" در لبنان، یمن، سوریه، عراق و... که طی سالیان میلیاردها دلار هزینه‌اش کرده بود، کوتاه شد. پروژه هسته‌ایش ضربه‌ای کارا خورد و دستگاه امنیتی‌اش در بالاترین سطح حکومتی ضربه‌ای جانکاه خورد و دهها فرمانده و دانشمند هسته‌اش را از دست داد و معلوم گشت که در بالاترین سطح رهبری رژیم یک شبکه نفوذی موجود است. افزون بر همه این ناکامی‌ها و شکست‌ها "شمشیر داموکلس" فعال کردن "مکانیسم ماشه" کشورهای اروپایی که تحریم‌های کشنده قبل از توافق "برجام" را برای جمهوری اسلامی به همراه خواهد آورد، برایش مزید بر علت شده است و اخیرا هم با توافقی که آمریکا با ارمنستان و آذربایجان در مورد سپردن قرارداد واگذاری مسیر ۴۳ کیلومتری ترانزیتی – ژئوپولتیکی "زنگزور" به آمریکا صورت گرفته، این فشارها به جمهوری اسلامی باز هم بیشتر شده است.

اما این تنها یک جنبه از بحران چند لایه‌ای است که گریبان رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی را گرفته است، چون شکست "استراتژی بازدارندگی"، بر بستر بحران‌های چند لایه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی روی می داد که رژیم قبل از حمله اسرائیل در ۲۳ خرداد هم با آن روبرو بوده و از حل آنها عاجز بود. تعمیق بحران اقتصادی و فرسودگی و ویرانی زیرساخت‌های تولید و انتقال انرژی، بحران محیط زیست که اکنون خود را در بحران شدید انرژی و سقوط بیش از پیش ارزش ریال و تورم و گرانی افسار گسیخته و درماندگی رژیم در تأمین نان و آب، برق و هوای سالم برای تنفس بروز داده است.  بحران‌هایی که با گسترش اعتصابات و اعتراضات، جامعه را در آستانه یک انفجار قرار داده بود.

جمهوری اسلامی اگر در مقابل مردم ایران و جنبش‌های اجتماعی هنوز از حربه سرکوب بهره می برد و در مقابل اسرائیل و آمریکا به "بازدارندگی موشکی" اش "امیدوار" است، اما بطور واقعی بر سر دو راهی‌ای قرار گرفته که هر دو سرش "چوب دو سر طلا" است و خروجی هر یک از این دو راه، این خواهد بود که این رژیم، دیگر جمهوری اسلامی قبل از جنگ ۱۲ روزه نیست، دیگر رژیمی نیست که ۴۶ سال مردم ایران را با کشتار و زور و سرکوب و استبداد مذهبی به گروگان گرفته بود.

پرسش این است که در این تندپیح کشنده، رژیم ایران چه خواهد کرد؟ از روی قرائن آنچه شاهد هستیم، بلاتکلیفی و دست و پا زدن و تناقض گویی و موازی کاری برای بازتعریف یک "استراتژی جدید" برای نجات و خودتطبیقی با شرایطی است که بتواند بقایش را دوره‌ای دیگر تدوام بخشد. سردرگمی و تناقضاتی که ناشی از رویکرد جناح‌های مختلف درون رژیم است. اصول‌گرایان افراطی جبهه پایداری، اصلاح طلبان حکومتی و اعتدال گرایان اگر چه در رودررویی و مقابله با مردم بر سر استرتژی سرکوب به عنوان رکن بقای جمهوری اسلامی توافق نظر دارد، اما آنها در مواجهه با بحران هسته‌ای، سیاست‌های منطقه‌ای و باز تعریف مناسبات با آمریکا و غرب با هم اختلاف دارند. اصلاح طلبان حکومتی و اعتدالگرایان طرفدار روحانی، کوتاه آمدن در بحران هسته ای و سازش بر سر مسائل مورد اختلاف و پایان دادن به تحریم‌های بین المللی را شرط بقای جمهوری اسلامی می دانند. سخنان اخیر پزشکیان که می گوید «مذاکره با آمریکا به معنای تسلیم نیست، اگر مذاکره نمی کنید یعنی بجنگیم؟ اگر باز هم بسازیم امریکا می آید و می زنه» و ... نشانه این است تدریجا رویکرد مذاکره و سازش با جمهوری اسلامی دست بالا را پیدا می‌کند. با این حال جمهوری اسلامی در غیاب یک استراتژی جدید، مجبور شده، دو تاکتیک متناقض را همزمان دنبال کند. از یک سو از کانال عناصری از حاکمیت با اهرم دیپلماسی، سیاست تعامل با آمریکا و اروپا را دنبال می کند و از سوی دیگر در تدارک بازسازی و پاکسازی درون حکومتی برای ادامه تخاصمات با غرب و آمریکا و اسرائیل است که در هر دو حالت، بازی برایش "باخت باخت" است. در حالت اول باید زلالت‌های بیشتری را بپذیرد و تسلیم شروط بالاتر آمریکا و کشورهای اروپایی از جمله عدم تلاش برای بازسازی نیروهای نیابتی، کنار گذاشتن پروژه هسته ای و موشکی بشود و در حالت دوم جهتی خواهد بود که آتش جنگی را شعله‌ور می‌کند که همه‌ چیز را در خاکستر می‌نشاند. مسیری که نه نشانه اقتدار این رژیم، بلکه ادامه ماجراجویی برای جنگی است که ابتکارش در دست آنها نیست، بلکه در دست آمریکا و اسرائیل است.

 

آنچه که اکنون که در دوره "نه جنگ و نه صلح"، از طرف جمهوری اسلامی شاهد هستیم، نوسان در بین این دو راهکار است. رژیم در این فرصت همزمان از یک طرف دست و پا می زند که توان دفاعی‌اش را "بازسازی" کند، با تشکیل "شورای امنیت ملی" ضایعات نظامی- امنیتی‌اش را جمع و جور کند، نفوذ گسترده دستگاه جاسوسی موساد را در بالاترین مراتب حکومتی و بدنه‌اش تصفیه کند و از طرف دیگر مسیر عادی‌سازی روابط با غرب و آمریکا را با گفتمانی ملی‌گرایانه، بجای گفتمان سنتی و مذهبی پیش برد. مهره‌هایی مانند "لاریجانی" که در سپاه و عرصه دیپلماتیک تجربه دارد و مدتها بود کنار گذاشته شده بود را جلو می اندازند، شعارهای ملی‌گرایانه را در تابلوهای تبلیغات شهری جایگزین شعارهای مذهبی می کند، مراسم تاسوعا را با سرود "ای ایران" آذین می بندد و سرود "دوباره می‌سازمت ایران" داریوش را بجای روزه خوانی خوانده می شود و...

این دو رویکرد متناقض نشان دهنده تردید و سردرگمی رژیم در فقدان یک استراتژی جدید است و این وضع نمی توانند مدت زمانی طولانی ادامه پیدا کند. اگرچه ادامه ماجراجویی از طرف حکومت های ایران و اسرائیل منتفی نیست، اما رژیم ایران دیگر در موقعیتی نیست که پای جنگی مستقیم و دراز مدت با اسرائیل و آمریکا برود که ساختار سیاسی، اقتصادی و نظامی‌اش را تماما از هم می‌پاشد. از این روی روند دوم یعنی دگردیسی و استحاله و نوشیدن جام زهری دیگر برایش عملی‌تر و "گواراتر" است.

 

اما این روند با سرنوشت تخاصمات رژیم ایران با آمریکا و اسرائیل تمام نخواهد شد. به گفته خامنه‌ای "فتنه" و دشمن اصلی رژیم در داخل کشور است. جنگ رژیم با جنبش‌های اجتماعی ایران در مقابل رژیمی مفلوک و ضعیف از همیشه، گـُربیشتری خواهد گرفت. تنها حربه همیشه فعال رژیم یعنی سرکوب، نتوانسته صدای حق‌طلبانه کارگران، زنان، معلمان، بازنشستگان، پرستاران، رانندگان و .... را خاموش کند. زندانیان سیاسی در ۴۹ زندان ۸2 هفته است "سه شنبه‌های نه به اعدام" را سرافرازانه است پیش می‌برند. جنبش‌های اجتماعی در هفت سال گذشته، سه خیزش بزرگ را در سال‌های ۹۶ و ۹۸ و ۱۴۰۱ به نمایش گذاشتند که هر بار شدیدتر پایه های حکومت را لرزاند. این جنبش‌ها هستند که می‌توانند سرنوشت شوم این رژِیم جنایتکار را رقم بزنند و امر نیروهای چپ و کمونیست، برخلاف نیروهای اپوزیسیون "پروغرب" که امیدشان به تغییر رژیم به کمک آمریکا و اسرائیل است، تقویت جنبش‌های انقلابی توده‌های کار و زحمت است.

جنبش‌های انقلابی، کارگران و زحمتکشان و توده های ستمدیده و محروم ظرفیت و پتانسیل این را دارند که از استراتژی سیاسی، راهکا‌رها و در واقع بیراهه نیروهای راست عبور کنند و برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و برپایی حاکمیت شورایی گام بردارند. 

یک نظر بنویسید

 

نظرات شما

۱۴۰۴-۰۶-۰۲

پرویز گویا

مطلبی گویا، واقع بینانه و کوتاه و فشرده.