۱۴۰۴-۰۷-۲۸
ک - الوند

امپراتوری به ایالات متحده بازمی‌گردد - برگردان

 

Patrick Mazza

پاتریک مازا

برگردان : ک الوند

 

فرماندهی شمالی ایالات متحده مالکیت عمومی تاریخ در حال رسیدن به ایالات متحده است. مرکز گسترده‌ترین امپراتوری تاریخ، اکنون به سواحل خود بازمی‌گردد.

صحنه‌های سربازان در خیابان‌ها، با مردمی که دستگیر و به اردوگاه‌ها برده می‌شوند، به دستور یک فرد قدرتمند که خود را قانون می‌داند، در بسیاری از کشورها دیده شده که. ما بارها شاهد آن بوده‌ایم. برخی از نمونه‌های قابل توجه، شیلی، برزیل، گواتمالا، ایران و اندونزی بوده‌اند که توسط اقدامات پنهانی ایالات متحده برای حفظ قدرت الیگارشی‌های داخلی که مدیون منافع اقتصادی ایالات متحده هستند، تحریک شده‌اند.

اکنون شاهد ادعاهای بی‌رحمانه قدرت مطلق هستیم که به همان دلایل به ایالات متحده می‌آید. امپراتوری‌ها می‌توانند دیکتاتوری‌ترین سیاست‌ها را در مناطق استعماری خود اعمال کنند و در عین حال لیبرال دموکراسی را در کلان‌شهرهای داخلی خود حفظ کنند.

اما وقتی اوضاع سخت‌تر می‌شود و رقابت برای منابع محدود افزایش می‌یابد، دموکراسی لیبرال رنگ می‌بازد و دستکش مخملی از مشت آهنین خارج می‌شود

ایالات متحده اکنون با چنین وضعیتی روبرو است.

چین اکنون جای ایالات متحده را به عنوان قدرت برتر صنعتی و تجاری در جهان با رهبری در بسیاری از زمینه‌های فناوری دیگرگرفته است.

در داخل ایالات متحده، شرکت‌هایی که در زمان رکود اقتصادی تحت فشار برای سودآوری هستند، به طور فزاینده‌ای اکثر مردم را تحت فشار قرار می‌دهند. این امر با تمرکز قدرت در انحصار چندجانبه که در آن اکثر صنایع بزرگ در تعداد انگشت‌شماری از شرکت‌های بزرگ متمرکز شده‌اند، امکان‌پذیر می‌شود. در پشت شرکت‌ها، میلیاردرها هستند که مصرانه ثروت بیشتر و بیشتری را برای خود انباشته می‌کنند، در حالی که اکثر مردم عقب می‌مانند و بیشتر در قرض فرو می‌روند.

شرکت‌ها و میلیاردرها از قدرت خود برای کاهش درامد بر مالیات‌ها استفاده میکنند و باربحران ها را بر دوش بقیه ما انداخته‌اند. نتیجه، کسری‌های عمیق بودجه فدرال که با استقراض تأمین مالی که منجر به پرداخت بهره‌ای می‌شود که اکنون از هزینه‌های نظامی فراتر رفته است.

پر واضح است این ( طرح پونزی ) نمی‌تواند ادامه یابد، و با بی‌میلی فزاینده سرمایه‌گذاران برای خرید بدهی ایالات متحده ثابت شده است.

در همین حال، قدرت اقتصادی متمرکز، را دولت در دست گرفته است. وقتی منافع قوی با احساسات عمومی برخورد می‌کنند، منافع اول تقریباً همیشه برنده می‌شوند. در غیر این صورت، ما مراقبت‌های بهداشتی جهانی، آموزش دانشگاهی رایگان، افزایش شدید حداقل دستمزد و اقدامات جدی برای کاهش آلودگی مخرب آب و هوا را داشتیم. سلاح‌ها به اسرائیل سرازیر نمی‌شد. البته واقعیت همانطور است که ما می‌بینیم. ایالات متحده دهه‌هاست که به آرامی به سمت فاشیسم الیگارشی در حرکت است.

منافع ثروتمندان به طور فزاینده‌ای قدرت را به دست گرفته‌اند و مسیرهای تعامل دموکراتیک را قطع کرده‌اند. آنها توسط یک دیوان عالی راست‌گرا که عملاً تمام محدودیت‌ها را برای کمک‌های مالی به مبارزات انتخاباتی برداشته قدرت گرفته‌اند، در حالی که به اقداماتی که سرکوب رأی‌دهندگان را ممکن می‌سازد، مجوز می‌دهند.

در همین حال، یک ریاست جمهوری امپریالیستی در طول قرن‌های بیستم و بیست و یکم قدرت گرفته و بدون تأیید کنگره، جنگ‌های آشکار و پنهانی را به راه انداخته است.

امروزه درخواست‌های زیادی برای نجات دموکراسی و توقف فاشیسم مطرح می‌شود. اما سوال این است که ما واقعاً چقدر دموکراسی داشته‌ایم و تا چه حد نوعی فاشیسم نرم ظهور کرده است. به هر حال، یکی از تعاریف فاشیسم، ادغام شرکت‌ها و دولت است.

این به معنای آن نیست که ما هیچ دموکراسی نداریم، اما این دموکراسی در مناطق محلی و برخی ایالت‌ها قوی‌ترین و همانطور که گفته شد، در سطح فدرال که شرکت‌ها قوی‌ترین هستند، ضعیف‌ترین است.

آنچه لحظه فعلی را متفاوت می‌کند، تلاش آشکار ترامپ و افرادش برای کسب قدرت مطلق است. نادیده گرفتن احکام دادگاه. تهدید به دستگیری مقامات دولتی. فدرالی کردن واحدهای گارد ملی. اعزام نیرو از ایالتی مطیع مانند تگزاس به ایالتی مانند ایلینوی که فرماندار در آن مقاومت کرده است. در حالی که ما مدت‌هاست تحت پوشش هنجارهای دموکراتیک از دموکراسی دور می‌شویم، ترامپ در حال کنار زدن پرده از چهره واقعیت است.

اگر در این آسمان تاریک، نوری وجود داشته باشد، این لحظه‌ای از شفافیت است، زمانی که پتانسیل‌های یک دولت دیکتاتوری که مدت‌هاست در حال شکل‌گیری است، به طور کامل نمایان می‌شود. نکته این است که این پتانسیل‌ها وجود داشته‌اند. آن‌ها در ذات نقش ایالات متحده به عنوان مرکز یک امپراتوری هستند.

نظامی‌گری، یک دولت گسترده جاسوسی-اطلاعاتی، کنترل سیاست‌های داخلی توسط شرکت‌های جهانی و مهم‌تر از همه، قدرت فزاینده ریاست جمهوری، موتور بزرگ امپراتوری. نباید از اینکه آنچه در بسیاری از کشورهای تحت کنترل ایالات متحده دیده شده است، به خانه ما می‌آید تا ما را آزار دهد، شوکه شویم. بنابراین، برای نجات دموکراسی موجود و جلوگیری از موج فاشیسم، باید ریشه‌های وضعیت فعلی خود را عمیقاً بکاویم و آینده‌ای پساامپراتوری را تصور کنیم.

از آنجایی که امپراتوری تماماً در مورد قدرت متمرکز است، باید راه‌هایی برای گسترش آن به شهرها و ایالت‌ها، جوامع و مناطق زیستی خود پیدا کنیم تا دموکراسی واقعی ایجاد کنیم

 

یک نظر بنویسید

 

نظرات شما

بدون نظر