۱۴۰۴-۰۶-۱۴
نادر ثانی

اولُف بورتس (۱): باید تاریخ نسل‌کُشی‌ها را مطالعه کنیم تا اسرائیل را بهتر بشناسیم. - برگردان

 

منتشرشده در روزنامه داگنز نی‌هِتِر (۲)

چهارشنبه ۳ سپتامبر ۲۰۲۵، ۱۲ شهریورماه ۱۴۰۴

https://www.dn.se/kultur/olof-bortz-vi-maste-studera-folkmordens-historia-for-att-forsta-israel/

برگردان به فارسی از نادر ثانی

بخشی از تظاهرکنندگانی که در اورشلیم نسبت به جنگ غزه اعتراض می‌کنند.

 

مارتین گوستافسون (۳)، فیلسوف سوئدی، در روزنامه داگنز نی‌هِتِر (۱۲ اوت، ۲۱ امردادماه) داستانی پندآموز از اسرائیل خوب نقل می‌کند که توسط حماس شرور به ورطه نابودی کشانده شده است. همه چیز با کشتار ۷ اکتبر ۲۰۲۳ آغاز می‌شود که به تنهایی توضیح‌دهنده روندی است که تاکنون دست‌کم ۶۰ هزار و به احتمال زیاد صدها هزار نفر کشته بر جای گذاشته است و بر اساس یک سند درزکرده از پاییز ۲۰۲۳، هدف آن کاهش جمعیت نوار غزه تا حداقل ممکن است. بگذارید نیروهای اسرائیلی با گرسنه نگه داشتن جمعیت غزه، تیراندازی به کودکان، مصادره جایگزین‌های شیر مادر، بمباران پناهگاه‌ها و چادرهای خانواده‌های در خواب، کشتن روزنامه‌نگاران و کودکانی که برای دریافت آب در صف ایستاده‌اند [این کارها را انجام دهند]. برای گوستافسون، نابودی غزه در درجه اول به یک معضل برای هویت اسرائیلی تبدیل می‌شود که امیدوار است با «خوداندیشی» قابل نجات باشد.

 

رویکرد دیگر برای درک اقدامات اسرائیل، مطالعه تاریخ نسل‌کُشی‌ها است. نسل‌کُشی‌ها اغلب با پوشش جنگ و به بهانه پاک‌سازی قومی انجام شده‌اند، مانند نسل‌کُشی ارمنی‌ها و آشوری‌ها در امپراتوری عثمانی در طول جنگ جهانی اول و هولوکاست در خلال جنگ جهانی دوم.

 

بسیاری از نسل‌کُشی‌ها نیز توسط اعمال خشونت‌بار، کشتارها و تجربیات تحقیر ملی موجب شده یا از الگوهای استعماری پیروی کرده‌اند که در آن یک گروه مهاجر، بخشی یا تمام یک جمعیت را به این دلیل که به عنوان یک تهدید «وجودی» برای استعمارگران دیده می‌شود، سرکوب، اخراج و در نهایت نابود می‌کند. یک نمونه، نسل‌کُشی آلمان‌ها بر قومهای هرِرو و ناما در نامیبیای امروزی در آغاز قرن بیستم است. یکی دیگر از ویژگی‌های متمایز نسل‌کُشی‌ها، فرافکنی تقصیر و مسئولیت است. مرتکبان نسل‌کُشی اغلب ادعا کرده‌اند که خود قربانیان واقعی هستند و اسرائیل نیز در این مورد هیچ استثنایی نیست.

 

یک زن فلسطینی در مدخل ورودی به بازار در شهر قدیمی الخلیل، در تاریخ سوم سپتامبر ۲۰۲۵. الخلیل در کرانه باخربی اشغالی واقع شده است، جایی که خشونت در آن از تاریخ ۷ اکتبر ۲۰۲۳ به شدت افزایش یافته است.

 

توبیاس گیسل (۴)، سوئدی-اسرائیلی، در داگنز نی‌هِتِر (۲۸ اوت، ۶ شهریورماه) از «کشتارهای آخرالزمانی» و یک «هولوکاست دوم» می‌نویسد، اما منظورش آنگاه نه کشتار واقعاً جاری در غزه، که سناریوی آینده‌ای است که به نظر می‌رسد آن را تنها جایگزین ادامه اشغال غزه و ادامه خشونت اسرائیل می‌داند.

 

خشونتی که اسرائیل بر جمعیت فلسطین اعمال می‌کند در سال ۲۰۲۳ آغاز نشد. بلکه نقطه اوج فرآیندی است که از دهه ۱۹۳۰ آغاز گردید، و آن زمانی بود که سازمان‌های صهیونیستی شروع به اعمال ترور علیه غیرنظامیان فلسطینی کردند. این روند با کشتارها و از خانه و کاشانه راندن ۷۵۰ هزار فلسطینی به دنبال تشکیل اسرائیل در سال ۱۹۴۸ ادامه یافت – صحبت از یک پاک‌سازی قومی است که نوار غزه را به یک اردوگاه بزرگ پناهندگان تبدیل کرد. این فرآیند با اخراج ۳۰۰ هزار فلسطینی دیگر توسط اسرائیل پس از جنگ تهاجمی سال ۱۹۶۷ و استعمار کرانه باختری، بیت‌المقدس شرقی و غزه، شتاب تازه‌ای گرفت.

 

تاریخ اسرائیل مملو از حملات به نوار غزه بوده که به سنگرگاه مقاومت فلسطین تبدیل شده است، از اولین اشغال اسرائیل در سالهای ۱۹۵۶–۱۹۵۷ تا حملات سالهای ۲۰۰۵–۲۰۰۶، ۲۰۰۸–۲۰۰۹، ۲۰۱۲، ۲۰۱۴، ۲۰۱۸–۲۰۱۹ و ۲۰۲۱. به‌ویژه، محاصره اسرائیل که مطابق با حقوق بین‌الملل یک اقدام جنگی محسوب می‌شود و از سال ۲۰۰۷ به اجرا درآمده است.

 

ایان بوروما (۵)، نویسنده آمریکائی، نوشته است که مردمان خطرناک وجود ندارند، بلکه وضعیت‌های خطرناکی وجود دارند که نتیجه تصمیمات سیاسی هستند. جنبش صهیونیستی، اسرائیل، اروپا و ایالات متحده چنین وضعیتی در فلسطین ایجاد کرده‌اند. اگر این را درک نکنیم، هرگز نمی‌توانیم از مسیر خشونت مطلق که رهبری اسرائیل در پیش گرفته است، فاصله بگیریم. تنها در سالهای ۲۰۰۸–۲۰۰۹، در زمان اهود اولمرت (۶)، نیروهای اسرائیلی نزدیک به ۱۵۰۰ فلسطینی را کشتند و در سال ۲۰۱۴ این رقم از ۲۲۰۰ نفر فراتر رفت. کشتارهایی از این قبیل، نخبگان اسرائیلی را متقاعد کرد که جهان غرب پذیرای تلفات فلسطینی هرچه بیشتر است، که این «مناقشه» را می‌توان مدیریت کرد به جای حل آن، که اسرائیل می‌تواند به جای نشستن پشت میز مذاکره، «چمن را کوتاه کند» (اشاره به دکترین نظامی کوتاه کردن چمن).

 

مشابه رابطه روآندا با فرانسه در خلال نسل‌کُشی سال ۱۹۹۴، رهبری کنونی اسرائیل به دلایل موجهی متقاعد شده است که می‌تواند هر کاری را با جمعیت غزه انجام دهد بدون اینکه حمایت ایالات متحده آمریکا و کشورهای اروپا را به خطر بیندازد.

 

پیشروی اسرائیل در غزه نتیجه یک مناقشه استعماری است که بدون رجوع به تاریخ نمی‌توان آن را درک کرد. صهیونیسم در عصر امپریالیسم اروپایی به عنوان یک جنبش سیاسی شکل گرفت، زمانی که اروپاییان معتقد بودند حق فتح و استعمار سایر بخش‌های جهان را دارند.

 

جنبش صهیونیستی یهودی اما در درجه اول اروپایی بود و روش‌های استعمار را برای ایجاد یک دولت یهودی در جایی که یهودیان اقلیت کوچکی را تشکیل می‌دادند، به کار بست. البته یهودیان هزاران سال در فلسطین و خاورمیانه زندگی کرده ‌بودند و بسیاری نیز به دنبال فرار از آزار و اذیت در اروپای مسیحی به آنجا گریخته بودند. با این حال، صهیونیست‌هایی که از اروپا در آغاز قرن بیستم به فلسطین آمدند، نه برای بخشی از جامعه فلسطین شدن، که برای تسلط بر آن به آنجا آمدند. آنان با اخراج جمعیت فلسطینی این سرزمین، پایه‌های نسل‌کُشی را بنا نهادند که امروز در برابر چشمان ما در حال وقوع است.

 

پانوشت‌های برگرداننده متن:


۱) "اولُف بورتس Olof Bortz" دکترای تاریخ دارد و پژوهشگر در مؤسسه تاریخ دانشگاه استکهلم است. او همزمان از جمله دبیر نشریه "نوردیک یوداایستیک Nordic Judaistik" (یهودیت شناسی شمال اروپا) و دبیر محلی "مجله تاریخی Historisk Tidskrift" نیز می‌باشد.

 

۲) "داگِنز نی‌هِتِر Dagens Nyheter" (اخبار روز) بزرگ‌ترین روزنامه صبحگاهی سوئد است. این روزنامه در سال ۱۸۶۴ توسط رودولف وال بنیان نهاده شد و در سراسر کشور منتشر می‌شود، اما تمرکز آن بر استکهلم است. صفحه دیدگاه‌های این روزنامه از سال ۱۹۷۳ خود را «مستقل» معرفی می‌کرد، اما از سال ۱۹۹۸ به بعد به عنوان «مستقل لیبرال» شناخته می‌شود.

 

۳) "مارتین گوستافسون Martin Gustafsson" در استکهلم زندگی می‌کند اما از سال ۲۰۱۰ استاد فلسفه در آکادمی دانشگاه اُبو (Åbo Akademi) بوده است. پیشینیان او، از جمله لارس هرتزبرگ، نیز به صورت گسترده و تأثیرگذار درباره ویتگنشتاین نوشته‌اند. آن‌ها با همکاری یکدیگر ترجمه جدیدی از کتاب «پژوهش‌های فلسفی» ویتگنشتاین را منتشر کرده‌اند.

 

۴) "توبیاس گیسله Tobias Gissle" ۴۷ ساله است. او دارای مدرک کارشناسی ارشد در مطالعات خاورمیانه بوده و یک هنرمند آموزش‌دیده سیرک است که اکنون به عنوان معلم زبان انگلیسی در تل آویو کار می‌کند. او اهل سوئد است اما در لندن بزرگ شده می‌باشد. نوشته‌های او در سوئد و بریتانیا در نشریاتی همچون آنهِرد (Unherd)، اوم‌وَرلدِن ((Omvärlden، اوردفرونت (Ordfront) و فوکوس (Fokus) منتشر شده‌اند.

 

۵) "ایان بُروما Ian Buruma" (متولد ۲۸ دسامبر ۱۹۵۱) نویسنده و سردبیر هلندی‌الاصل است که در ایالات متحده آمریکا زندگی و کار می‌کند. او در سال ۲۰۱۷ سردبیر نشریه «نیویورک ریویو آو بوکس» شد، اما در سپتامبر ۲۰۱۸ از این سمت کناره‌گیری کرد. بخش عمده‌ای از نوشته‌های او بر فرهنگ آسیا، به ویژه فرهنگ چین و ژاپن قرن بیستم متمرکز شده است. وی از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۷ استاد حقوق بشر و روزنامه‌نگاری به نام پُل دبلیو. ویلیامز در کالج بارد بود.

 

۶) "اَهود اُلمِرت Ehud Olmert" (متولد ۳۰ سپتامبر ۱۹۴۵) سیاستمدار و وکیل اسرائیلی است که از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹ در سمت رهبر حزب دست‌راستی لیکود به عنوان نخست‌وزیر اسرائیل به کار مشغول بود. اولمرت در سال ۲۰۰۸ به دلیل محبوبیت پایین و یک پرونده فساد که در آن زمان در جریان بود، از سمت نخست‌وزیری استعفا داد. او تا مارس ۲۰۰۹ در سمت خود باقی ماند و بنیامین نتانیاهو جانشین وی شد. پس از ترک مقام، او در سال ۲۰۱۴ به دلیل دریافت رشوه و ممانعت از اجرای عدالت در دوران تصدی خود به عنوان شهردار اورشلیم و وزیر بازرگانی، به شش سال زندان محکوم شد. او در ژوئیه ۲۰۱۷ به دلیل آزادی مشروط از زندان آزاد شد.

یک نظر بنویسید

 

نظرات شما

بدون نظر