در گرامیداشت کمونیست رهبر، رفیق صدیق کمانگر!
خرسندم که رفیق اختر کمانگر این فرصت را برایم ایجاد کرد، تا برای کتاب گرامیداشت رهبر شناخته شده صف آزادیخواهی و برابری طلبی، کمونیست برجسته رفیق صدیق کمانگر درس و خاطره ای که از این انسان بزرگ به یاد دارم، بنویسم.
اولین باری که نام صدیق کمانگر را شنیدم!
نوروز ۱۳۵۸ خبر رسید، جنگ حکومت تازه به قدرت رسیده اسلامی به رهبری خمینی جنایتکار علیه مردم سنندج شروع شده است. سلیمان تکان تپه مبارز کمونیست و خوشنام منطقه ما و شهر بوکان در آن جنگ جانباخته بود. با بیقراری و بسرعت به همراه چند نفر از رفقای جمع مبارزاتی مان خود را به شهر بوکان و نزد شخصیتها و فعالین چپ شهر که فکر میکنم، همانوقت "جمعیت دفاع ازآزادی و حقوق خلق کرد" را تشکیل داده بودند و یا در آستانه تشکیل بود، رساندیم. از وقایع اتفاق افتاده در سنندج اطلاع پیدا کردیم. اعلام آمادگی کردیم، برای هرکاری که لازم است، آماده ایم. وظایفی را به ما سپردند و قبول کردیم. در هنگام تردد در سطح شهربوکان و در خیابان اصلی آن، شعارهایی که مستقیما به صف بندی طرفین جنگ در سنندج مربوط بود، قابل مشاهده بود. یکی از شعارهایی که بر روی دیوار نوشته شده و در ذهنم حک شد، این بود، "مرگ بر ژنرال کمانگر" که امضای "مکتب قرآن" مفتی زاده طرفدار رژیم اسلامی را بر خود داشت. فرصت کوتاهی نگذشت در مقابل شعار "درود بر صدیق کمانگر" و "مرگ بر مفتی زاده خودفروش" توسط فعالین چپ و کمونیست بر دیوارهای شهر نقش بست.
پرسیدم صدیق کمانگر کیه؟، گفته شد از رفقای کمونیست خودمان در سنندج است و رهبری این جنگ و تعرض به ژاندارمری و پادگان شهر سنندج را به عهده دارد. به این ترتیب اولین بار نام صدیق کمانگر را شنیدم. از آن لحظه به بعد برای من و نسل جوان و مبارز آن دوره صدیق کمانگربه عنوان رهبر و سمبل اراده و جسارت و مقاومت انقلابی و کمونیستی شناخته شد. از آن مقطع اشتیاق ملاقات او را همیشه بر دل داشتم. اما این اشتیاق و دیدار حداقل سه سال طول کشید. رفیق صدیق از رهبران شناخته شده جنبش ما و کومه له، تمام وقت در جنوب کردستان به فعالیت مشغول بود و من دور از آن منطقه در شهر بوکان و اطراف جزو تشکیلات علنی و مسلح کومه له فعالیت داشتم. در نتیجه فرصتی برای دیدار سریع پیش نیامد.
به طرف کنگره سوم کومه له!
تدارک کنگره سوم کومه له در بهار ۱۳۶۱ در جریان بود. علاوه بر اینکه اتفاق سیاسی و سازمانی مهمی بود، فرصت دیدار نمایندگان همه بخشهای مختلف تشکیلات کومه له، از جمله بخش علنی و نظامی و مخفی و مرکزی خود غنیمتی بود، که انتظارش را میکشیدیم. من هم به عنوان یکی از نمایندگان تشکیلات ناحیه بوکان کومه له انتخاب و شانس حضوردر این کنگره را پیدا کردم. اردیبهشت سال ۱۳۶۱ شمسی موعد برگزاری کنگره سوم کومه له رسید. انتظار بسر رسید. یکی دو روز مانده به شروع اجلاس کنگره بخش عمده نمایندگان در محل کنگره حضور به هم رساندیم.با ورود نمایندگان هر ناحیه و منطقه فضایی ازصمیمیت و شادی و دست دادن و روبوسی برپا میشد. خیلی ها بری اولین بار همدیگر را شناختیم و در آغوش گرفتیم. موعد شروع کنگره رسید و هنوز نمایندگان تشکیلاتهای جنوب نرسیده بودند. با یک روز تاخیر لحظه ورود نمایندگان تشکیلاتهای جنوب کردستان که صدیق کمانگر چهره شاخص در میان آنها بود،به مکان کنگره سوم در منطقه آزاد شده "به رده سور" سردشت نزدیک شد. اوایل شب بود و غوغایی برپا شد. کاروان جنوب متشکل از نمایندگان تشکیلاتهای سنندج، کامیاران، مریوان و دیواندره، و بخشی از رهبری اتحاد مبارزان کمونیست و چند نفر از تشکیلات مخفی و واحد نظامی بزرگ همراهشان بود. حاضرین در محل به میانشان رفتیم، در اوج صمیمیت و اشتیاق همدیگر را در آغوش میگرفتیم. و عاقبت از نزدیک با رفیق صدیق دست دادم و روبوسی کردیم و خودم را معرفی کردم.تواضع و فروتنی اش در همان لحظه اول به دلم نشست. از آن لحظه بیش از دو هفته نمایندگان و مبارزین کمونیست حاضر در محل کنگره فرصت پیدا کردیم، در فضایی صمیمانه و رفیقانه و در طی جلسات و بحث و تبادل نظر فراوان، تصمیمات سرنوشت ساز و اساسی اتخاذ کنیم. در این کنگره با تصویب برنامه حزب کمونیست پایه های ایجاد حزب کمونیست ایران را محکم کردیم. به علاوه آن دو هفته فقط محدود به جلسات بحث سیاسی نبود، بلکه در فضایی پر از گپ و گفتگوهای خودمانی، شوخی وبذله گویی و بخشا رقص و آواز، فضای شاد و بیادماندنی ایجاد شد که جزو لحظات شورانگیز ثبت شده در تاریخ پرافتخار مبارزاتی مان است. در آن مدت تجارب منتقل میشد و رفاقت و آشنایی های شخصی از جمله با رفیق صدیق کمانگر محکم شد. کنگره سوم کومه له یکی از نقطه عطف های تاریخ مبارزه جنبش مارکسیسم انقلابی و کمونیسم رادیکال و بالنده بعد از انقلاب ۵۷ بود.
موضع خلاف جریانی رفیق صدیق کمانگر!
خاطره بیاد ماندنی دیگری که از رفیق صدیق بیاد دارم و تاکنون چند باردر مصاحبه هایی به آن اشاره کردم، به رویداد مهم بعد از آتش بس در جنگ ایران و عراق در تابستان ۱۳۶۷ برمیگردد. پیامدهای این رویداد تاثیرات مستقیمی بر فعالیت و کارکرد نیروهای اپوزیسیون مسلح که مناطق پایگاهی در نوارمرزی کردستان عراق داشتیم، میگذاشت. رهبری حزب کمونیست ایران و سازمان کردستان حزب (کومه له)، میبایست نقشه و راه حل منطبق با اوضاع جدید را تدوین و ارائه کنند. پلنوم دوازدهم کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران مدت کوتاهی بعد از این رویداد برگزار شد. رفیق صدیق که خود عضو کمیته مرکزی حزب بود، به علاوه به عنوان یکی از نمایندگان کمیته مرکزی کومه له در آن پلنوم شرکت کرده بود. پلنوم دوازدهم رهبری حزب به نحو جامعی به تحولات سیاسی منطقه و ایران بعد از ختم جنگ ایران و عراق پرداخته بود. قطعنامه ها و اسناد علنی آن پلنوم، همان زمان پخش شد و اکنون هم قابل دسترس هستند. به علاوه پلنوم کمیته مرکزی حزب قطعنامه درونی خطاب به کمیته مرکزی کومه له تدوین و ارسال کرده بود. رفیق صدیق کمانگر که خود در جریان اتخاذ تصمیمات و سیاستهای اتخاذ شده رهبری حزب بود، همدلی و رضایت کامل از آن تصمیمات داشت و آنها را راهگشای فعالیت پیچیده و سخت آن دوران میدانست. بعد از پایان پلنوم دوازدهم کمیته مرکزی حزب و با دریافت اسناد مصوب علنی و درونی آن، زمزمه های نقد و نارضایتی از جانب کمیته رهبری وقت کومه له نسبت به مصوبات پلنوم رهبری حزب به میان ما اعضای کمیته مرکزی وقت کومه له اشاعه داده شد. حدود یک هفته تا ده روز بعد از پلنوم حزب، جلسه کمیته مرکزی کومه له برای همفکری و مشورت در مورد مصوبات پلنوم دوازدهم حزب توسط دبیر اول کومه له فراخوانده شد. در جلسه کمیته رهبری کومه له (ارگان پنج نفره نشسته منتخب کمیته مرکزی) در قالب پوشیده و غیر صریح مخالفت خود را با جهت گیری سیاسی و خط مشی پلنوم رهبری حزب در قبال ختم جنگ ایران و عراق و سیاستی که سازمان کردستان حزب (کومه له) میبایست درپیش گیرد، بیان کردند. سند آلترناتیوی را در مقابل سند درونی مصوب رهبری حزب ارائه کردند. دبیر اول کومه له در میان کلی گوییهای معمول و اشاره به اینکه در "خطوط اصلی اختلافی میان سیاستهای رهبری حزب و کومه له وجود ندارد"، اما بر تفاوتهایی در اقدامات و استنتاجات تاکتیکی تاکید کرد. هر پنج عضو کمیته رهبری و بقیه ما اکثریت اعضای کمیته مرکزی وقت کومه له عدم توافق خود را با سیاستهای پلنوم حزب مطرح کرده و از سیاستهای کمیته رهبری کومه له در مقابل کمیته مرکزی حزب حمایت کردیم. در این میان رفیق صدیق کمانگر نوبت گرفت. با علم بر اینکه اکثریت بالای کمیته مرکزی حاضر در جلسه با او مخالفت خواهیم کرد، اما به عنوان انسان با اراده و با روحیه خلاف جریانی صحبت کرد و آشکار کرد، که "اختلاف جدی بین سیاستهای مصوب کمیته مرکزی حزب و آنچه در اینجا کمیته رهبری کومه له میگوید، هست". خلاصه صحبت رفیق صدیق این بود، "که پلنوم دوازدهم کمیته مرکزی حزب با بینش وسیع و دوربینی و احساس مسئولیت به اوضاع بعد از ختم جنگ ایران و عراق نگاه کرده است. خط مشی و سیاستها و اقداماتی را در دستور کار گذاشته که تشکیلات علنی و نظامی و آرایش نیروهای آن را با محدودیتهای قابل پیش بینی اوضاع جدید منطبق میکند، به نحوی که وجه المصالحه بند و بست دو حکومت ارتجاعی ایران و عراق قرارنگیرد، اما در مقابل آنچه کمیته رهبری کومه له میگوید، بی نقشگی و کوته بینانه و سیاست انتظار است تا آوار این اوضاع بر تشکیلات ما خراب شود و این نامسئولانه است." نقل به معنی از جلسه کمیته مرکزی کومه له در تابستان ۱۳۶۷
صحبتها و استدلالات رفیق صدیق مفصلتر بود، اما نتیجه گیری و چکیده اش، همانی بود که در بالا اشاره کردم. در آن جلسه تنها یک نفر از اعضای کمیته مرکزی (عثمان روشن توده) از نظرات رفیق صدیق کمانگر حمایت کرد. بقیه ما شرکت کنندگان با او مخالفت کردیم. اما او با استواری بر سیاستهای مورد تاییدش پافشاری کرد. این موردی است از روشن بینی سیاسی و جانبداری او از سیاستهای کمونیستی در جریان تحولات بزرگ که رهبران کمونیست در مقاطع حساس از خود نشان میدهند. وقایع بعدی نشان داد حق با رفیق صدیق کمانگر بود.
درسها و تجارب بیاد ماندنی از رفیق صدیق کمانگر همانند خود او بیادماندنی اند. یاد عزیزش گرامی باد!
شانزدهم نوامبر ۲۰۲۰
این یادداشت من درصفحات ٢٧٤ تا ٢٧٨ کتاب باارزش (صدیق کمانگر منم!) منتشر شده است.