همسو با نرگس محمدی: جسد اصلاحات را هیچگونه نمیشود زنده کرد
نرگس محمدی، برنده جایزه نوبل صلح، در پیامی که روز سهشنبه در شبکه اجتماعی ایکس منتشر کرد نوشت که اکنون «برای پایان دادن به جمهوری اسلامی به مثابه رژیم دینی استبدادی» تلاش میکند.
این فعال حقوق بشر نوشته: جمهوری اسلامی تلاش میکند برای انحراف افکار عمومی از مسئله اصلی که نزاع و چالش بین کسانی است که به «بقاء» جمهوری اسلامی باور دارند و کسانی که برای «پایان» دادن به جمهوری اسلامی تلاش میکنند، بازی جعلی«اصلاحات» را با بحث «اصلاحطلبان» و «غیر اصلاحطلبان»، داغ و پر بیننده کند.
خانم محمدی تأکید کرده است: «آدرس غلط ندهید. زمان اصلاحات سالهاست که گذشته است.»
پیام نرگس محمدی را میشود یک پتک محکم بر پیکره علی خامنهای دانست که سعی دارد بازی اصلاحات را مجدد راهاندازی کند! اما رژیم جمهوری اسلامی باید بداند دیگر نه سال ۱۳۷۶ است و نه سال ۸۸ و نه حتی انتخابات ۱۳۹۶ است که بشود با دوقطبی کذایی و این که جامعه را به اصلاحات امیدوار کرد برای خود وقت بگیرد!
چرا که مردم ایران دیگر چهره واقعی اصلاحطلبان را شناختهاند! دیگر میدانند کسانی امروز خود را اصلاحطلب معرفی میکنند همان کسانی هستند که در دهه شصت جلادان سرکوبگر جمهوری اسلامی بودند! به خمینی امام میگفتند! از حجاب اجباری دفاع میکردند! خواهان اعدام بودند، مصادره اموال را تشویق میکردند و از اقتصاد رانتی دولتی با شعارهای ضدکاپیتالیستی، ضدغربی و ضدامپریالیستی حمایت میکردند!
آفتابپرستان اصلاحطلب اما به خواست خود تغییر ماهیت ندادند بلکه دستوری از بیت رهبری بود که تشکیل شدند! برای درک بیشتر این مورد باید به سخنرانی خامنهای در دهه هشتاد با جمعی از اصلاحطلبان اشاره کرد گفت اگر جناح چپ جمهوری اسلامی (اصلاحطلبان) پدید نمیآمدند ما باید آن را به وجود میآوردیم و در فکر آن بودیم!
اما خامنهای دروغ میگوید! خامنهای در دهه هفتاد زمانی که سیاست مماشات با غرب را نیاز داشت بنابر دستور و خواست خودش جریانی موسوم به اصلاحطلبان را پدید آورد که با شعار مدره و آشتی باغرب دو هدف را دنبال کند! ابتدا جامعه اعتراضی و فعالان داخلی را فریب دهد که به جای سرنگونی به سمت اصلاحات بروند و سپس به جامعه جهانی بگوید به جای اپوزیسیون سرنگونیطلب به اصلاحطلبان امید داشته باشید تا جمهوری اسلامی تغییر رفتار دهد!
استراتژی که توسط علی خامنهای تا سال ۱۳۹۶ نتیجه مثبت داد و توانست رژیمش را از موج اعتراضات و فشارهای بینالمللی تا مقطعی نجات دهد اما از دی ۱۳۹۶ دیگر ورق برگشت! رشد شبکههای اجتماعی، آگاهی سیاسی عموم جامعه ایران، دخالت جوانان و تشکیل نهادهای مدنی برای تلاش در جهت حقوق اولیه خود همگی باعث شد که چهره واقعی اصلاحطلبان آشکار شود!
همگی فهمیدند کسانی که پیش از ۱۳۵۷ نخستین بار به خمینی امام گفتند امثال حسن روحانی بودند! جامعه فهمید در سال ۵۸ در قتلعام مردم کردستان توسط سپاه پاسداران زیباکلام و جلاییپور پیشتاز بودند! مردم ایران در مورد قتلعام سال ۱۳۶۷ فهمیدند که این اعدامها در دوران نخستوزیری میرحسین موسوی رخ داده که وی چشمها را بر روی آنان بست! جامعه آگاهانه دید سرکوب کوی دانشگاه در دوران سیدخندان محمد خاتمی رخ داد و حسن روحانی هم در شورای عالی امنیت ملی خواستار این بود که در ملأعام عام چندتن را اعدام کنید تا دیگر کسی جرات اعتراضات نکند! در سال ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ هم جامعه دیگر خودش تجربه کرد که حسن روحانی که شعار میداد اصولگرایان چهار دهه اعدام و سرکوب کردند خودش دست به سرکوب مردم زد و تنها در یک فقره در آبان خونین ۹۸ در سه روز ۱۵۰۰ تن را به خاک و خون کشید و رحمانی فضلی وزیر کشورش با وقاحت در مجلس شورای اسلامی گفت تنها به سر شلیک نکردیم بلکه به پا هم بوده!
با افشا شدن چهره اصلاحات بسیاری که امید به تحمل و تغییر رفتار جمهوری اسلامی داشتند از آن جدا شدند! یک عده سال ۱۳۷۸، یک عده سال ۱۳۸۸، یک عده سال ۱۳۹۶ و در نهایت آبان خونین ۹۸ که مقطعالرأس سپهر سیاسی ایران بود و برای همیشه فعالان سیاسی تحول خواه خود را از اصلاحات جداکرده و دیگر به اصلاحات باور نداشتند و تنها راه را در سرنگونی دیدند! راهی که خود را در شعار «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تموم ماجرا» نمایان کرد!
شعاری که باید هر روز آن را تکرار کرد به علی خامنهای یادآوری کنیم که جسد مرده اصلاحات را با هیچ نمایشی نمیتواند زنده کند! چرا که جامعه ایران دیگر نه تحول و اصلاحات بلکه سرنگونی میخواهد که ایران را به دموکراسی سکولار متکثر حقوقبشری برساند! بله اصلاحات مرده و عمر جمهوری اسلامی هم به تیکتاک افتاده و اکنون ثانیهها و دقایق تنها برای آزادی و شکوفایی سرزمین شیر و خورشید لحظهشماری میکنند!