۱۴۰۴-۰۶-۱۹
مهرداد لطفی

ما و فردوسی

این حق تک تک آحاد جامعه صرف نظر از زبان ،قومیت ،نژاد و مذهب و جنسیت است که هر چرا که نمی پسندند بهر دلیلی و بهانه ای نقد کنند. آدم ها محترمند و عقاید قابل نقدند. نقد ربطی به جایگاه دینی و تاریخی و فرهنگی آدم ها ندارد.
 اما نباید از یاد برد که نقد ساحت استدلال و برهان است هم چنان که نقل ساحت ارائه مدارک و اسناد معتبر و پاسخ یک نقد ،نقد است نقدی مبتنی بر برهان و استدلال های درست و در این پاسخگویی جایی برای محاکمه و ورود عنصر قضایی وجود ندارد.
در نقد فرهنگ گذشته تقدس و ممنوعیتی  متصور نیست اگر بخواهیم فرهنگ و سنت های خود را نو کنیم  تا سنت ها بتوانند در یک مکانیسم پویا به حیات خود ادامه دهند.ضمن آن که عناصر صحیح  و ماندگار فرهنگی بیدی نیست که از هر هرزه بادی بلرزد وجاکن شود.
اما وقتی که دهان دریدگی و پروژه سازی وارد عرصه نقد می شود و نفرت پراکنی های طنز و هزل را می گیرد. ما از عرصه نقد خارج و  وارد دعواهای سیاسی و قومی می شویم.
این گزاره درستی ست که آزادی بیان تنها آزادی برای بیان نیست، در واقع آزادی بعد از بیان است.بدین معنا که من گوینده بعد از بیان نقدم آزادی زندگی و کار و نوشتن را داشته باشم.
اما فساد از آنجا آغاز می شود که دلقکی در پی مقصودی سنگی به چاه می اندازد تا با تیره و تار کردن فضای جامعه رندان روزگار از آب گل آلود ماهی بگیرند.
نباید از یاد برد همانطور که نقد با دهان دریدگی و پاچه ورمالیدگی یکی نیست طنز هم با لودگی یکی نیست . و هر کدام در پی مقصودی هستند.
این که با لودگی یک دلقک جامه بر می آشوبد دو علت دارد.رندانی که خود مسببین این لودگی بوده اند و برای گرفتن ماهی وارد بازی می شوند و به جو بر آمده دامن می زنند دوم عقب ماندگی فرهنگی ما که باب تساهل در برخورد های فرهنگی ما بسته است و نمی توانیم خشم خود را فرو ببلعیم و جواب لودگی را با استدلال درست بدهیم .
اما این که عده ای به میدان می آیند و از این لودگی تحت سرنام طنز و آزادی بیان حمایت می کنند. افتادن از آن سوی بام است . حواله کردن کاسه ای گُه به فردوسی بخاطر نامیدن طهمورث به طهمورث دیوبند چه معنایی دارد .این حواله دادن کجایش نقد است و کجایش طنز است.  
 شکی نیست که شاهنامه به عنوان یکی از بزرگترین کتاب های حماسی ایران و جهان خالی از هر نوع تقدسی ست.فردوسی نیز خود در پی چنین جایگاهی نبود که کتابش را با تقدیس خرد آغاز می کند.
شاهنامه به عنوان یکی از آثار ماندگار حماسه سرایی ما و بعنوان یکی از پرخواننده ترین کتاب ها در همه ادوار تاریخ ایران جای آن دارد که از هر سوی نقد شود و شده است و خواهد شد.
 وقتی شاملو به نقد شاهنامه می نشیند و می گوید زن و مار هر دو در خاک به حرف مزخرفی ست جدا از آن که گوینده این حرف کدام یک از پرسوناژ های شاهنامه اند. یا آن که دیگری می گوید هنر نزد ایرانیان است و بس نوعی شوونیسم قومی است .باز هم صرف نظر از این حقیقت که ممکن است  این بیت الحاقی باشد یا از زبان یکی از پرسوناژ های شاهنامه در پاسخ پرسشی گفته شده است.و ربطی به اندیشه فردی حکیم طوس ندارد. یا قیام کاوه به قدرت رساندن اشرافیت سلطنتی ست و ماردوش کردن ضحاک دروغ بزرگی ست که به ناف تاریخ بسته شده است  و سندیت تاریخی ندارد و اشاره می کنند به سکه های بجای مانده از دوران کهن که ضحاک ماری بر دوش ندارد.
  نشان از ورود نقد به متن شاهنامه است و اینکه هر متنی قابل نقد است و مرز ممنوعی برای نقد خالی از تصور است.
روزگاری یکی از صاحب قلمان بنام مدعی شد فردوسی شاعر نیست ناظم است. از این داستان می گذریم که ناظم بودن کتاب مستطاب شاهنامه کردیت کوچکی نیست. که فردوسی بخواهد از آن تن بزند یا وهن مقام حکیم طوس باشد.فردوسی خود به این امر  معترف است و این کار را جزء افتخارات به حق خود می داند که براستی همین گونه است؛ برآوردم از نظم کاخی بلند.اما کدام شاعر منصفی پیدا می شود که شاهنامه را بخواند و مسحور زیبایی های فضا ها و تصاویر شاعرانه شاهنامه نشود و سر تعظیم فرود نیاورد.
از این دست نقد ها به شاهنامه شده است و خواهد شد و جای گله و شکایت هم نیست و نباید باشد .روزگاری دیگر از زاویه شعوبیگری فردوسی مورد پرسش قرار گرفت. که نهضت شعوبیه خطایی استراتژیک بود از سوی پدران ما و اگر امروز ما در چاه افتاده ایم باید رد پای نهضت شعوبیه را در آن دید .
نهضت شعوبیه چه می گفت
اعراب با شعار انما المومنون اخوه به قدرت رسیدند ،برابری سید قریشی و سیاه حبشی اما وقتی سوار کار شدند و صاحب زمین های حاصلخیز و هزاران برده شدند به این باور رسیدند که آن ها تافته جدا بافته ای هستند که خداوند آنها را برای سروری بر موالی بر گزیده است و این موالی که بیشتر ایرانی ها بودند حکم شهروندان درجه دو را داشتند.واکنش ایرانیان صاحب فرهنگ نهضت شعوبیه بود گرفتن اسلام و زدن عرب .
  البته باید گفت که شاهنامه در اوج این نهضت نوشته نشد در دوران افول این نهضت به حیطه نظم در آمد.با خم شدن روی  شرایط آن روزگار و شکست های پشت سر هم و فروریختن باروهای سلسله معظم ساسانی  می توان به داوری رسید که نهضت شعوبیه درست بوده است یا غلط.
تمامی این نقد ها نشان می دهد که نگاه ما به شاهنامه نگاه به یک متن مقدس نیست . هرچند تمامی این نقد ها چیزی از بزرگی شاهنامه کم نمی کند.
ما و فردوسی
براستی تمامی کسانی که از توهین به ساحت فردوسی بر آشفته اند چه نسبتی با فردوسی دارند. آیا دوری و نزدیکی خود را با فردوسی مساحی کرده اندتا پی به این حقیقت ببرند که هیچ نسبتی با فردوسی ندارند تا از توهین به ساحت او بر آشوبند و پیراهن خود را پاره کنند.
براستی ما چه نسبتی با فردوسی داریم.کسی که مردمان روزگارش او را حکیم می خواندند تمامی عمر و دارو ندارش را وقف بالا بردن بنایی سترگ کرد که از باد و باران گزندی نبیند اما حاصل کار برای او چه بود .
نه پاداشی به او دادند و نه در بالای مجلس او را نشاندند وقتی هم مرد جسد او را در گورستان مسلمین جای ندادند.  
چرا ما اینجاییم
 در ۴۰۰ سال قبل از میلاد فضیلت یک شهروند آتنی در این بود که هنرهای هفتگانه را بیاموزد  
این هنر ها چه بودند
تفکر نقادانه  
 آموختن منطق و مهارت استدلال کردن
  بلاغت و مهارت سخن گفتن بصورت شیوا و قابل‌فهم
آموختن فلسفه  
  آموختن حساب و هندسه و نجوم
آمادگی جسمانی  
 و آموختن موزیک به معنی مهارت در هنرهای زیبا
وقتی ایرانی اروپا نشین می رود روی قبر ساعدی در پرلاشز ادرار می کند با هر بهانه ای و فیلم شاهکارش را در شبکه های مجازی به اشتراک می گذارد و عده ای از همان اروپا نشینان ایرانی به توجیه این کار پلشت بر می آیند.چرا تعجب می کنیم لوده ای در حوالی خانه ما به صورت بزرگترین حماسه سرای ایران و جهان تف کند.
خب ما همینیم که هستیم .اتفاقی نیست که چرا اینجاییم.چرا تعجب می کنیم وقتی تمام قد خود را در آینه می بینیم. این ها زاد و ولد همین سنن بی فرهنگی ماست.
در قرن ششم قبل از میلاد سولون حاکم یونان قانونی وضع کرد که غرور و نخوت جرم تلقی می شد این قانون فرصت می داد که همه شهروندان در آگورا سخن بگویند. از دل همین سخن گفتن به آزادی  سیصد سال بعد سه چهره  تابناک فلسفه سقراط و افلاطون و ارسطو بر آمدند.
باید از خود پرسید در شش قرن قبل از میلاد مسیح و دو قرن بعد و یک قرن بعد از آن ما کجا بودیم وچه می کردیم تا دستمان بیاید چرا امروز اینجاییم.
 
 

 

یک نظر بنویسید

 

نظرات شما

بدون نظر