: ائتلاف اپوزیسیون جمهوریخواه
حاکمیت کنونی تمامیت جمهوری اسلامی پس از ۴۷ سال جنایت در یک بن بست سیاسی،اجتماعی و اقتصادی قرار گرفته و قادر به حل مشکلات و بحرانهای درگیر نیست،در چنین وضعیتی برای برون رفت از این شرایط اسفبار چه راه حلی بنفع اکثریت جامعه است؟پاسخ به این سئوال را باید در بررسی وضعیت موجود در ایران در رابطه با کار مشترک نیروهای درون اپوزیسیون جستجو کرد.
هیئت حاکمه در جمهوری اسلامی بر عکس دوران شاه یگدست نیست و بگمان من دارای گروههاو فراکسیونهائی با خواستهای گروهی و جناحی و طبقاتی و با وابستگی به غرب و آمریکا و چین و روسیه هر کدام بدنبال منافع خود میباشند ،و مسئله مردم و حقوق شهروندیشان برایشان مطرح نیست بدنبال امتگرائی خود با بسیج تروریسم داخلی و بین المللی هستند.
ودر مقطعی از زمان با پیدایش «جنبش سبز»از یکطرف نتیجه نبرد قدرت میان جناحهای هیئت حاکمه مذهبی امت گرای اسلام بود، که از طرفی زائیده ی عصیان مردم در برابر باندبازیهای جناحهای مختلف حاکمیت و بی توجهی ها به منافع عموم مردم در ایران بود،این جناحها ذوب در ولایت از ترس همدیگر در حفظ نظام جمهوری اسلامی علیرغم خواست باطنی خود با هم متحد بودند،اما امروز در ایران سرمایه داری وابسته با سپاه ،مافیا و رانت خواری ،هیئت حاکمه جمهوری اسلامی را نمایندگی میکنند وبا جنبش سبز موسوم به موسوی نزدیکی چندانی ندارند، زیرا منافع خود را از سوی« جنبش سبز» در خطر می بینند ، اما امروز که در بن بست کامل قرار گرفته اند با «اصلاح طلبان»سر سازش دارند.
در ایران خواست عمومی مردم رفاه اقتصادی و امنیت اجتماعی بدون جنگ میباشد،بخش بسیاربزرگی از مردم ایران خواهان برچیده شدن کلیت نظام جمهوری اسلامی هستند،اگر هژمونی جنبش بدست«جنبش سبز» موسوی که در اخرین بیانیه خود جانبدار رفراندوم شده بود،باشد ،این رژیم ترور و خفقان سرنگون نخواهد شد و تنها تن به اجبار به اصلاحاتی بسود اقشار میانه اکتفا خواهند کرد،که مورد حمایت مردم قرار ندارد و در نتیجه« جنبش سبز» دیگر اعتباری در کل جامعه ندارد.
چه نوع آلتر ناتیوی یا بدیلهای مختلف داریم.
بنا بر این برای گذر از وضعیت موجود ،دو آلتر ناتیو در حال مبارزه هستنند،۱-سلطنت به رهبری رضا پهلوی، جمهوریخواهان با جناههای مختلف،از چپ تا ملی و از راست میانه و مذهبی های همکاران رژیم در گذشته. سازمان مجاهدین خلق نیز ادعای آلترناتیو بودن را دارد،ولی مورد حمایت مردم در ایران نیستند.
البته این بدیلها در سیاست قدرتهای امپریالیستی ،زمانی مفهوم واقعی بخود میگیرند که برای سرمایه داری جهانی ،اهمیت ژئوپولیتک منابع زیر زمینی چون نفت مورد توجه خاص آنها قرار بگیرد، و اگر این بدیلها رای مردم را نداشته باشند و از پشتیبانی مردم بر خوردار نباشند وابستگی به سرمایه داری هم برایشان نمیتواند آنها را بقدرت برسانند.
ولی اگر بتوانند با هم اتحاد و ائتلاف کنند رژیم بفوریت سقوط خواهد کرد، و از اعتبار بین المللی هم برخوردار خواهند شد، در غیر اینصورت اگر این دوطیف از دمکراسی بهره ای برده باشند باید غیر مستقیم با هم همسو حرکت کنند و نتیجه را پس از سرنگونی به انتخابات آزاد بسپارند،اگر این نیروها به این نتیجه معقول نرسند از دمکراسی بهره ای نبرده اند،زیرا راه دیگر رسیدن به دمکراسی وجود ندارد هر کدام از این طیفها به تنهائی بقدرت برسند نه اینکه دمکراسی در ایران بر قرار نخواهد شد بلکه مجددا به استبداد تبدیل خواهد شد.
همسوئی در یک جبهه جمهوریخواهی،
اگر این دو نیرو نتوانند با هم به اتحاد و ائتلاف برسند تا بتوانند قدمهای سنجیده تر و همگانی با هم بر داشته و تاثیر گذار شوند،در ایران و آنچه باید به آن تاکید ورزید این است که این با ادامه مبارزه و وخیم تر شدن شرایط زندگی و بالا رفتن سطح آگاهی عمومی مردم،این جنبش احتمالن راه خود را خواهد یافت و رهبری آن به تشکیلات جبهه ای که در بر گیرنده ی اکثریت از اقشار و طبقات مختلف جامعه که همسو باشند خواهد رسیدو با متشکل کردن یک رهبری شورائی کار آمد تا رسیدن به مقصود در مقابل رژیم خواهد ایستاد.
اما بخش بزرگی از نیروهای جمهوریخواهان که دور از ایران و از دور دستی بر آتش دارند در خارج از کشور و در محدوده ی حیطه ی مبارزاتیشان ،چگونه تشکیلاتی میتوانند سازماندهی کنند ، تا این مجموعه بتواند در خدمت استراتژی مخالف رژیم جمهوری اسلامی قرار گیرد،و در آن مذهبی ها نقشی نداشته باشند.
در خارج از کشور افراد منفردبا ایدئواوژیهای متفاوت و سازمانهای سیاسی با نظرات مختلف موجودند که البته بخش زیادی ( چپ،چپ دمکرات،چپ مستقل،ملیون ،دمکراتهاو...)این گروهها و افراد میتوانند در جبهه هوادار استقلال و استمرار آزادی ،دمکراتیک،عدالت اجتماعی و لائیسیته یا لائیک و... قرار گیرند،ائتلاف نیروهای جمهوریخواه و ملی ،دمکرات و آزادیخواه امریست ضروری ،تنها بوسیله چنین تشکلی میتوان مبارزه ای پراکنده و انسجام نیافته ی توده ها را به یک مبارزه همه جانبه با مضمونی دمکراتیک بدل ساخت.
چنین ائتلافی که از افراد،گروهها و گرایشهای مختلف تشکیل شده باشد ،قادر است بخاطر سرشت دمکراتیک خویش بهترین برنامه ی کار برای رفع مشکلات مبارزه در خارج و در داخل کشور ارائه و پیشنهاد کند و در یک کلام محتوای آلترناتیو جمهوریخواهی برای حکومت آینده را که قابل قبول مردم در ایران باشد تبلیغ و ترویج در برابر آلترناتیو دیگر،باشد. آنچه که در دستور کار سیاست غرب و آمریکا و اسرائیل در مورد ایران است :
ایجاد بی ثباطی داخلی ،جنگ و خونریزی داخلی،دخالت مجدد نظامی و بمباران مناطق مختلف و حساس ایران و نابودی زیر ساختهای اقتصادی کشور،ایجاد مناطق زیر سلطه ی نظامی آمریکا و غرب و در گیر کردن ایرانیان با مصائب جنگ و ناامنی و خشونت و فروپاشی اقتصادی و...شفافیت ،علنیت استقلال و همکاری دمکراتیک و بدون تبعیض افراد و سازمانها و نهادهای اصیل دمکرات میتوانند تضمینی برای پرهیز از دخالت بیگانگان در امر سیاسی میهنمان و بی اهمیت کردن مهره های وابسته به غرب و آمریکا و اسرائیل است.
کدام راهکار مشخص برای نیل به اتحاد باید مورد نظر و پیشنهاد شود؟
بنظر من نفع کلیت رژیم جمهوری اسلامی و نفی بدیل سازی حکومتی از قبیل روحانی و موسویها توسط قدرتهای خارجی برای آینده ایران که قبل از هر چیز به منافع خود می اندیشند،بدیل واقعی با نیروی ملت ایران در محیطی دمکراتیک و آزادو با رعایت کامل حقوق بشر و در اثر گسترش مبارزات اعتراضی و مسالمت آمیز و با نزدیکی و همکاری هر چه گسترده تر اپوزیسیون جمهوریخواه طرفدار دمکراسی و جدائی دین از دولت و نداشتن دین رسمی باید شکل بگیرد، مبارزه سیاسی برای انتخابات آزاد، مبارزه نظری برای جدائی دین از دولت ،این مطلوبترین راهی است که میتواند روند تنش زدائی ،صلح،امنیت و دمکراسی را تقویت کند.
مبارزه حقوقی برای رفع هر گونه تبعیض اجتماعی و حقوق بشری،مبارزه اجتماعی و قضائی برای لغو اعدام و آزادی زندانیان سیاسی ،تامین امنیت شهروندی،مبارزه فرهنگی برای دفاع از هنر و ادبیات آزاد اندیش و تحول طلب ،مبارزه دیپلماتیک و بین المللی برای رفع هرگونه خطر ادامه جنگ و حمله مجدد نظامی به ایران ، مبارزه با ماجراجوئی های اتمی و تروریستی رژیم، بدون حضور ملموس یک بلوک سیاسی قدرتمند (سکولار،لائیک و دمکرات )در سطح خارج و داخل که شناخته شده باشد و مورد قبول و اعتماد واقع شود با کنار زدن نظام جمهوری اسلامی و دستیابی به هدف راهبردی و بلند مدت جنبش ،یعنی جمهوری ایران با محتوای لائیک و دمکرات ،امکان پذیر نیست.
جمهوری اسلامی با تمام وسیله ممکنه سعی در بتعویق انداختن« مکانیسم ماشه» توسط اروپائیها میکند، و در این ارتباط به دروغگوئی های آزمایش هسته ای مبادرت میورزد،در حمله نظامی آینده تمامیت نظام مورد حمله قرار خواهد گرفت و جمهوری جهل و جنایت اسلامی هیچگونه اقدام موٍثری نمیتواند انجام دهد از آنجا که این عمل اعلان جنگ به جمهوری اسلامی است شاید بتواند چندین موشک به اسرائیل بفرستد که تلفات زیادی بجای نخواهد گذاشت.
مردم در ایران و بخصوص مبارزان راه راهائی،بخوبی ساختار قدرت یا هرم قدرت را شناسائي کرده و آگاه به چگونگی پیشبرد مبارزه برای درهم شکستن نظم موجود شده اند ،قابلیتهای مبارزات مدنی را بخوبی درک کرده اند،و بدون از سر گذراندن هیچ کلاس درسی تنها در میدان مبارزه گداخته و آب دیده شده اند و به تجربه دریافته اند که باید ستون فقرات سیاسی جامعه را با همبستگی محکم کرده تا بتوانند خود را برای شکستن پایه های لرزان استبداد مذهبی تقویت کنند، و مردم به حقوق شهر وندی خود آگاه شده و با گذراندن پله های پیرزوی در مبارزه با تحمل فشار های اقتصادی ،میدانند که حاکمیت جمهوری اسلامی پوشالی تر از آنست که خود آنها می پندارند ،مردم می دانند دستگاه سیاسی نظام آنقدر آلوده به فساد و دزدی شده که بنیان های آن تهی از اخلاق گردیده و چنان آسیب پذیر شده اند که خود باور ندارند،جنگ ۱۲ روزه نشانه داد که پوشالی تر از این رژیم پیدا نمیشود،رژیم به سقوط زود رس خود آگاه است ،حتی در میان سر سپردگان رژیم یک نوع ترس و وحشت از اعتراض های اجتماعی مردم.
ترس در کلیه سطوح ارگانهای قدرت بوضوح دیده میشود ،یکی پس از دیگری بشدت در حال فروریختن و ضعیف تر شدن و در حال فرار میباشند،رژیم خوار و ذلیل و وامانده از نتایج جنگ ۱۲ روزه و اخیرا زدن پایگاههای سپاه در کرج،غرق در بحرانهای عمیق سیاسی،اقتصادی و اجتماعی و وحشت زده از قیام مردم است،فضای سیاسی بشدت ملتهب ، و در این میان ۴ کشور اروپايی هم سفارتخانه های خود در تهران را تعطیل کردند.
مسئله دیگر که قابل ذکر است ،حمله به رضا پهلوی از جانب طرفدارن شناخته شده اش میباشد که از درون سلطنت طلبان باوج خود رسیده است که جای تاسف دارد.
مسئله مهمی که در میان مردم رواج پیدا کرده ،اینکه مردم دقیقا به ضعف و فساد ساختارهای قدرت روحانیون طماع و دزد و شیاد،پی برده اندو آنان را شناسائی کرده اند،و به آنجا رسیده اند که به دین دولتی با پدیده ای عقب مانده ،عوامفریبانه می نگرند،و به آنجا رسیده اند که عناصر فرصت طلب مذهبی چه در اپوزیسیون و جه در داخل را مسبب بدبختی و بوجود آورنده ی شرایط بغرنج و اسفبار زندگی مردم میدانند.
مردمان ایران بالاخره به قدرت مدنی خود پی برده و آمادگی آنرا یافته اند که با محکم کردن ساختار های دمکراتیک سازمانهای اجتماعی را پی ریزی کنند،مشکل بهم پیوستن تشکلهای مدنی را ه حل کنند و آنها را بهم متصل کنندتا نسبت بهم تعهد همکاری و هم راهی بیشتر داشته باشند،مردم به قدرت لایزال خود پی برده و میدانند که در روز موعود چه باید بکنند.
سازماندهی گذار از کلیت نظام اسلامی با تکیه به نیروی مردم در ایران و بدون اتکاء به قدرتهای خارجی برای رسیدن به جامعه قانونمدار و مدنی ، به همبستگی نیاز مبرم دارد.
25 .August 2025