چرا دستان «جبهه ملی» کج از آستین در میآید؟
در شرایطی که اکثریت مردم در ایران زمین در مسیر و جهت بر چیدن بساط ننگین جمهوری اسلامی قاطعانه کمر همت بسته اند ،یکبار دیگر همچون اوایل انقلاب ۵۷ افرادی تحت نام «جبهه ملی» بر این باورند که بدون حمایت اسلامیستها نمیتوان به دمکراسی رسید،در گذشته افرادی جون ( ادیب برومند-محسن فرشاد-سید حسین موسویان-هرمیداس پاوند و...)طی در خواستی کتبی از رئیس جمهور وقت آخوند امنیتی روحانی تقاضا میکنند:
«پس از حوادث اعتراضی،جنابعالی و وزیر محترم کشورو سایر مقامات جمهوری اسلامی کرارا اعلام نمودید که دولت با تجمعات قانونمند مردم مخالف نیست و مردم حق آزادی بیان دارندو می توانند پیشنهادات خود را در امور کشور مطرح کنندو...»).
متاسفانه امروز هم بعد از ۴۷ سال همان سیاست شکست خورده را دنبال میکنند،قرار است مثلا آلترناتیو درست کنند،دست بدامان مشتی مذهبی طرفدار بنی صدر شده اند،نزدیک به نیم قرن تمام عوامل مرتجع جمهوری اسلامی توهم پراکنی کردند و احمقانه کشور و مردم ایران را نابود و بر باد دادند ،دارودسته بنی صدرو طرفدارانش در انقلاب ۵۷ تا فرار بنی صدر در همه جنایات سهیم بودند،و دوباره امروز با مغز های علیل و پوچ خود را با شعار های تو خالی از آرمان فلسطین و روز قدس و نابودی اسرائیل و همچنین صدور انقلاب و هلال شیعی یاوه سرائی کردندو به خیال خود بطرف قله های پیشرفت قدم های اسلامی بر داشتند،اما دیدیم که بنی صدر حتی ائتلاف اسلامیش با مجاهدین ناکام ماند و رژیم خمینی هم در قعر دره فلاکت و بدبختی در لجنزار ویرانی اقتصاد اسلامی دیده میشود که حتی مزدوران جیره خوار رژیم اسلامی از خمینی و سید علی بیمار روانی و مزدور بیگانه روی بر گردانده اندرهبر جنایتکار خود خوانده و تهی مغز با تحلیل های با شکست مفتضحانه نظامی با آشفتگی به عقیده قرون وسطایی و شکست مذهب در ایران مواجه شدند.
رهبر جنایتکار خودخوانده و تهی مغز با تحلیل های بیجا و ابلهانه نتوانست سرداران جنایتکار و ابله سپاه و ومزدوران ارزشی و امنیتی که با دزدیدن ثروت مردم راه فرار را پیش گرفته اند را نگهدارد.
ننگ و نفرین بر شما و رهبران الدنگتان (خمینی و خامنه ای)هر دو تهی مغز و شما پاسداران پوشالیکه در حمایت جبهه ملی،ملی مذهبیها و نهضت آزادی و چپهای وابسته ،از آنها حمایت کردید،که بجز دزدی و جنایت هیچ ارمغانی برای مردم نداشتند،شما رهبرانتان لکه ننگی در تاریخ سر زمین ایران از خود بجای گذاشتید،و باید این رفتار احمقانه و جنایتکارانه شما درس عبرت برای نسل آینده باشد،برای فرزندان و نوادگان سرزمین پهناور ایران که متاسفانه هنوز بعضی ها در مسیر اسلام شکست خورده و مورد تنفر مردم گام بر میدارند.
دانشگاههای ایران با حضور هشتاد هزار دانشجوی از گروه تروریستی حشدالشعبی اشغال شده تو گویی دانشگاه متعلق به آنهاست،قوانین مهاجرتی هم که به همت جبهه پشتیبان امت اسلامی و مجلس روز به روز بنفع آنها می چرخد، بنفع امت افغانی-عراقی -لبنانی و... و به تحقیر ایرانی می پردازند، و شما رهبران باصلاح ملی بدنبال مذهبیها سینه چاک میکنید ، چه تفاوتی دارید،مسیر یکی است.
آخوندهای مزدوربر این کشور چنان تحت نام اسلام و دین حکم میررانند و دین و دنیا را با هم ویران کرده اند،تا اینکه مردم از دین متنفرشده اند، و شما آرزوی یک حکومت عقب مانده دینی را با توهم پراکنی دامن میزنید.همانگونه که آرزوهای افراد مرتجعی چون بنی صدر بگور رفت ،آرزوهای شما هم پایان خوشی ندارد همچنانکه سرداران جنایتکار سپاه آرزوهایشان را با خود به گور بردند،بنیان های حکومت اسلام هر لحظه و هر روز در حال فروریختن است ،چه شد که چشم بینای خود را از دست دادید.
درک اتحاد و مسئولیت پذیری شماچه شد؟
چرا از نقد در هراسید؟
بنظرم بحرانهای فراوان گلوی شما را میفشارد،میلیونها زن مبارز در «جنبش زن،زندگی،آزادی»نه به حجاب اجباری گفتندو نه به جمهوری اسلامی،اقتدار و اعتبار جمهوری اسلامی را پائین کشیدندو از اسلام گذر کردند و شما تازه وارد همکاری با اسلامگران شده اید.
در ۷ اکتبر که با کمک رهبر و پاسداران با حراج ثروت مردم ایران قرار بودبا مشتی تروریست حماس اسرائیل را نابود کنند ،با بمباران ۱۲ روزه و کشتار سران سپاه ،چه رذیلانه و با خواری تما م به زیر زمینها پناه بردند،و با ضربات تحقیر کننده به سیستم و نظام ،اطلاعاتی و امنیتی موجب این شد که دیگر رژیم قادر به بیان و نگهداری خود و اقتدار دروغینش نباشد.
ستون فقرات رژیم اسلامی شکسته شده ، ازمحور مقاومت و بازدارندگیش چیزی باقی نمانده، هر آنچه رشته بودند بقول معروف پنبه شد،علی مانده و حوضش،بخاطر غنی سازی اورانیوم چه فاجعه ای گریبانگیر ملک و ملت کردندچه ثروتهای میلیاردی که به هدر دادند و سفره مردم را خالی کرده و به فقر بدبختی کشاندند.
پیمان اسلو پس از سالها مناقشه به اختلافات پایان دادو اسرائیل را برسمیت شناختند و منجر به تشکیل دولت خودگردان فلسطین شد،پس از انعقاد پیمان اسلو جمهوری اسلامی حمایت خود را از جنبش فتح قطع کرد،و از حماس یک جریات تروریستی پشتیبانی کرد،امروز حماس هم مجبور به انعقاد پیمان صلح شد،جمهوری اسلامی از موضع شکست و ضعف اقدام حماس را مورد پشتیبانی قرار داد،جمهوری اسلامی چیزی جز ندامت و پشیمانی برای خود بجای نگذاشته .
سیاست امروز« جبهه ملی»و« حزب سوسیال دمکرات» همانند سیاستی بود که رئیس ساواک ثابتی در برابر آخوند ها بکار بست و در ده سال آخر حکومت شاه سیاست پرویز ثابتی این بود که شاه را متقاعد میکند تا به «اسلامگرایان» از هر لحاظ چه در زندان و چه در حوزه های علمیه پر و بال بدهد که در مقابل گرایش های مارکسیستی در واقع پادزهر تولید کنند.
حالا حکایت «رهبر حزب سوسیال دمکرات » و «جبهه ملی»که با همکاری و حمایت از مذهبیهای بنی صدری ،چیزی جز پادزهر دادن در مقابل مارکسیستها توسط عوامل مذهبی بنی صدری نیست.
آدمهای غیر دمکرات نمیتوانند مدیران خوبی باشند ،تجربه نشان داده است که برای رسیدن به یک جامعه دمکرات و لائیک تنها بمدیریت -دانش برترو تصمیم گیری مدرن نیاز است که نه «حزب سوسیال دمکرات» و نه «جبهه ملی»از آن بی بهره اند،معنای واقعی شکست سیاسی در تصمیم گیریها ی بیجا و غیر عقلانی این دو جریان نشان از فروپاشی کامل روان و بطور حتم در تاریخ این ابتکارات نادرست این دو جریان ثبت و زبان زد خاص و عام خواهد شد.
مردمان ایران از اقشار مختلف اجتماعی امروز در نقطه سرنوشت ساز تاریخ خود قرار گرفته اند،و با چالشهای اجتماعی،فرهنگی سیاسی و اقتصادی روبرویند،ما باید مسئولیت سیاسی و تاریخی خودر را حفظ و به آن عمل کنیم، اختلاف نظررا تهدید نشماریم.
در سال ۹۷ بنا بر درخواست کتبی سید حسن موسویان از رژیم جمهوری اسلامی خواست: برای عبور از بحران های روز افزون برداشتن سه گام را در خواست کرد: « ۱-آزادی زندانیان سیاسی ۲-برقراری آزادیهاو آزادی احزاب،اجتماعات و انتخابات۳-تشکیل مجلس موسسان برای اصلاح ساختار قدرت.» در خواستهای موسویان بظاهر بسیار خوب اما این درخواستهااز چه کسانی و چه رژیمی ،از مشتی عرب تبار جانی ،آخوند جنایتکار تازه بقدرت رسیده ،از یک دولت تروریستی اسلامی،که از روز اول تصاحب قدرت با کمک سرمایه داری جهانی هدفشان سرکوب ،شکنجه و اعدام زندانیان سیاسی بوده است ، از کدام آزاددی احزاب کدام انتخابات همه از سران رژیم جنایتکار اسلامی ، خواستار مجلس موسسان برای اصلاح ساختار قدرت ، با کمی تفکر عقلانی در مورد این درخواستها ،در می یابیم که این در خواستها آقای موسویان از رژیم جنایتکار اسلامی نشان میدهد که او بدنبال اصلاح رژیم مذهبی بوده است و امروز هم بدنبال همین خواست میباشد،پیرو اجداد خود در دوران انقلاب ۵۷ سرگردان و گیج روان است ،و این درحالیست که حزب او از جانب همین رژیم مرتد اعلان شده و او هنوز درنیافته که دشمن مردم اسلام است،از روز اول انقلاب مردم جبهه ملی رهبران بی کفایتش و اعضای بی هویتشان در خدمت تشکیل دولت مذهبی بودند و بدست بوسی خمینی به پاریس رفتند ،و تعهد به مزدور بیگانه دادند و بزرگترین خیانت را بمردم ایران کردند.
چند نوع چپ داریم:
من بر این نظرم که در صحبت کردن از چپ باید خیلی حساب شده برخورد کرد،چپ ایرانی از چپ وابسته وچپ مستقل تشکیل شده است که در بزنگاه تاریخ ۴۷ ساله اخیر نقش موئثری ایفا کرده است،دو گرایش یا دو نظر در متن شفایی و کتبی انتشارات چپ جلب نظر میکند.
اولی چپی که رهائی اجتماعی مردم و جامعه را در اسارت اسلام و جمهوری اسلامی با مبارزه با سلطه بیگانه گره میزندو در مقابل سلطه داخلی حالا جناحهای مختلف مورد نظر است ،با اما و اگر پیش میرود .
دومی چپی که طرفدار بدون قید و شرط مردم با همبستگی مدنی و مبارزه در دفاع هم زمان از کلیت جامعه در برابر هردوسلطه داخلی و خارجی تاکید میورزد.
یکی در کنار قدرت همیشه جا خوش کرده و میکند مانند دوران انقلاب و عملکرد خائنانه بخش بزرگی ازچپ و دیگری تلاش میورزد تا صدای رهائی مردم باشد و بخصوص رهائی طبقه کارگر.
بخشی از چپ در ۵۷ مدافع جمهوری اسلامی شد،و موجب شرمساری،و اگر از کردار زشت خود پشیمان ( شده) وعقب نشینی نکرده باشد،مایه شرم ساری است.
چپ یا چپی که تنها جمهوری اسلامی را از لحاظ مقاومت همیاری و پشتیبانی کرده در انقلاب تصوری غلط داشت که می پنداشت ، و ارتجاع مذهبی را ضد امپریالیسم می پنداشت،و همچنین ضد سرمایه و عملکردش را انقلابی برشته تحریر در آورد،در حالیکه سرمایه داری شاه را برد و نوکر جدیدی بکار گمارد، و این نوکر تازه وارد پس از کسب قدرت شروع به توطئه اسلامی کردو شعار اسرائیل باید نابود شود سر داد،ولی چپ سرگردان آن زمان در برابر ستم طبقاتی داخلی علیه اکثریت جامعه نقش موثر ایفا نکرد و بدام ابزارهای توجیه قدرت داخلی فرو رفت،این چپ عملا ضربه محکمی بر پیکر جامعه و چپ مستقل ایران وارد کرد و مخالفین چپ همه چپ را با یک دید غلط تجزیه و تحلیل کردند،نیروئیکه وظیفه اش تبلیغ صدای کارگران و زحمتکشان و آزادیخواهان بود ،به پشتیبانی حکومتی ارتجاعی پرداخت، و عدالت اجتماعی را قربانی توهمات مشتی ارازل و اوباش مذهبی و آخوند کرد،و آزادی سیاسی مردم را بازیچه دست حکومت قرون وسطائی اسلامی کرد،و از ریشه طبقاتی خود را جدا کرد و در خدمت اهداف حکومت ارتجاع قرار گرفت.
این چپ عملا نه با مردم و نه کنار مردم و خود را پشت سر حکومتی وحشی و عقب مانده پنهان کرده بود و گاها در نماز جمعه هم شرکت میکرد،و غرب ستیزی این چپ نه از روی نقد اساسی به سرمایه داری جهانی که از موضع دفاع و رفتن زیر سلطه دولتهای سرمایه چین و روسیه که امروز از لحاظ عملکردی هیچ تفاوتی با امپریالیسم آمریکا ندارندو تبدیل شده بیک سرمایه داری نوین در منطقه و بدنبال منافع خود فقط میباشد.
این چپ اگر چه در مبارزه خود را وارث سنت ضد امپریالیستی قلمداد میکند اما عملش و کردارش در گذشته در تثبیت حکومت ایدئولوژی اسلامی بوده است، حالا چه انتظاری از نیروهای بورژوازی مانند (حزب سوسیال دمکرات و جبهه ملی ) میتوان داشت که هم در گذشته چنین عملکرد ی در خدمت به عوامل مذهبی داشتند و امروز هم از گذشته درس عبرت نگرفته اند و در کنار بخش مذهبی بنی صدری علیه چپ شاخ و شانه میکشند.
بخشی از این چپ در دوران جنگ ۱۲ روزه و حمله و تجاوز اسرائیل به خاک ایران کوشید مردم را به همبستگی در کنار رژیم تروریستی اسلامی فرا بخواند و از پاسداران تروریست حمایت کنند،و موجب شدند که رژیم تروریستی هر صدای معترض را بازداشت و خاموش یا سرکوب کند، و دیدیم که چپ مستقل صف مردم را از حکومت جدا کرد،در برابر تجاوز خارجی ایستاد و بدون اینکه خود را ابزار دست تبلیغات رژیم کند، و در عمل دفاع کشور و مردم و به رژیم مشروعیت نداد،و تبلیغ کرد که با هر نیروی خارجی چه شرقی و چه غربی باید مقابله و مبارزه کرد،و تهاجم بمردم و کشور را محکوم کرد و همچنین سعی کرد که دفاع از وطن و مردم را کاملا روشن بیان کند و دفاع از رژیم را محکوم و جنگ طلبی پاسداران را محکوم نمود.
ازانقلابات گذشته همچون انقلاب اکتبر ،انقلاب چین ،روسیه ، کمون پاریس و کوبا و... کپی برداری که به آنها دیگر اعتباری نیست و همه را باید فراموش کرد ،آنهم به قصد پیاده کردن در جامعه اسلام زده ایران، چپ باید تغییر ماهیت واقعی بخود بدهد ،چه از لحاظ نظری و چه عملی ،سوسیالیسم را باز شناسی کند و با گذشته خود تصفیه حساب بنفع مردم و طبقه کارگر انجام دهد،مارکسیستی که بدنبال مذهب و همکاری با مذهبیها یا اسلام باشد بدرد هیچی نمیخوره جه رسد به اینکه حرف از دمکراسی و آزادی ، عدالت اجتماعی بزند،هنوز روشن نکرده اند که از بیان سوسیالیسم چه میخواهند و در جهان سرمایه داری کنونی جایگاه واقعی خود را از دست داده اند ،سوسیالیسم زمانی میتواند در ایران معنی پیدا کند که مردم به آگاهی نسبی سوسیالیسم دست یافته باشند،هر چه وضعیت سرمایه داری پیشرفت کند باید موضوعیت استثمار و سرکوب طبقه زحمتکش بیشتر شود تا سود بیشتر ببرد،و اعتراضات طبقاتی در این مرحله باید گسترش بیابد و پر شورتر و سازمان یافته تر شود،و در این مرحله دمکراسی شورایی را تقویت و به آن پایبند باشد،درست است که باید نیروهای چپ امروز نسبت به سایر نیروها جلب اعتماد کنند ،اما آیا لیبرالهاو ملیون به این درجه از رشد فکروآگاهی رسیده اند که دریابند سمت و سوی مبارزه را تشخیص بدهند و از اسلام ارتجاعی و هوادارانش فاصله بگیرند ،از روش مبارزه که به آن تاکید میورزند ، اولا میگویند که دمکرات هستیم،ثانیا از روشهای مسالمت آمیز و خشونت پرهیز سخن میگویند که بظاهر زیبا دیده میشود اما فکر نمیکنند که چطور میتوان با این روشها با رژیم های استبدادی و سرکوبگر ،فاشیست اسلامی با شیوه مسالمت آمیز بر خورد کرد و موفق شد،عقل هم خوبه درسته که شماها بدنبال سرمایه و زندگی سربار جامعه هستید ،روانشناسی و درک درست از مشکلات جامعه ندارید و مسئله عمده نسل جوان در ایران امروز را نمیتوانید به تنهایی حل کنید زیرا تا جامعه از قدرت سرکوب استبداد حاکم رها نشود و در این ارتباط باید توسعه ملی را بنفع اکثریت رشد بدهیم،بدون اینکه توجه خاص به توسعه ملی داشته باشیم ،به اقتصاد پایداردر یک جامعه ایران یا اجتماع سالم نخواهیم دست یافت،اگر معتقد به توزیع عادلانه ثروت نباشیم ،رشد اقتصادی،عدالت اجتماعی ،بهبود محیط زیست،دمکراسی مشارکتی را بکار نبندیم و به آنها اعتقاد سالم و مستقل نداشته باشیم و در مقابل نیات و اهداف اقتصادی سرمایه داری که در تقابل عدالت اجتماعی در حرکتند ،بازنده خواهیم شد،همه اینگونه مسائل باید در سطح ملی طرح و مورد برسی قرار بگیرند.
کسانیکه در برنامه سیاسی خود و عملکرد روزانه اشان چپ و تلاشهای چپ را نادیده میگیرند و عملکردشان علیه چپ میباشد ودر مسیرحرکت چپ مانع ایجاد میکنند و آنها را به شیوه غیر دمکراتیک از صحنه خارج میکنند،دیگر اعتباری ندارند هم بخود و هم به نیروی چپ لطمه میزنند.
ایران متعلق به همه ایرانیان است نه مسلمانان عرب تبار.
20.oktober.2025