۱۴۰۴-۰۶-۱۸
امین بیات

پراکندگی جنبش آزادیخواهی ، سوسیالیستی و ضرورت همبستگی

 

جنبش آزادیخواهی و سوسیالیستی مردمان ایران ، امروز در شرایطی حساس بسر میبرد، پراکندگی و ندانم کاری های گسترده در میان صفوف آپوزیسیون چپ مستقل ، دیده میشود، و این مسئله خود موجب بقاء و استمرار رژیم جمهوری اسلامی شده است ، عوامل رژیم با صرف مخارج زیادی در این اختشاش و نا امنی در درون اپوزیسیون که ایجاد کرده اند، موثرند، کشورهای استعمارگرامپریالیستی،با برنامه در تربیت جاسوس در جهت تامین منافع خود کوشا،«رهبر»برای مردم تعیین میکنند،اپوزیسیون رنگارنگ جمهوری اسلامی نیز مورد توجه خاص استعمارگران میباشد.

بدون تردید جنبش سوسیالیستی ایران طی بیش از چهل سال اخیر علیرغم سرکوبهای بیرحمانه از رشد کمی و کیفی بر خوردار شده است، و هر روز بر دامنه ی نفوذ سوسیالیسم علمی بعنوان یگانه راه محمل رهائی طبقه زحمتکش افزوده شده، ولی معهذا این جنبش کماکان در پراکندگی شدیدی بسر میبرد، که تا حدود زیادی ریشه در اختلاف نظرات موجود در درون آن، میباشد، سالیان درازیست که مخالفین جمهوری اسلامی با مبارزه خود در جهت سرنگون کردن رژیم تلاش میکنند،اما چرا موفق نشدند،دستگاههای امنیتی رژیم با پرداخت حقوق به جاسوسان در به ثمرنرساندن تلاشهای اپوزیسیون و شکست آنها در دسیسه سازی و دو بهم زنی ید طولائی دارند، و از همه مهمتر خواست امپریالیسم هم تا بحال نبود،و به بقای رژیم کمک میکرد.

فقدان یک بدیل سیاسی در ایران که بتواند مورد حمایت اکثریت مردم ایران باشد و جایگزین ساختار دولتی در ایران بشود ، در افق سپهر سیاسی ایران جایگاهش هنوز، معلوم نیست.

ورشکستگان سیاسی، مدعیان قدرت ، در سر در گمی عجیبی بسر میبرند، و نمیدانند چه میخواهند، و منتظر اربابان سرمایه داری جهانی هستند ، امید بستن آنها به اصلاحات درونی و واقف به واقعیت های جامعه و شناخت از ماهیت مخرب جمهوری اسلامی در کل، نیستند.

مبارزه با یک رژیم متزلزل و ورشکسته اما حاکم برجان ومال مردم و مستقر در جامعه ، نیاز بیک همداستانی بزرگ و سنجیده دارد، ونباید آنرا فدای مصاف سیاسی با رقبای درون اپوزیسیون کرد، و صف بندیهای نوینی را تدارک دید، و مانع تراشی کرد، که این خواست رژیم میباشد، این دوری و نزدیکیها، جذب و نفع ها باید طوری ادامه بیابد که به وضع موجود نه اینکه ضرر نزند بلکه به آن کمک کند، تا در یک شکل مشخص خود را سازماندهی نماید، تا بتوا نیم مجموعه پیش شرطهای سیاسی و اجتماعی را فراموش کنیم، البته تناسب قوای طبقاتی و سیاسی را نباید فراموش نمود و آنرا در دستور کار امروز و آینده قرار بدهیم و برسمیت بشناسیم.

آنچه امروز با شکل وشمایل مختلف دراپوزیسیون سیاسی متبلور میشود، و آنچه که بصورت آلترناتیو های سیاسی جلوه گر میگردد، چه راست و چه چپ ، در واقعیت چیزی جز کوششهای ممتد همه ی اجزاء فرهنگی ، سیاسی ، و حقوقی در جامعه و خارج از ایران، در پی راه یابی مناسبی برای بهبود سلامت زندگی سیاسی آینده کشور و مردم ایران باید باشد.

یکی از عوامل مهمی که جمهوری اسلامی ایران توانسته ادامه یابد ،چگونگی طرح ، شکل گیری و آرایش سیاسی یک آلترناتیو سیاسی- اجتماعی در مقابل این رژیم است، تا هم به جو سیاسی داخل اطمینان بدهد که موجودیت سر زمین ایران بخطر نخواهد افتاد و آلترناتیو سمت و سوی مردمی دارد، و هم در سطح منطقه و جو "بین المللی" را متوجه قدرت بزرگی بنام اپوزیسیون با ستونهای مستحکم سیاسی بنماید که باگذشته ی برخی سازمانها که همه چیز را برای خود میخواستند تفاوت کرده و با تروریسم و ایجاد نا آرامی در منطقه و جهان خط کشی قاطع دارند و جانبدار صلح و ایجاد آرامش ، آزادی هستند، با آگاهی به اینکه امپریالیسم جهانی همیشه در تعقیب هدفهای خود پایدار بوده و استثمار زحمتکشان ، و به دنبال تولید ارزش اضافی آنهم با تکیه بر ماشین مخرب جنگ و نظام اقتصادی ، توام خواهد بود.،طبقه کارگر بازیگر فعال تاریخ هست و قادر است تحولات اجتماعی را با کمک نیروهای سیاسی شکل دهد.

امروزه سرمایه داری تاکتیکهای متفاوت در برنامه های دراز مدت برای سلطه بر ایران دارد، روزی بعنوان مدافع " دمکراسی و حقوق بشر" با ارتجاعی ترین و عقب افتاده ترین و منفورترین رژیم های تاریخ ایران نظام جمهوری اسلامی، به سازش آشکار و پنهان ، و آنها را مورد حمایت مستقیم وغیر مستقیم خود قرار میدهد، نمونه " گوادالوپ"و آوردن رژیم مذهبی و امروز تدارک کنفرانس مونیخ برای برچیدن آن.

رژیم ملا ها در طول حاکمیت ننگین خود همواره مصادف با بحران و بهانه تراشی های عدیده بوده است و حاکمان این حکومت قرون وسطائی نیز همواره دستشان در ترور،سرکوب ، زندان، شکنجه و اعدام مخالفین خود،در حقیقت ادامه سلطه ی خونین خود را ، تضمین کرده اند، اما آیا توانستند با بهره گیری از خشونت بر مشگلات اقتصادی، سیاسی،اجتماعی ، فائق آیند، نه ،امروز حتی قادر به تامین آب و برق هم نیستند.

البته اشتباهات و خیانتها و ندانمکاریهای بخشی از سازمانها و گروه های سیاسی را نباید در تثبیت این رژیم کم بها داد، که دست رژیم را در سرکوب جنشهای اعتراضی باز گذاشت، و این موجب شد که ارتجاع حاکم توانست با صلاح سرکوب و با بهره برداری از در آمد قابل توجه فروش نفت در گذشته، علیرغم اینکه بسیاری از موسسات تولیدی در رکود صنعتی قرار گرفتند، و نتیجه آن بیکاری گرانی و کمبود مایحتاج زندگی مردم، اما توانست به حیات خود ادامه دهد، و امروز در سراشیبی سقوط قرار گرفته و راه حلی برای برون رفت از این شرایط ندارد و با تهدیدات اسرائیل و آمریکا هم روبروست.

اما بالاخره چرخ اقتصاد اسلامیش از کار افتاد و از حرکت باز ایستاد، و کلیت سیستم در بررخ هولناک سقوط گرفتار شده، کابوس ورشکستگی کامل اقتصادی خواب خوش بهشتیان را از دیدگان ملاهای مفت خور و کلاش ربوده که روزگاری اقتصاد را" مال خر" می پنداشتند، و در مجامع بین المللی برای بقای خود به التماس افتاده اند.

امروز با کاهش در آمد های ارزی ، سقوط بهای نفت، سقوط پول ملی و از همه مهمتر رویگردانی اکثریت قاطع مردم از حکومت فاسد، واخیرا با کم آبی و برق وناراضی شدن بیش از پیش مردم از این رزیم ودروغهائی که سالها تحویل مردم دادند، این همه مشگلات عظیمی را برای مردم فراهم کرده اند،حملات نظامی به ساختارهای رژیم و کشتن سران سپاه موجب بی آبروتر شدن کلیت سیستم اسلامی ، شد.

تا جائیکه کارگزاران رژیم نیز به صراحت کامل نگرانی از سقوط خود را از نتایج این مشگلات می بینند که تاثیرات بسیار خطر ناک برای حیات اقتصادی جامعه دارند و کاری نمیتوانند انجام بدهند.

در اثر بی تدبیری بجا مانده صنایع و کارخانجات ورشکسته ، بیکاری در ابعاد میلیونی، و سیاست پنهان و آشکار خارجی در خدمت شعله ور کردن جنگ، چه داخلی و چه خارجی ،تلاش میورزند ولی به نتیجه نخواهند رسید چون خواست بین المللی امروز علیه تمامیت جمهوری تروریستی اسلامی و برچیدن آن هست.

مسئله ایکه باید به آن توجه مخصوص مبذول داشت اینست که بحران گریبانگیر رژم فقط اقتصادی نیست، بلکه رژیم مواجه با بحران اعتراضات مردم در سراسر کشور میباشد و این دردناکتر و شکننده تر از مسئله اقتصادی برای رژیم میباشد، زیرا موجودیتش در خطر حتمی قرار گرفته است.،حملات نظامی ۱۲ روزه و نتایجش نشان داد که مردم دیگر از رژیم اسلامی گذر کرده اند.

همه جریانات سیاسی ایران برای یافتن راهی جهت برون رفت از شرایط فعلی در ایرا ن بمنظور خروج از بحران کلیت رژیم در تلاشند، اما وظایف بسیار مهم و همه جانبه ای در مقابل جنبش چپ قرار گرفته است . چپ ایران یکبار دیگر بعد از انقلاب سال 57 در معرض آزمون مجدد سیاسی ، اجتماعی قرار گرفته است آیا در این آزمون پیروزمندانه بیرون خواهد آمد.

به گمان من چپهای ایران در برابر مدعیان "آلترناتیو" آینده ایران کم صدا تر و بدور از هیاهوی راست روانه بمنظور حضور در ائتلافهای بورژوازی ، قرار دارند،و میبایست در طیف چپ اگر ممکن باشد آلترناتیو خود را سازماندهی کنند، تابا سایر اقشار جامعه همسوئی در برچیدن رژیم ایجاد شود.

البته نباید فراموش کرد که چپ ایران یک کاسه نیست و مرز بندی مشخصی در مقابل نیروهای غیر چپ ندارند. و این نشان میدهد که بخشی از چپ مسئله ی مبارزه طبقاتی را نا دیده گرفته و وارد همکاری و همیاری با احزاب بورژوازی شده اند و این نشان میدهد که هیچ از گذشته نیاموخته اند ، هنوز متوجه نیستند که فقدان و مرزبندی دقیق وروشن طبقاتی دراتخاذ تاکتیک های مبارزاتی چه زیانها ئی جبران ناپذیر برپیکراین جنبش میتواند بزند، نمونه آن همکاری با مذهبیها در دوران انقلاب بود.

مسئله بعدی که چپ هنوز با آن دست بگریبان میباشد، ادعای داشتن رهبری کارگران و توده های میلیونی درایران اینگونه حرکت ها جز خود فریبی چیزی دیگر در بر ندارد،چپ باید در خدمت سازماندهی مستقل خود و طبقه کارگرکوشا ،باشد.

چپ ایران متاسفانه هیچگونه تاثیر مستقیم در آرایش سیاسی جامعه ندارد و جوابگوی حل معضلات جامعه نیست و برای آن برنامه ای که قابل پیاده شدن باشد ندارد،البته برنامه مشترک، زیرا هر سازمانی برنامه مخصوص بخود را دارا میباشد.

چپ مستقل باید در هر صورت خود را از خود محور بینی کاذب نجات دهد، چپ روشنفکری ایران چه بخواهد و چه نخواهد، اگر قرار است نقشی در آینده مثبت بازی کند، تا زمانیکه از محدوده روشنفکری خارج نشده و بیک جریان اصیل کارگری و توده ای تبدیل نشده باشد، آنهم در ایران، با اطمینان زیاد میتوان گفت که تحت تاثیر نوسانات سیاسی جریانهای مختلف قرار گرفته است.

امروز متاسفانه بخاطر تاثیرات منفی وعملکردهای چپ و تبلیغات جمهوری اسلامی علیه جنبش چپ ایران ، چپ را به راه حل های رفرمیستی و سازشکارانه گرفتار کرده است.

آیا قبول مسئولیت بخاطر ندانم کاریهای دوران اول انقلاب ، راه یابی برای مجموعه مشگلات ومسائل اجتماعی در آینده که با آن مواجه خواهد شد، را دارد.

تجربه ی گذشته و حوادث و واقعیتهای کنونی نشان میدهد که اوضاع بنفع جنبش چپ مستقل نیست، و راه حلی برایش وجود ندارد و تنها باید بخود بیاید و صفوفش را در برابر انواع و اقسام سازمانها و برنامه های داخلی در ایران و بین المللی در خارج از ایران منسجم و هماهنگ با منافع دراز مدت زحمتکشان ایران، تنظیم نماید.

آیا خطراتی در آینده نیروهای چپ منفرد را در نبود تشکیلات چپ مستقل در صحنه سیاسی روز منفعل نخواهد کرد که دنباله روی نیروهای بورژوازی بروند، و در تقدیس دمکراسی بورژوازی ، سینه زنی کنند.

اعتقاد داشتن به الویت بخشیدن به آرمان بر تشکیلات مهم است، این اعتقاد مشی مبارزاتی را صیقل میدهد، البته اعتقاد به تجمع داوطلبانه و آگاهانه طیف وسیع منفردین چپ ، هم عقیده و هم سلک را بهم بیش از پیش نزدیک میکند.

آیا انواع تزهای ارائه شده از جمله تز " جبهه" برای چپ مشگل نخواهد آفرید ، آیا حقوق برابر درون جبهه با جریانات بورژوازی را داراست یا چپ فعلا باید به اتحاد عمل مبارزاتی تن داده و تشکیلات مستقل خود را درست کند.

در درون جنبش چپ ایران کماکان چون گذشته بنظر من سر در گمی، فقدان تحلیل مشخص از آنچه که امروز در ایران میگذرد ، حاکم است.

امری که میتواند در کوتاه مدت به بی عملی و در دراز مدت منجر به از دست دادن زمینه های حضور فعال در تحولات آینده جامعه ، بانجامد.

اما چپ مستقل میتواند بااستفاده از تجارب پر بار مثبت و منفی گذشته استواری و پیگیری خود را دریک مبارزه همه جانبه در خدمت زحمتکشان ، عرضه نماید، و برای رسیدن به هدف اصلی در مرحله اول به طرح یک تشکیلات برای تقویت جنبش عملی، جنبش شورائی و دمکراسی مستقیم با سایرهمفکران به تبادل نظرو درنهایت به توافق دست، یابد.

چپ باید با همبستگی و اتحاد عمل مبارزاتی سازمانها و عناصر چپ حول اهداف ضد جمهوری اسلامی وهماهنگ ضد سرمایه داری بدور از تنگ نظری ها و فرقه گرائی ، و تنظیم هر چه بیشتر دیدگاه روشنتر نسبت به تحولات آینده جامعه و نیز در ارتباط با حوادث و اتفاقات خارج علیرغم اینکه ارتباطی با بدیل سازیها ندارد و کوشش در راه یافتن پاسخ گوئی جهت معضلات جامعه و پرداختن به منافع طبقه زحمتکش و حرکت از ملزومات این طبقه، امروز شاید بیش از هر زمان دیگری برایش واجب و مطرح، باشد.

در شرایطی که بالاخره درآشفته بازاری که بسیاری، طریق عافیت را در تخطئه کردن هر حرکت متشکل یافته ای میدانند ، ضروریست که با پافشاری وحرکت مستقل در جهت منافع تاریخی طبقه ی زحمتکش - در تئوری و عمل و کوشش در راه یافتن اشکال مختلفی منجر به اعتلاء جنبش مستقل کارگری بیانجامد، اگر همت بگماریم و باید سعی کنیم همه در پیوند با مسائل مشخص جامعه قرار بگیریم و دانسته ها را درحیطه ی جنبش مستقل کارگری با معنای مشخص و عملی ، گسترش دهیم.

در عرصه سیاسی باید با کوشش و مطالعه بتوانیم مشترکا پاسخهای مناسب را یافته که قابل پیاده شدن در جامعه باشد.

یکی از مهمترین ممیزه های نیروهای چپ مستقل از نیروهای سنت گرا که ریشه در سوسیالیسم سویتی دارند، و باید اعتراف نمود که جنبش چپ ایران و نیز جنبش جهانی کارگری – علیرغم وجود عوامل عدیده که هر یک در شرایط مشخص و متعارف به تنهائی می توانند انگیزه ای برای حرکتهای اعتراضی چه در داخل و یا در خارج باشند ، و در شرایط مناسب و مطلوب اگر نباشد بد هم نیست، البته مسائل و معضلات بر سر راه جنبش را نباید ساده، انگاشت.

میدانم که راهی بسیار سخت و دشواردر پیش روی حرکت چپ ایران قراردارد، از یکطرف چپ باید مقابله کند با هجوم گسترده ضد سوسیالیسم و بطور کلی ارتجاع سیاه مذهبی داخلی و بطوراخص طرفداران سرمایه داری، درست است که راه ما در این زمانه دشوار است ، اما با تشخیص شرایط تاریخی و کوشش همگانی برای همسوئی با طبقه کارگر، که از اهمیت ویژه ای بر خوردار، باید همبستگی باشد.

دوران فرصت طلبی و مماشات با فرصت طلبان راست و مذهبی پایان یافته است، و همچنین دوران همبستگیهای آبکی ، با دارندگان اعتقادات کاذب و فریبکارانه دیریست که بسر آمده است، انقلاب و ادامه ی آنرا نمیتوان "روخوانی"و تصویر برداری کرد، امروز بصورت آشکار در موارد مختلف میان بر داشتها و خواستهای مشخص یک طبقه با طبقات دیگر بوضوح روشن و آشکار برای همگان شده است.

اپوزیسیون چپ مستقل ایران باید درمسائل مختلف زندگی سیاسی و مبارزه اجتماعی ، بصورت فعال خود را برای پاسخگوئی به جنبه های مختلف مبارزه با قابلیت های خود بمثابه یک نیروی متحد بعنوان یک نیروی اجتماعی که غیر قابل حذف باشد، و بطور مشخص خود را بصورت یک جریان همسو با حرکت و تکامل تاریخ در جامعه، عرضه نماید.

متاسفانه چپ ایران ، از لحاظ تئوری و سیاسی ناهمگون وهمچنین مطلع از تجربه های گوناگون بین المللی واز تاثیر منفی آنها بی بهره نبوده است. و از طرفی مورد سرکوب بیرحمانه عوامل جمهوری اسلامی در چهار دهه گذشته بوده که ضربات جبران نا پذیری را متحمل شده است که نتوانسته به سادگی جایگاه مستقل خود را در مبارزات و در عرصه های مختلف، پیداکند.

حوادث و اتفاقات نا بخشودنی بخشی از چپ وابسته در ایران در رابطه با نقض آزادیهای دمکراتیک ، و امروز حتی بخاطر بی توجهی به فعالیتهای اپوزیسیون راست طرفدار سرمایه و با فقدان تحلیل از نیازهای بلا واسطه جنبش مردم ایران و جدا کردن مبارزه سیاسی در بستر پاسخگوئی به مطالبات دمکراتیک ، بخشهای وسیعی از مردم و همچنین مبارزه طبقاتی، شرایط بمراتب بد تر از سالهای پیشین، روبرو است.

اگر معتقدیم که طبقه کارگر آگاه دارای رسالت اصیل تاریخی است، واین رسالت در یک مبارزه همه جانبه است ، پس باید در ابعاد محتلف در مبارزه سیاسی و طبقاتی مشترکا آنرا متحقق کرد.

فقدان آزادیهای سیاسی درایران یک معضل اجتماعی است ، که درارتباط با گروه خاصی مستقیم نیست،یعنی باید قادر شد ما بین مبارزه سیاسی و مبارزه طبقاتی رابطه ی منطقی بوجود آورد، ادامه این روش است که جنبش چپ مستقل قادر خواهد شد در همه سطوح خود را به یک نیروی اجتماعی پر قدرت مبدل سازد، و باید نسبت به همه رویدادهای سیاسی، احتماعی واکنش مناسب از خود نشان دهد تا بتواند در موقع مناسب معادلات و آرزو های بورژوازی را بخطر بیندازد و آنرا بنفع منافع زحمتکشان بکشاند .

روشن است که اختلاف نظر در سازمانها و افراد منفرد موجود است، و نمیتوان منتظر نشست تا خود بخود این نیروها به درک و تحلیل یکسان از مارکسیسم در روند چپ مستقل در همه زمینه ها ی نظری و سیاسی به درک مشترک و متحد برسند،بلکه تلاش مضاعف لازم و ضروریست.

بنظرمن وجوه مشترک، برای یک فعالیت هدفمند به اندازه کافی موجود است، توافق برسر برنامه مشترک عملی ضد رژیم و مخالف سرمایه داری جهانی و توافق بر سر مبارزه علیه همه آلتر ناتیوهای رنگارنگ بورژوازی و ارتجاعی و توافق بر سر همسوئی چپ ، توافق بر سر بسیج همه سازمانها و گروهها وافراد چپ و محافل غیر متشکل با قبول انتقاداتشان به سازمانهای چپ که بدان منظور از آنها گسسته اند، موجود است.

آغاز تدوین یک بر نامه عملی مشترک، یک مبارزه سالم تئوریک و غیره، بنا بر این با تمام قوا و توان واقعی، باید راه های عملی در جهت مبارزه مشترک علیه رژیم ارتجاعی حاکم بر ایران ، و علیه سرمایه داری جهانی، جستجو کنیم، وهمه آنهائیکه به سوسیالیسم وبه وظایف تاریخ طبقه ی زحمتکش اعتقاد دارند واحساس تعلق وابستگی میکنند را دعوت به همکاری بنمائیم.

نکته مهم اینکه توافق بر سر یک بر نامه عملی ، بمعنای نفی مبارزه نظری نیست.

چپ مستقل طرفدار منافع کارگران ایران، اگر بخواهد در تحولات سیاسی آینده در ایران نقش مثبتی ایفا کند ، تابتواند محاسبات سیاسی و اجتماعی داخلی و سرمایه داری را نا کام کند، باید سر از لاک خود بیرون آورد و به پراکندگی خاتمه داده ، با حفظ تشکیلات خود، بر سرمضامین ضد سرمایه داری وضد جمهوری اسلامی ، با هم هماهنگ و یکپارچه عمل کند.

08.September2025

https://facebook.com/amin.bayat.9

amin.bayat@googlemail.com

www.youtube.com/@aminbayat6906

 

یک نظر بنویسید

 

نظرات شما

بدون نظر