«زمان برای اقدام رو به اتمام است»
خطاب به رفقای عزیز طیف کومله، رفقایی که خود را چپ و سوسیالیست مینامند.
ایران آبستن دگرگونی های عظیمی است که میتواند به سرنگونی رژیم منجر شود. فرض را بر این میگذاریم که رژیم سقوط کرد. در سطح سراسری هر چند چپ و خواستههای سوسیالیستی در متن جامعه قوی است، ولی در نبود یک الترناتیو منسجم تشکیلاتی چپ احتمال دست به دست شدن قدرت مابین آلترناتیوهای راست بسیار بالا است که البته این موضوع این بحث نیست. انقلاب زن زندگی آزادی این ضعف تشکیلاتی چپ متحد را با وضاحت کامل نشان داد.
موضوع بحث در این مقاله این است که آیا کومله در کردستان میتواند به عنوان چپ و تشکیلات تودهای کارگران و زحمتکشان کردستان با قدرت ظاهر شده و چپ را به آلترناتیوی قدرتمند و متحد در فردای سرنگونی بدل کند؟
رفقای عزیز این نوشته وارد مقولات ایدیولوژیکی و نقلقول از بزرگان و رهبران جهانی مارکسیستی از قبیل مارکس، انگلس و یا لنین نمیشود و من خود را در چنین سطحی به حساب نمی آورم ؛ اینجا به جنبه عملی و در عین حال ممکن آلترناتیوی قدرتمند انقلابی و چپ که در معادلات آینده در کردستان میتواند به طور جدی مطرح باشد.
کومله چه در انقلاب ۵۷ و چه در در سالیان گذشته و چه در انقلاب زن زندگی آزادی از تاثیر گذارترین اپوزیسیون ایرانی در کردستان بوده و میتوان گفت در هیچ جای دیگر در ایران ما شاهد جریانی چپ که تودههای مردم را به اقدامات انقلابی سوق دهد، نبودهایم.
نقطه ضعف بزرگ طیف کومله پراکندگی و درک نکردن جایگاه موثری است که در جامعه کردستان دارد. یکی چپ میزند آن دیگری راست. یکی میخواهد حزب یک بنی طبقه کارگر باشد و آن دیگر میخواهد کومله ۵۷ را دوباره زنده کند. و خیلی ها هم ترجیح میدهند که جزء این مجادلات بی پایان نباشند. یکی میخواهد کردستانی عمل کند و آن دیگری از ضرورت یک حزب کمونیستی سراسری. یکی میگوید پیروزی کمونیزم و سوسیالیزم در یک کشور ممکن نیست و آن دیگری معتقد است که چرا ممکن است و ... و من و به احتمال زیاد تعداد بسیار بیشتری، معتقدم که همه این جریانها و موضعگیری های سیاسی در قالب یک حزب سیاسی که میخواهد منافع کارگران و تودههای زحمتکش در جنبش انقلابی کردستان را نمایندگی کرده و سفره مردم را رنگینتر و مطالبات ملت کورد را به ثمر برساند، کاملا ممکن است. حتی با وجود اینکه معتقدم که کسانی که معتقد به جدایی و استقلال کردستان هستند، ناخودآگاه بزرگترین ضربه را به مبارزات مردم کردستان در این دوران، میزنند و ملت کرد را با چهار دولت قدرتمند به جنگ میکشانند. تحقق آرزوهای شیرین باید متکی با تجربه و تحلیلی علمی و امکانات عملی تحقق آن باشد. ولی اگر آنها خود را چپ و سوسیالیست انقلابی بدانند باز هم وجود آنها در کومله امکان پذیر است. کسی چه میداند شاید روزی جنگی جهانی و معادلاتی که فعلا قابل پیشبینی نیستند، اتفاق افتاد که چنین ایدهای را محتمل سازد.
نوشتن این مقاله شلیک گلوله ای در تاریکی نیست بلکه این احساس است که رفقای کومله در بعد وسیع آن یک نوع تمایل به نزدیکی و رفاقت صمیمانه را نشان میدهند. در طول این سالها واقعا من به این نکته پی بردهام که تنها مجادلات ایدیولوژیکی و آنچه که بر روی کاغذ و زبان میآید تنها ملاک واقعی نیستند، بلکه روانشناسی و تمایلات و خواستههای شخصی میتوانند در عملکردهای صورت گرفته تأثیر گذار باشند.
کسی مثل من آدم مشهور و تاثیر گذاری در یک جریان حزبی نیستم و این به من مجال و امکان آنرا میدهد که ایده و سخنانم را راحت و آزاد و بدون ملاحظه گری بیان کنم و به هیچوجه نگران برخوردهای مقابله گرانه نباشم. من کاملا به این معتقدم که زمان اتحاد و همبستگی به شدت دارد تنگ میشود و میتواند سقوط رژیم در چنین موقعیتی ما را به حاشیه رانده و به جنبش انقلابی کردستان ضربه بزند و این منافع جنبش کردستان است که برای من مهم است و نه ملاحظات و منافع حزبی. کاملا به این واقفم که نوشتن چنین مقالهای از جانب مثلاً رفیقی که بالفرض در کمیته مرکزی جریانی از طیف کومله است، میتواند موضوع آبدار و وسوسه گری برای کسانی باشد که عادت به مخالفت نویسی هستند.
فشار از پائین
رفقای با اتوریته تر و کاریزماتیک تر و البته همه رفقای طیف کومله اگر در این راه و از پایین تلاشهای خود را شدت ببخشند و فشار بر جریانات موجود کومله که هر کدام دارای کمیته مرکزی های چندین ده نفره هستند را برای همگرایی افزایش دهند. حفظ مقام وسوسهانگیز است ولی برای ما سوسیالیست ها باید اولویت کارگران و زحمتکشان و اتحاد صفوف و قدرتمندی هر چه بیشتر حزب رهبری کننده آنان باشد. این همه حزب کومله ای در کردستان جدا از ج. ا. به تشکیلات های راست در کردستان از قبیل حزب دموکرات و همپیمانان رضا پهلوی و احزاب راست ایرانی یعنی جریان مهتدی و ایلخانی زاده تمام شود.
با فشار از پائین باید تلاش ها را برای همگرایی افزایش دهیم. زمان بشدت تنگ است.
در پایان من پیشنهاد کنکرت و مشخص خود را برای پیشبرد سریعتر این ایده هم گرایی بیان میدارم، هر چند میدانم که مخالفتهای متعددی هست.
رفقا در روزهای گذشته همه طیفهای کومله و همه کسانی که روزی در کومله فعالیت داشتهاند، یاد رفقای جانباخته مان ، رفقا فواد مصطفی سلطانی، صدیق کمانگر، غلام کشاورز ، دکتر جعفر شفیعی و
.. را گرامی داشتیم. این نکته را به این دلیل در اینجا متذکر میشوم که ما رهبران خود را گرامی میداریم و البته نه فقط آنانی که جان باخته اند بلکه آنانی را هم که هنوز در قید حیات و مبارزه هستند. این رهبران باید بطور وسیع و مداوم به تودههای مردم و همچنین به اپوزیسیون ایرانی و مدیای موجود معرفی و نشان داده شود که از پشتیبانی بالایی برخوردارند. من این را فرد پرستی نمیدانم ولی شخصیتی انقلابی مثل رفیق ابراهیم علیزاده که مواضع غیر سکتاریستی و متحد گرایانه دارد و حتی در خارج از کومله شناخته شده است میتواند با پشتیبانی ما شخصیتی مناسب و البته قدرتمند در زمینه همگرایی باشد و میتواند در آینده نقش بیشتر، معتبر تر و موثرتری در پیشبرد و شناسایی هر چه وسیعتری در اهداف مطلوب ما ایفا نماید.
حمید رحمانپور
۱۴.۰۹.۲۰۲۵ میلادی