۱۴۰۴-۰۸-۱۷
مسعود کوچک

انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۵ در شیلی: نمایش دمکراسی بورژوایی در لباس چپ و راست

 

در شانزدهم نوامبر ۲۰۲۵، بار دیگر در شیلی رویدادی رخ می دهد که سرمایه‌داری جهانی آن را "دمکراسی" می‌نامد: انتخابات ریاست‌جمهوری و پارلمان نمایشی که قرار است به میلیون‌ها کارگر، زحمتکش، جوانِ بیکار، زنان تحت‌ستم و مردمان بومی وانمود کند که با گذاشتن یک برگه در صندوق رای می‌توانند سرنوشت خود را تغییر دهند. اما در واقع، این فقط جشن باز تولید قدرت بورژوایی است. انتخاب میان این یا آن کارگزار سرمایه، انتخاب میان انواع مدیریت بحران سرمایه‌داری و نه گسست از آن است.

 

نمی‌توان و نباید هیچ سرابی را با واقعیت جایگزین کرد:

شیلی در چارچوب نظم جهانی سرمایه‌داری عمل می‌کند و به عنوان بخشی ارگانیک از این صورت‌بندی جهانی، ساختارهای سیاسی، اقتصادی و حقوقی‌اش در خدمت بازتولید همان مناسبات طبقاتی و قدرت بورژوایی هستند.

با این واقعیت، وظیفه‌ی ماست که نه به سطح رخدادهای روزمره و ظاهر انتخابات، بلکه به عمق و جوهر طبقاتی این رویداد بنگریم. این نوشته تلاشی است برای نقد ریشه‌ای این روند انتخاباتی نه از منظر لیبرالی یا اصلاح‌طلبانه، بلکه از دیدگاه کمونیستی ـ انقلابی،پیشرو و ضد سرمایه‌داری .

این نوشته کوششی است برای نقد بنیادی این پروسه و احزابی که با ژست چپ، توده‌ها را به پای صندوق‌های رأی برای سرمایه می‌کشانند. مرور انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۵ شیلی از این منظر، نه صرفاً توصیف آینده سیاسی شیلی، بلکه بررسی یک الگوی جهانی مدیریت بحران سرمایه‌داری با پوشش چپ‌گرایی است: از بولیوی تا اروگوئه، از ونزوئلا تا کلمبیا، از برزیل تا مکزیک.
 

انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۵ شیلی – دمکراسی بورژوایی- دیکتاتوری بورژوایی -

شیلی از آغاز کودتای ۱۹۷۳ پینوشه تا امروز، عرصه آزمایش نئولیبرالیسم سرمایه‌داری بوده است. اقتصاد کشور بر مبنای مالکیت خصوصی، منابع حیاتی و کنترل سرمایه‌داری بنا شده و عرف حقوقی‌اش بر تضمین منافع بورژوازی و حفظ سلطه سرمایه‌داری استوار است. ساختار رسانه‌ای، نظامی و قضایی نیز در خدمت تحکیم این سیستم عمل می‌کند. چنین ساختاری، ابزار اصلی "ثبات" خود را از طریق مکانیزمی به ظاهر مردم‌سالارانه بازتولید می‌کند: انتخابات ادواری، که در عمل تنها به مدیریت و تثبیت سلطهٔ بورژوازی و سرمایه‌داری محدود می‌شود.

 

چند جریان اصلی در این انتخابات شرکت می کنند: از راست افراطیِ مبتنی بر نظم و پلیس، تا چپ رسمی‌ که نام "کمونیست" بر خود دارد ، اما بجای انقلاب، اصلاحات محدود در چارچوب همان ساختار را وعده می‌دهد. نه بین این دو جبهه، بلکه در ورای هر دو، جایگاه واقعی مبارزه طبقاتی قرار می‌گیرد.
 

اما پیش از توضیح چرایی این داوری، ابتدا لازم است خود شرکت‌کنندگان را در این نمایش انتخاباتی بشناسیم. از ائتلاف "متحد برای شیلی" با محوریت "حزب کمونیست"* که خود را نمایندۀ چپ معرفی می‌کند، تا نامزدهای پوپولیستی و راست افراطی. این معرفی اما بی‌طرفانه نخواهد بود: هر بررسی در این مطلب، بخشی از تبیین طبقاتی‌تر از فرایند انتخابات بورژوایی است.
 

نیروهای سیاسی شرکت‌کننده در انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی ۲۰۲۵
 

الف - ائتلاف "Unidad por Chile" متحد برای شیلی
 

این ائتلاف شامل احزاب لیبرال و " چپ رسمی " ** – از جمله Partido Comunista de Chile (PCCh) " حزب کمونیست شیلی" – است. نامزد ریاست جمهوری این ائتلاف در انتخابات ۲۰۲۵، Jeannette Jara از حزب کمونیست شیلی است.

Partido Socialista de Chile حزب سوسیالیست

Frente Amplio جبههٔ فراگیر

Partido Liberal de Chile حزب لیبرال

Partido Comunista de Chile حزب کمونیست

Federación Regionalista Verde Social فدارسیون منطقه‌ای سبز اجتماعی

خارا وزیر کار سابق دولت کنونی ( دولت گابریل بوریک ) بود و توانسته با کسب حدود ۶۰٪ رأی در انتخابات درونی ائتلاف اتحاد برای شیلی ، نامزد رسمی شود.

برنامهٔ این ائتلاف عمدتاً حول محور سیاست‌های توزیعی در چارچوب بازار آزاد، افزایش حداقل دستمزد، کاهش ساعت کاری و وعدهٔ "زندگی شرافتمندانه" برای زحمتکشان شکل گرفته است.

حزب دموکرات مسیحی شیلی، یکی از احزاب قدیمی بورژوایی این کشور، از اواخر اکتبر ۲۰۲۵ به ائتلاف انتخاباتی "متحد برای شیلی" پیوسته است. برنامهٔ تدوین‌شدهٔ این ائتلاف آشکارا ادامه‌دهندهٔ مسیر دولت‌های "کنسرتاسیون" است؛ یعنی ائتلافی از احزاب میانه‌رو و اصلاح‌طلب بورژوایی که پس از سقوط دیکتاتوری نظامی پینوشه، از سال ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۰ قدرت سیاسی شیلی را در دست داشتند و سیاست‌های نئولیبرالی سرمایه‌داری تعدیل‌شده را پیش می‌بردند.

این روند در واقع بیانگر آن است که "متحد برای شیلی" به سمت مواضع سوسیال‌دموکراتیک چرخیده و فهرست انتخاباتی‌ای را سامان داده است که اکثریت آن را نیروهای وابسته به ائتلاف سابق کنسرتاسیون***، یعنی همان احزاب میانه‌رو اصلاح‌طلب بورژوایی، تشکیل می‌دهند.
 

این ائتلاف و جناح های درون آن نمایندهٔ بخشی از بورژوازی و لایه‌هایی از خرده بورژوازی مرفه و میانه شهری می باشند که خواهان تغییرات اصلاح طلبانه در چارچوب نظام سرمایه‌داری می باشند.

" چپ رسمی و حزب کمونیست شیلی" تاریخا در عمل، با قبول وضعیت موجود – صورت‌بندی سرمایه‌داری- وارد بازی انتخاباتی دمکراسی بورژوایی شده‌اند.

این پذیرش چارچوب سرمایه‌داری توسط به اصطلاح جریانات چپ در شیلی سابقه تاریخی دارد، بعنوان مثال در دوران ریاست جمهوری آلنده که حزب به اصطلاح کمونیست شیلی در ائتلاف طبقاتی با دیگر جریانات بورژوایی شرکت کرد و در مقابل طبقه کارگر و دیگر گروه‌های اجتماعی که خواهان مبارزه علیه کلیت سیستم سرمایه‌داری بودند ، قرار گرفتند.
 

ب - راست محافظه‌کار تا افراطی

 

چهار جریان برجسته و عمده در جناح راست محافظه‌کار ، افراطی ، سنتی و میانه :
 

کاست (حزب جمهوری‌خواهان)،

ماتئی (ائتلاف شیلی‌وآموس – راست سنتی)،

کایزر (جریان ملی گرا ‌ـ ‌لیبرتارین)

فرانکو پاریسی (حزب مردم، پوپولیستی – راست میانه)
 

José Antonio Kast از Partido Republicano (Chile)، گرایشی راست‌گرایانه و ملی‌ گرایانه با تأکید بر امنیت، نظم شهری، کنترل مهاجرت و سیاست‌های بازار آزاد تکیه دارد.

 

Evelyn Matthei از ائتلاف "شیلی واموس - راست سنتی " شعار اصلی و محوری این ائتلاف "شیلی بزرگ و متحد " Chile Grande y Unido" است و بر رشد اقتصادی، بازار آزاد و نظم اجتماعی تأکید دارد.
 

کاست (Kast) از حزب جمهوری‌خواهان برنامه‌ای را مطرح کرده که آن را "برنامهٔ اضطراری" نام نهاده است؛ برنامه‌ای شامل سیاست ریاضت اقتصادی و کاهش هزینه‌های اجتماعی (به مبلغ حدود ۶ میلیارد دلار، معادل تقریباً ۷ درصد از بودجهٔ دولت)، اخراج کارکنان بخش عمومی (که او و همراهانش آنها را "انگل" می‌نامند) و افزایش چشمگیر اقتدارگرایی دولت، ارتش و پلیس . در ادامهٔ همان خطی که ترامپ، میلی (در آرژانتین) یا ملونی (در ایتالیا) دنبال می‌کنند.کاست با حزب فاشیست اسپانیا Vox روابط نزدیک سیاسی دارد.

کایزر (Káiser) از جریان ملی گرا - لیبرتارین خود را حتی از کاست رادیکال‌تر نشان می‌دهد: او وعده داده ۱۰۰ هزار کارگر بخش عمومی را اخراج کند و از ارتش برای کنترل امور داخلی استفاده نماید.

در مقابل، ماتئی (Mathei) خود را چهره‌ای "میانه‌رو" معرفی می‌کند، از "افراط‌ها" انتقاد می‌کند و وعده می‌دهد از طریق توافق‌ها و مصالحه‌ها "ثبات حکومتی" برقرار کند، اما در عین حال برنامهٔ ریاضت اقتصادی به مبلغ ۲ میلیارد دلار را نیز اعلام کرده است.
 

Franco Parisi Partido de la Gente) از حزب مردم که راست میانه را نمایندگی می‌کند و شعارهای پوپولیستی مانند "ضد نخبگان، عدالت برای طبقه متوسط" را مطرح می‌کند.

این جناح‌ها نمایندهٔ منافع بورژوازی و خرده بورژوازی مرفه شهری هستند که از نابرابری و شرایط سخت اقتصادی احساس تهدید می‌کنند و امید دارند با تقویت نظم از منافع سیستم سرمایه‌داری محافظت بیشتری کنند.
 

حضور راست افراطی و ملی‌گرا در صحنه سیاسی و انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی شیلی یک رویداد تصادفی نیست، بلکه پدیده واقعی است که محصول بحران های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و غیره درون سیستم سرمایه‌داری جهانی است. از آنجمله قدرت گیری ترامپ در آمریکای شمالی، میلی در آرژانتین ،ملونی در ایتالیا و در دیگر کشورهای جهان.

 

در این بخش دیدیم که سه بلوک عمده در انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی ۲۰۲۵ شیلی حضور دارند: چپ رسمی که وارد بازی سرمایه‌داری شده است، راست محافظه‌کار - افراطی که بازتولید مناسبات سرمایه را هدف قرار داده و راست سنتی و میانه که باز تولید مناسبات سرمایه‌داری را از طریق سنتی دنبال می کند .

 

جریانات مخالف انتخابات بورژوایی در شیلی

در شیلی امروز، بمثابه بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین، انتخاباتِ رسمی و احزاب بزرگ بیشتر نقشِ بازتولید وضعیت موجود سرمایه‌داری را ایفا می‌کنند. در مقابل، جریان‌های انقلابی، مردمان بومی، فمینیستی، کمونیستی زیرزمینی و تروتسکیستی تلاش دارند خارج از ساز و کارهای رسمی عمل کنند و مبارزه طبقاتی، ساختاری و رادیکال را دنبال نمایند. در این بخش بصورت کوتاه به معرفی برخی از جریانات مخالف انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی شیلی، با ذکر مثال‌های مشخص می پردازیم.
 

جنبش های فعال فمینیستی
 

Coordinadora Feminista 8M: شبکه‌ای فعال فمینیستی در شیلی که در ۸ مارس ۲۰۲۵ تظاهرات بزرگ برگزار کرد و شعارهایی چون "ما علیه سرمایه‌داری، علیه نظم کنونی، برای زندگی و رهایی زنان و دیگر گروه‌های جنسیتی مبارزه می کنیم" را مطرح کرد.

 

این گروه فمینیستی،صندوق رأی را ابزاری ناقص می‌دانند، تأکید بر اعتراض خیابانی، اعتصاب زنان و مبارزه با سرمایه و نظم جنسیتی آن دارد.
 

Coordinadora Feminista 8M, Pan y Rosas, و Trinchera Feminista

علیه پدرسالاری، سرمایه‌داری مبارزه می کنند. آنان دموکراسی بورژوایی را ابزار تداوم ستم بر زنان می‌دانند و از پایین در محلات و محیط‌های کار دست به سازماندهی می زنند.

 

جنبش دانشجویی:

تشکل‌هایی مانند Federación de Estudiantes Combativos (FEC) و Red de Estudiantes Clasistas (REC) با شعار “educación gratuita, pública y autogestionada” علیه خصوصی‌سازی و بدهی آموزشی مبارزه می‌کنند.

این جنبش پیوند نزدیکی با بخش‌هایی از کارگران جوان دارد و در جنبش های اجتماعی و سیاسی نقش رادیکال ایفا می‌کند و عمدتا علیه شرکت در انتخابات بورژوایی می باشند.
 

جنبش مردمان بومی ماپوچه
 

سازمان‌هایی چون Coordinadora Arauco-Malleco (CAM) و Weichán Auka Mapu با هدف بازپس‌گیری زمین‌ و خودگردانی مردم ماپوچه فعالیت می‌کنند.

 

Coordinadora Arauco‑Malleco (CAM) سازمانی رادیكال از مردمان ماپوچه که بین سال ۱۹۹۷/۹۸با گرایش‌های ضدکاپیتالیستی، ضدامپریالیستی و استقلال‌طلبی تأسیس شد. این سازمان از تاکتیک‌های مبارزاتی مانند عملیات مقاومت مستقیم، اشغال زمین و پایگاه‌های کمپانی‌های سرمایه‌داران استفاده می‌کند.

 

موضع این سازمان در ارتباط با انتخابات بورژوایی در شیلی: "مالکیت زمین را پس می‌گیریم، تابع سیستم انتخاباتی بورژوایی نیستیم".

CAM نمونه‌ بارزی است از مردمان بومی که به جای مشارکت در انتخابات "دمکراسی بورژوایی"، مسیر مقاومت مستقیم بر علیه بورژوازی را انتخاب کرده‌اند و دولت برآمده از آن را ابزار استعمار داخلی می‌دانند.
 

Wallmapuwen: حزب یا سازمان مردمان بومی ماپوچه که خواهان خودمختاری، زبان مپودونگن، ساختار دولتی چندملیتی و چپ‌گرا است.شعار محوری این جریان :"پایهٔ قدرت ما بر مردمان بومی، زبان و زمین است و نه نظام سرمایه ".

این جریان نشان می‌دهد که حتی وقتی وارد چارچوب احزاب رسمی می‌شوند، بر خودمختاری و استقلال بومی تأکید دارند و تمایل کمتری به مشارکت صرف انتخاباتی دارند.
 

احزاب/گروه‌های کمونیستی، مائوئیستی و تروتسکیستی
 

۱ - احزاب مائوئیستی Partido Comunista Revolucionario (PCR)، Movimiento Popular Permanente (MPP) و جریان Gonzalista, با الهام از اندیشهٔ مائو تسه‌تونگ و آبل گونزالو، بر ضرورت گسست کامل از نهادهای بورژوایی تأکید دارند.

این جریانات انتخابات را رد می‌کنند و بصورت زیرزمینی مبارزه می کنند و خواهان guerra popular prolongada (جنگ خلق طولانی‌مدت) بعنوان راه رهایی‌اند.

 

حزب کمونیست شیلی – اقدام پرولتری (PC(AP)) – مائوئیستی / مارکسیست-لنینیست

حزب کمونیست شیلی – اقدام پرولتری (PC(AP)) شاخه‌ای مارکسیست-لنینیست که به شدت بر استقلال جنبش کارگری تأکید دارد. این حزب مشارکت در انتخابات بورژوایی را ابزار سلطهٔ سرمایه می‌داند و به جای آن بر سازماندهی مستقل طبقاتی و مبارزهٔ مستقیم زحمتکشان تمرکز می‌کند. PC(AP) نمونه‌ای از جریان مائوئیستی/کمونیستی است که نقد ریشه‌ای به دموکراسی بورژوایی دارد و تلاش می‌کند فعالیت سندیکالی و سیاسی طبقهٔ کارگر را خارج از سازوکارهای وابسته و زرد هدایت کند.

 

Partido de Trabajadores Revolucionarios (PTR): حزب کارگران انقلابی

PTR بصورت مشروط در انتخابات بورژوایی شرکت می کند و انتخابات را تریبونی برای مبارره علیه سیستم سرمایه‌داری می داند.

 

حزب کارگران انقلابی (PTR) از جریان‌های تروتسکیستی شیلی است که بر استقلال طبقهٔ کارگر و مبارزهٔ مستقیم تأکید دارد. این حزب، گرچه در برخی انتخابات محلی محدود شرکت کرده، بخش مهمی از فعالیت خود را به نقد روندهای انتخاباتی و سیاست‌های نئولیبرالی اختصاص داده است. PTR مشارکت در سازوکارهای انتخاباتی رسمی را به عنوان بخشی از سلطهٔ سرمایه و ابزار مدیریت بحران‌های سرمایه‌داری می‌بیند و خواهان سازماندهی شورایی و مبارزاتی مستقل طبقهٔ کارگر است.

 

اتحادیه‌ها و سندیکاهای کارگری علیه سیستم سرمایه‌داری

 

"اتحادیهٔ مستقل و مبارز CAT"

 

اتحادیهٔ "سانترال خودمختارِ کارگران شیلی" (CAT)، یکی از معدود تشکل‌های کارگری است که در چارچوب سازوکارهای بوروکراتیک و رسمی-دولتی عمل نمی‌کند و استقلال طبقاتی را اصل محوری فعالیت خود می‌داند. این اتحادیه در بیانیهٔ اصول خود به صراحت تأکید کرده است که "هر کارگر یک انسان است، نه ابزار تولید سرمایه" و تلاش می‌کند "اتحادیه را نه بعنوان بخشی از ماشین نظم نئولیبرال، بلکه به‌عنوان ابزاری در دفاع از کرامت انسانی و سرنوشت اجتماعی کارگران " تعریف کند. CAT با رد کامل وابستگی به دولت و کارفرمایان، خواستار شکل‌گیری جنبش‌های کارگری خودگردان است که بتوانند در برابر مدل سرمایه‌دارانه‌ی سلطه‌گر، سازمان‌دهی رهایی‌بخش طبقاتی را پیش ببرند. از منظر کمونیستی و انقلابی، این اتحادیه نمونه‌ای بارز از تلاش برای احیای سیاست مستقل طبقهٔ کارگر، خارج از قواعد مخرب سندیکالیسم زرد و وابسته است.

 

"مرکز سندیکالی طبقاتی و مستقل CCTT"
 

مرکز طبقاتی کارگران شیلی (CCTT) نمونه‌ای دیگر از تلاش برای بازسازی مبارزات کارگری بر پایهٔ استقلال و ستیز با سلطهٔ سرمایه است. این مرکز خود را "ابزارِ مبارزهٔ مستقیمِ طبقه‌ی کارگر" می‌داند و استقلال مالی و سیاسی از دولت و شرکت‌های سرمایه‌داری را یکی از اصول بنیادی خود اعلام کرده است. CCTT تصریح می‌کند که "بودجهٔ ما از دسترنج کارگران است، نه از دولت و نه از شرکت‌های سرمایه‌دار" و بر این باور است که سندیکا می‌باید بجای بازی در چارچوب نمایندگی بورژوایی، به ابزار سازماندهی شورایی و متحدکننده برای مقابله با بهره‌کشی تبدیل شود. این اتحادیه با برجسته‌سازی مبارزهٔ طبقاتی به‌عنوان محور فعالیت‌های خود، از سیاست‌های رسمی که کارگران را به مشارکت در بازی‌های انتخاباتی یا سازش‌های طبقاتی دعوت می‌کنند، فاصله گرفته و مسیر پیکار آگاهی‌بخش، مستقل و طبقاتی را دنبال می‌کند. چنین تجربه‌هایی، از منظر نقد سرمایه و سوسیالیسم انقلابی، اهمیت تاریخی و معاصر ویژه‌ای دارند.

*

حزب کمونیست شیلی، با یدک کشیدن نام کمونیسم، تاریخاً در چارچوب سیستم سرمایه‌داری حرکت کرده و تاکنون نیز مسیر خود را در همان راستا ادامه می‌دهد. این حزب، در امتداد خط مشی کمینترن، همواره با بورژوازی ائتلاف کرده و توسعه‌گرایی در چارچوب سیستم سرمایه‌داری را در دستور کار خود قرار داده است. از دوران آلنده تا امروز، به جای سازمان‌دهی مستقل طبقه کارگر و پیشبرد مبارزه انقلابی، به مدیریت سرمایه‌داری در لباس چپ و دولتی روی آورده است. پروژه توسعه‌گرایی، چه در شکل امپریالیستی و چه ساختارگرایانه، ابزاری برای تحکیم سلطهٔ سرمایه جهانی و وابستگی کشورهای پیرامونی بوده و این حزب نیز آن را اجرا کرده است. مشارکت در انتخابات ۲۰۲۵، ادامه همان سیاست است. به جای مبارزه رادیکال علیه سرمایه‌داری، صرفاً در چارچوب نظام بورژوایی عمل می‌کند تا بحران‌های سرمایه‌داری را مدیریت کرده و سلطهٔ بورژوازی را بازتولید کند؛ سیاستی که طبقه کارگر را رام می‌سازد و هر امید واقعی به سوسیالیسم و رهایی را در شیلی به یغما می‌برد.

 

سیاست "مدیریت سرمایه‌داری در لباس چپ" محدود به شیلی نیست. نمونه‌های مشابه آن را در کشورهای دیگر آمریکای لاتین می بینیم :

 

حزب کارگران برزیل (PT) تحت رهبری لولا داسیلوا، که با شعار عدالت اجتماعی به جای سرنگونی سرمایه‌داری، مدیریت آن را برعهده گرفت.

 

جنبش به‌اصطلاح سوسیالیستی اوو مورالس در بولیوی، که به جای گسست از نظام سرمایه‌داری، پروژه‌های سرمایه‌دارانه را پیش برد.

 

ریاست‌جمهوری خوزه موخیکا در اروگوئه، که با نام چپ و عدالت اجتماعی، در عمل بحران‌های سرمایه‌داری را مدیریت کرد و ساختارهای سلطهٔ بورژوازی را تغییر نداد.

این نمونه‌ها نشان می‌دهد که حزب کمونیست شیلی، در چارچوب خط مشی تاریخی کمینترن و توسعه‌گرایی در چارچوب سرمایه‌داری، تنها بخشی از روند کلی احزاب به ‌اصطلاح چپ در آمریکای لاتین است که مبارزه انقلابی را با مدیریت سرمایه‌داری جایگزین کرده‌اند.

 

**

اصطلاح "چپ رسمی" در شیلی و کشورهای آمریکای لاتین رایج است و به احزابی گفته می‌شود که ظاهر سیاسی چپ را دارند اما در چارچوب سیستم سرمایه‌داری عمل می‌کنند و سیاست‌های آنها عمدتاً سازگار با نظم موجود اقتصادی و سیاسی است. به عبارت دیگر، این گروه‌ها تنها نام چپ را یدک می‌کشند، اما رویکرد عملی‌شان اصلاح‌طلبانه و میانه‌رو است و از تغییرات بنیادین اجتماعی و اقتصادی دوری می‌کنند.

 

***

ائتلاف "کنسرتاسیون" در شیلی شامل احزاب میانه‌رو و اصلاح‌طلب بورژوایی بود که پس از پایان دیکتاتوری پینوشه (۱۹۹۰–۲۰۱۰) چندین دولت متوالی را تشکیل دادند. این ائتلاف، با وجود مخالفت با دیکتاتوری، سیاست‌های اقتصادی نئولیبرالی سرمایه‌داری در دوران کودتا را با اصلاحات حداقلی ادامه داد.

 

یک نظر بنویسید

 

نظرات شما

بدون نظر