۱۴۰۴-۰۶-۲۶
امین بیات

رژیم اسلامی «توان دفاعی» خود را از دست داده

رژیم اسلامی «توان دفاعی» خود را از دست داده چشم انداز توافق ترامپ با خامنه ای کاملا در تاریکی فرو رفته است و از طرفی نتانیاهو گوش به زنگ ترامپ مانده تا حمله به تاسیسات اتمی در ایران را برای بار دوم بمباران کنند، تا از سرنوشت مواد غنی شده در صد بالای اورانیوم مطلع شوند، بهر حال فرصت دوماهه آتش بس در حال به پایان رسیدن است،و سران رژیم نتوانستنداقدامی موثر و بازدارنده انجام دهند،و از طرفی در درون حاکمیت اختلافات باوج خود رسیده،معنایی جز این ندارد که تن به جنگ و ادامه آن خواهند داد،و بخوبی از تاثیراتی که جنگ ۱۲ روزه بر جامعه گذاشت آگاهند،و برای خانه نشین کردن مردم تنها راه سرکوب و فشار را انتخاب کرده اند،بحران آب و بحران برق هم آرامش مردم را بهم زده و شرایط معیشت مردم هر روز بدتر میشود،مشگل گرانی مسکن،گرانی و تورم افسارگسیخته ،بیکاری وسعت بیشتر بخود گرفته ،و در کل قدرت خرید مردم هر روز کمتر میشودو سفره ها خالی تر میگردد،مشکلات مردم میتواند فروپاشی درونی را سرعت بخشد،جهت رهائی از این شرایط اسفبار، مردم در ایران، بدنبال تغییران بنیادین باید باشند، و بهر وسیله شده قدرت را از چنگال خون آشام پاسداران بیرون بیاورند و خود آنرا بدست بگیرند.

بعد از حمله نظامی یا جنگ ۱۲ روزه اسرائیل به ایران،نشان داده شد که رژیم «توان دفاعی» اش در هم کوبیده و نابود شده،زیرا نتوانست از سران پاسداران و پایگاههای خود دفاع کند،بهمین دلیل معروفترین فرماندهان سپاه و دانشمدان هسته ای بدون هیچگونه مقاومت بازدارندگی کشته شدند،بسیاری از پایگاههای نظامی ارتش و سپاه نابود شدند،و شدت ضربات بقدری مهلک بود که قادر به پرتاب موشک به اسرائیل نشدند،،مهمترین سایتهای هسته ای مستقیم توسط بمب افکنهای سنگر شکن آمریکا بمباران شدند،مرکز صدا و سیما هدف قرار داده شد،«رهبر » مفلوکشان به زیر زمین پناه برد، و رهبران باقیمانده «حماس» در قطر نیز مورد هدف قرار دادند،از قرار معلوم قرار است خامنه ای نفر آخر باشد.

 

خیزش انقلابی و میدانی زنان و مردان جوان ایران و اعتصابات کارگری علیه نظام جمهوری اسلامی نوید رهائی ایران از چنبره استبداد جمهوری اسلامی و چیره گی آینده‌سازان بر دین‌باوران گذشته‌گرا را می‌دهد. خیزشی که باید هرایرانی میهن‌پرست از آن پشتیبانی کند تا بتوان آنرا به انقلابی دمکراتیک بدل کرد.

از آن‌جا‌ که تاریخ هر کشوری بازتاب دهنده تلاش و کوشش گذشتگان است، پس برای ساختن آینده‌‌ای بهتر باید با بررسی تاریخ بتوانیم دستاوردهای گذشتگان را به چراغ راه آینده بدل گردانیم.

نگاهی به تاریخ ژرفای سده گذشته آشکار می‌سازد که ایرانیان پس از پی بردن به عقب‌ماندگی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی خویش کوشیدند برای دست‌یابی به آینده‌ای بهتر ساختارهای روبنائی سنتی خود را دگرگون سازند تا بتوانند از جهان کهن به جهان نو گام نهند. اما، پیروزی جنبش‌ تنباکو علیه انحصار اقتصادی بیگانگان در ایران و انقلاب مشروطه با هدف تبدیل دولت استبدادی چند هزار ساله به دولتی دمکراتیک آشکار ساخت تا زمانی که نتوانیم به‌چیره گی استعمارگران اروپائی و آمریکا پایان دهیم که با در دست داشتن پرچم مدرنیته در پی استعمار و غارت ثروت‌های ملی ما بوده و هستند، نخواهیم توانست به استقلال، حاکمیت ملی و آزادی‌های شهروندی خویش دست یابیم. هم‌چنین بررسی تاریخ سده گذشته آشکار می‌سازد که بدون وجود زیرساخت‌های مدرن فقط می‌توان به شبه مدرنیته دست یافت، یعنی آرایش روبنائی کشورهای عقب‌مانده «مدرن» دیده میشود، اما بافت زیربنائی آن‌ّ‌ها هم‌چنان عقب‌مانده باقی می‌ماند، وضعیتی که سبب کُندی پیش‌رفت به سوی مدرنیته می‌شود.

با آن که ایران نخستین دولت آسیائي بود که توانست با بسیج نیروهای جامعه کهن و هواداران مدرنیته که در اروپا تحصیل کرده بودند، پیروزمندانه انقلاب مشروطه را با هدف تحقق دولت دمکراتیک و حکومت متکی بر قانون متحقق سازد، اما دیری نپائید که دستاوردهای آن انقلاب با تحقق پادشاهی استبدادی پهلوی که دست‌نشانده امپریالیسم انگلیس بود، نابود شدند،و امروز هم دست بردار نیستند.

 

مردمان ایران با پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ که میبایست بیک دولت مستقل و دمکراتیک دست یابند.به دلیل اینکه آهاد جامعه ایران خواهان بر کناری رژیم سلطنتی بودند ولی هیچگونه درک و خواست مشترکی که چگونه شکل حاکمیتی را باید جایگزین رژیم کودتا نمود، نداشتند، اما با استقرار دولت دینی از همان آغاز بخش بزرگی از شهروندان ایران که پیرو ادیان و مذاهب دیگر و خداناباور بودند، از بسیاری از حقوق شهروندی خویش محروم شدند و زنان ایران، یعنی نیمی از جمعیت کشور بنا بر احکام شریعت اسلامی که شالوده قانون اساسی جمهوری اسلامی بر آن استوار است، به انسان‌های درجه دو بدل گشتند.

آشکار است که از فردای تصاحب انقلاب، حکومت اولیگارشی شیعه ۱۲ امامی بر جامعه چیره شد و مردم را به «خودی» و «غیرخودی» تقسیم کرد. اگر در همه‌پرسی قانون اساسی بیش از "۹۹" درصد از شرکت‌ کنندگان به «جمهوری اسلامی» ر أی دادند، اینک بنا بر پژوهش‌های جامعه‌شناختی بین ۵ تا ۱۰ درصد از شهروندانی که از حق رأی برخوردارند، از رژیم جمهوری اسلامی پشتیبانی می‌کنند. چکیده آن که امروز «خودی‌ها» اقلیت کوچکی از شهروندان ایران را تشکیل می‌دهند، یعنی نیروی ۵٪بر اکثریت جامعه حکومت می‌کند. به همین دلیل نیز رژیم «ولایت فقیه» نمی‌تواند خود را نماینده اکثریت جامعه بداند. چکیده آن که مردم ایران و به‌ویژه اکثریت زنان و جوانان ایران مخالف سرسخت حکومت دینی جمهوری اسلامی و خواهان «جامعه‌ای باز» هستند که در آن حکومت‌گران حق زندگی خصوصی و پایمال کردن حقوق شهروندی‌شان را نداشته باشند.

اینک بیش از سه سال از مرگ دلخراش دوشیزه مهسا امینی می‌گذرد. مرگ نابهنگام این دختر ۲۲ ساله که توسط ماموران «گشت ارشاد» دستگیر و به بازداشتگاه منتقل شده بود، به‌ناگهان سبب خیزش خودجوش دانش‌آموزان و دانش‌جویان در بسیاری از شهرهای ایران گشت. در آغاز این خیزش دارای خواست‌های مطالباتی ضد حجاب اجباری بود، و با طرح شعار «زن، زندگی، آزادی» ،با توجه به اینکه این شعار مرز میان زنان مترقی و غیره و تفاوتهای طبقاتی را معین نکرده بود اکنون میبایست کوشید و بدرک واقعبینانه ای با اتکا به حرمت انسانی بررسی و پالایش داده شود تا همه گان با درک واحدی ار مفهوم مترقی «زن،زندگی، آزادری» دست یابند ، اکنون با طرح شعار «زن ، زندگی، آزادی» خیزش مطالباطی جوانان ایران به مطالبات سیاسی و خواست سرنگونی جمهوری اسلامی ارتقا ء یافته است ، ولی رژيم منحوس و دختر کش جمهوری اسلامی دست از جنایات خود بر نداشته و با قتل دولتی خانم الهه حسین نژاد به قتل های دولتی دیگر و اعدامها ادامه میدهد،درحقیقت پروژه هراس افکنی در جامعه و جدال هسته ای و به بن بست رسیدن مذاکرات و افزایش احتما ل جنگ به مرحله دوم بیشتر شده است.

دین و دینمداری و تداوم آن باز تابی از باز تولید انسان نماها معتقد به دین از باز تولید توهمات آنها سرچشمه میگیرد ،فردی که زندگی خود را در اختیار تبلیغات در جهت رسالت دین در سیاست و گسترش آن میگذارد ّ«انسانی» عقب مانده است و از این طریق قصد رسیدن به مقاصد ضد بشری خود را دارد،یک ماجراجوئی فردی را دنبال میکند،فردی گمراه کننده دیگران است،روش او مغز شوئی است،و بیهوده فکری باطل در راه رستگاری خود و دیگران می پیماید،اینگونه افراد اشراف دار بر دانش مدرن امروز نیستند،می بینیم هزاران کتابهای بی ارزش دینی که توسط مبلغان دین بنگارش درآ مده اند پشیزی ارزش و اعتبار ندارند،ذهنیت اینگونه افراد کنجکاوانه نیست بلکه دام گستر و بی حقیقت ،رابطه ای با علم و تحصیل ندارندو مخاطب خود را تشویق به کسب دانش مدرن نمیکنند بلکه در عقب ماندگی در جا میزنند،شواهدآنها ، اشاره به یکسری داده های تاریخی ارزان است،و هر گز سر چشمه و یا بنیان دین را زیر سئوال نمیبرند،و چه زمانهای نامحدودی را به ثنا گوئی و باورهای بدون پشتیبانه ، از سنتهای تاریخی و پیوندشان با ماتریالیسم بی اطلاع ،ماتریالیسم موضوعی هستی شناسانه و متا فیزیکی است،و از ذهن مستقل عمل نمیکنند،و جهان طبیعی هم در جهان اجتماعی صادق و در نهایت در تضاد با ایدالیسم است.

افراد دینمدار سیاسی بدون آگاهی قبلی خود را واسطه رسیدن به واقعیت مجهول دین و دیگران میکنند،این عاملان تنها بر اساس منابع خود اقدام به تبلیغ میورزند و مخاطب اینگونه افراد، افراد بیسواد و گاها تحصیلکرده هم بدامشان می افتند این عاملان عقب مانده منافع مشترک دارند،سنت عقبگرایی نشانه زوال در تفکر و افول جریانات مذهب گرا بوده و هست.هدایت تاریخ توسط اینگونه افراد به نا کجا آباد ختم میشود،و در مقابل مردم و اجتماع هیچگونه تعهدی را نمی پذیرندو به وعده و وعید مردم را به گمراهی میکشانند،کنش طبقاتی را اساسا با انگیزه مادی منطبق میکنند،راههای پیشنهاد شده توسط مبلغین مذهب عملا مردم را از زندگی و آرامش و اقتصاد و سیاست مدرن بدور نگهداشته است،و هر گز در راه بهبود و وضعیت مادی و معنوی مردم نمی اندیشند بلکه عاملان و گول خوردگان را به وحشت از عذاب الهی در صورت نه پذیرفتن گرفتار میکنند و خود در خلوت آن کار دیگر میکنند،از نظر ساختاری اینگونه افراد گمراه کننده گان دیگران هستند،و میکوشند جایگاه مرموز خود را حفظ کرده تا بقایشان تضمین شود،معمولا از سلامت جسمی و روحی بر خوردار نیستند،و برنامه های ادامه داده شده توسط آنها بر اساس منافع مادی مردم تنظیم نشده است،و هیچگونه ارزش مداری فرهنگی ندارند نمونه های بیشماری میتوان از اینگون افرادنام برد(خمینی،خامنه ای و آخوندهای حوزه های علمیه،بنی صدر،مجاهدین،شریعتی ها و...

 

هم‌چنین با آغاز خیزش مطالباتی جوانان ایران، دولت‌های امپریالیستی و ارتجاع منطقه‌ که برای تحقق منافع درازمدت خود خواهان فروپاشی حکومت اسلامی ایرانند تا بتوانند میهن ما را به چند دولت کوچک و «عادی» تبدیل کنند، کوشیدند با پشتیبانی سیاسی و رسانه‌ای از این خیزش خودجوش به جهانیان بفهمانند که جنبشی «انقلابی» سراسر ایران را فراگرفته و وظیفه نه فقط ایرانیان، بلکه همه دولت‌های دمکراتیک و هوادار حقوق بشر جهان است که از «انقلاب نوین» ایران پشتیبانی کنند.

آشکار بود که رژیم« ولایت فقیه» به رهبری جنایتکاری بنام خامنه‌ای که حاضر به پذیرش دگراندیشان نیست، با پیروی از سیاست سرکوب خواهد کوشید خیزش مسالمت‌آمیز نوجوانان ایران را درهم بکوبد و لی موفق نشده و نخواهد شد.

امروز شاهد آنیم که چگونه دولت‌های امپریالیستی تریبون‌های پارلمان‌های دولت‌های اروپائی، اتحادیه اروپا، کنگره آمریکا، نشست کشورهای ناتو ، نشست کمیسیون حقوق‌بشر سازمان ملل و ... را در اختیار مشتی خائن ایران بر باد ده قرار داده‌اند تا به نمایندگی از خیزش نوجوانان ایران از جامعه جهانی خواستار تحریمهای بیش‌تر شوند.

تاریخ به ما آموخته است که دولت‌های اردوگاه امپریالیسم سرمایه‌داری هر چند در درون خود دارای ساختار کم و بیش دمکراتیک هستند، اما فقط زمانی از حکومت‌های دمکراتیک در کشورهای پیرامونی دفاع خواهند کرد که سیاست‌های اقتصادی، سیاسی و نظامی این دولت‌ها با منافع ملی اردوگاه امپریالیسم در تعارض نباشد. به‌عبارت دیگر، دمکراسی در کشورهای پیرامونی فقط می‌تواند ،شبه دمکراتیک باشد، زیرا دولتی که منافع ملی امپریالیسم آمریکا را برتر از منافع ملی مردم خویش بداند، فقط دولتی شبه دمکراتیک خواهد بود. هم‌چنین کم نبودند حکومت‌های دمکراتیکی که توسط کودتاهای آمریکائی سرنگون شدند که دو نمونه آن کودتا علیه حکومت ملی دکتر مصدق در ایران و دکتر آلینده در شیلی بوده‌اند. بنابراین هرگاه دولت‌های امپریالیستی به یاری اپوزیسیون خوش خیال ایران بشتابند، می‌خواهند چیرگی از دست رفته سیاسی، اقتصادی و نظامی خود را در میهن ‌ما بازسازی کنند.

من بر این باورم که ایرانی مستقل و برخوردار از حاکمیت ملی و دمکراتیک فقط هنگامی می‌تواند تحقق یابد که بتوانیم هم‌زمان با رژیم ارتجاعی و جنایت‌کار جمهوری اسلامی و امپریالیسم جهانی و ارتجاع منطقه مبارزه کنیم، زیرا تا زمانی که زیرساخت‌های مدرنیته در ایران وجود نداشته باشند، با فروپاشی رژیم اسلامی به دولت دمکراتیک و «جامعه باز» که مبتنی بر برابرحقوقی شهروندان است، دست نخواهیم یافت و تا زمانی که اردوگاه امپریالیسم نتواند دگرباره بر اقتصاد و سیاست ایران چیره گردد، خطر تحریم‌های همه‌جانبه و تجزیه ایران وجود خواهد داشت.

توافق جمهوری اسلامی با آژانس بین المللی اتمی، یا تسلیم ،

محوریت این توافق بر کلاهبرداری دو طرف استوار است یکی میگه که اگر حاکمیت جمهوری اسلامی مورد تجاوز قرار بگیرد و درصورت هر گونه اقدام خصمانه علیه حاکمیت اسلامی، مانند بازگرداندن قطعنامه های شورای امنیت،این تعهد هیچگونه اعتباری نخواهد داشت،دیگری تهدید میکنه اگر تن به خواسته های ما ندهید بلایی که بر سر رهبری پاسداران آوردیم بر سر هیئت دولت هم خواهیم آورد، یعنی تسلیم بلاشرط.

برای جلوگیری از فاجعه جنگ داخلی و تجزیه ایران که خواست سرمایه داری جهانی و خائنین داخلی است، دست خود را به‌سوی همه نیروهائی که منافع ملی را مقدم بر منافع شخصی و سازمانی میدانند ،که خواهان تحقق ایرانی دمکراتیک، مستقل و برخوردار از حاکمیت ملی هستند، دراز می‌کنیم و امیدواریم با ایجاد جبهه‌ای فراگیر از نیروهای ملی بتوانیم در هر دو جبهه درونی و بیرونی مبارزه هم‌زمانی را آغاز کنیم. آشکار است که رهبری چنین جبهه‌ای باید فراگیر و در داخل ایران باشد، یعنی همه سازمان‌هائی که خواهان ایرانی مستقل، برخوردار از حاکمیت ملی و دمکراتیک هستند و منافع بخشی از مردم جامعه ما را نمایندگی می‌کنند، باید بتوانند در تناسب با کنشگری اجتماعی و سیاسی خویش در آن سهم داشته باشند.

اعدام مخالفین در نظام اسلامی به ابزاری برای بقای ننگین خود انجام میگیرد،انقلاب اجتماعی «جنبش زن،زندگی،آزادی» در ایران انجام گرفته و اکنون مردم در مسیر انقلاب سیاسی و تغییر رژیم هستند،و دیر نیست که به سلطه ی اسلام ارتجاعی بر ایران پایان داده خواهد شد،و راز بقای جمهوری اسلامی و ادعای دروغین «انسجام ملی» نیز توطئه ای دیگر از جانب آخوندها است،در حالیکه «انسجام ملی» در جهت سرنگونی جمهوری اسلامی شکل گرفته،مردم در حالت سرکوب به گندیدگی سیستم اسلامی پی برده و در حال دفع آن هستند،و روزی فرا خواهد رسید که با کلیت حاکمیت اسلامی تعیین تکلیف خواهد نمود،و دیگر فریب رژیم را نخواهند خورد و ابزار بقای رژیم نخواهندشد.

راه درست آنست که رهبری جمعی بایستی در داخل ایران بوجود آید و نه در خارج، ایرانیان و سازمانهای سیاسی مترقی در خارج از کشور بایستی تلاش کنند که افکار عمومی جهانیان و شخصیتهای سیاسی و سندیکاههای مترقی را بدفاع از مبارزه حق طلبانه در ایران بسیج نمایند و هم زمان دسیسه های آشکار و نهان منطقه ای را فاش و خنثی نمایند.

ایجاد رهبری جمعی در ایران.

زنده باد آزادی

برابر با ۲۴ شهریور ۱۴۰۴15.September 2025

https://facebook.com/amin.bayat.9

amin.bayat@googlemail.com

www.youtbe.com/aminbayat6906

یک نظر بنویسید

 

نظرات شما

بدون نظر