۱۴۰۴-۰۸-۲۱

جمعی از کمونیست های انقلابی – ایران: نگاهی به زیربنای نسل کشی در دارفور

 

آنچه که دخالت قدرت های خارجی در سودان آفریده است

موج جدید نسل کشی در سودان نزدیک به دو سال است که ادامه دارد، اما با تسخیر شهر الفاشر در 27 اکتبر توسط جنگجویان « نیروهای پشتیبانی سریع» ( آر اس اف) به یکی از فاجعه بارترین لحظات خود رسیده است. الفاشر در این روز پس از 500 روز محاصره و محروم بودن مردم این شهر از غذا، آب و دارو و تدارکات پزشکی که با بمباران های مکرر و شبیخون های دائمی و تجاوز و کشتارآنانی که قصد فرار از شهر را داشتند، با بیرون رفتن نیروهای ارتش سودان، سقوط کرد.

با ورود « نیروهای پشتیبانی سریع» به شهر، کشتار و نسل کشی در ابعادی باورنکردنی شدت گرفت. شبه نظامیان «نیروهای پشتیبانی سریع» بیش از ۵۰۰ نفر در بیمارستان شهر - یعنی تمامی کارکنان و بیماران را قتل عام کردند، به دانشگاه هجوم نموده و اکثریت آنان را به گلوله بستند. جوانان شهر را به جرم حمایت از نیروهای ارتش سودان از شهر خارج نموده و بسیاری را تیرباران نمودند. بیش از ۳۰۰ زن در دو روز اول اشغال در شهر تیر باران و اعدام گشتند. در همان روز اول بیش از ۲۵۰۰ نفر قتل عام شدند. تجاوز به زنان و دختران جوان در ابعادی وسیع شدت یافت و هم چنان ادامه دارد. تا کنون نزدیک به ۱۰۰ هزار نفر از شهر گریخته و با پای پیاده مسیر ۸۰ کیلومتری را طی کرده و به شهر تاویلا پناه برده اند. در این دوره از جنگ ها نزدیک به ۲۰۰ هزار نفر کشته، صدها هزار نفر دیگر زخمی،۱۴ میلیون آواره جنگی و۴۰ میلیون از فرط گرسنگی نیاز به کمک های غذایی و دارویی دارند. این نه اولین نسل کشی بلکه سومین باری است که از آغاز هزاره دوم در این منطقه از سودان نسل کشی اعلام می شود.

مردم این خطه از تیره های مختلف آفریقایی و عرب قرنها در کنار هم زیسته اند اما چه شد که در یک قرن اخیر با گذشت زمان بر تعداد جنگ ها ، بر تعداد کودتاها و بر وحشیگری در جنگ ها افزوده شده است. به همین دلیل هدف این نوشته تنها اشاره به جنایات ماورای تصوری که در این سرزمین علیه مردم ستمدیده روا می شود نیست بلکه هدف کندوکاوی هر چند اجمالی بر منشا و محرک های زیربنایی است که به اوضاع کنونی دامن زده و می زند. به همین دلیل ضروری است که کمی به عقب برگردیم و به تاریخ حداقل چند دهه گذشته سودان اشاره ای داشته باشیم و نقش و اهمیتی که در صد سال اخیر یافته و زمینه هایی که به جنگ های تخریب کننده کنونی دامن زده اند بپردازیم.

اهمیت اقتصادی و استراتژیک سودان:

سودان دارای یکی از حاصل خیزترین سرزمین ها و از لحاظ معادن و مخازن غنی است، سودان کشور پهناوری است که نزدیک به دو میلیون کیلومتر مربع مساحت دارد. این کشور با جمعیتی بالای ۵۰ میلیون، دارای سرزمین های عظیم و حاصل خیزی است که ۶۰ درصد کل خاک کشور را دربر می گیرد و پتانسیل تضمین امنیت غذائی بخش عظیمی از قاره آفریقا را دارد، اما خود گرسنه است.

هم زمان سودان دارای منابع عظیم طلا، نقره، اورانیوم، مس، کروم، منگنز، نفت و گاز و دیگر فلزات نادر است. بهمراه موقعیت استراتژیک این کشور بویژه بندر سودان که بزرگترین بندر این کشور بروی دریای سرخ قرار داشته و پل ارتباطی بین شرق آفریقا و خاور میانه و تنها مسیر ارتباط تجاری دریایی برای بسیاری از کشورهایی مانند چاد، جمهوری آفریقای مرکزی، سودان جنوبی و اتیوپی است که مستقیماً به دریاها و اقیانوسها دسترسی ندارند. در سودان دو شاخته اصلی رود نیل، نیل سفید و نیل آبی به هم می پیوندند. مسیر رود نیل که از جنوب سودان می گذرد عامل اصلی آبیاری زمین های عظیمی در سودان و در ادامه در مصر است که از آن جا به دریای مدیترانه می ریزد. ورود رود نیل به مصر حیاتی است. بدین جهت مصر پیوسته در تاریخ دو قرن گذشته بر سودان نفوذ داشته و نسبت به تحولات آن حساس بوده است.

به این ترتیب وسعت بالای کشور، جمعیت زیاد آن در مقایسه با کشورهای آفریقایی، حاصلخیز بودن سرزمین آن، غنی بودن از لحاظ معادن و مخازن طبیعی و بالاخره موقعیت سوق الجیشی آن، اهمیت فوق العاده مهمی را به آن بخشیده است. اما با همه این غنی بودن ها، سودان یکی از عقب مانده ترین و فقیر ترین کشورهای جهان است. این کشور از نظر درآمد سرانه در رده 185 امین کشور جهان قرار دارد. اکثریت وسیعی از مردم سودان در فقر زندگی می کنند. واقعیت این است که این مزیت ها آن جا را به مثابه منطقه ای جذاب برای قدرت های بزرگ و مداخلات کشورهای استعماری و امپریالیستی حداقل در یکی دو قرن گذشته و هم چنین محلی برای مداخلات کشورهای ارتجاعی منطقه کرده است.

تاریخی از اشغالگری و سلطه قدرت های بزرگ بر سودان و شکل یابی « نیروهای پشتیبانی سریع»

سودان در دو قرن گذشته میدان تاخت و تاز و رقابت های قدرت های استعماری و امپریالیستی بوده و کماکان می باشد. رقابت در قرن نوزدهم عمدتا از یک طرف میان امپراطوری عثمانی و مصر که خود تحت تسلط خلافت عثمانی و از طرف دیگر استعمار بریتانیا بود که در قرن نوزدهم کم کم نفوذ خود در منطقه را گسترش می داد. در اواخر قرن 19 (1896-1898) یک نیروی انگلیسی – مصری به فرماندهی ژنرال انگلیسی به سودان لشکر کشی کرد که به تصرف بیشتر خاک سودان منجر شد. در ظاهر حکومت مشترک انگلیس و مصر در سودان تاسیس شد اگر چه در واقع این بریتانیا بود که بر دولت کنترل داشت و فرماندار کل را منصوب می کرد و به عنوان مستعمره انگلستان به حساب می آمد.

در دوران جنگ اول جهانی، فرانسه و انگلستان بر سر نفوذ در سودان در مقابل یکدیگر قرار گرفتند اما تسلط بریتانیا بر سودان تا پایان جنگ جهانی دوم ادامه یافت . در سال 1956 پس از جنگ جهانی دوم، با گسترش موج ملی گرایی و استقلال طلبی و همچنین تغییرات در مصر و تضعیف امپریالیسم انگلستان بعد از جنگ، سودان استقلال یافت.

اما استقلال سودان پایانی بر مداخلات امپریالیست ها نگذاشت، بلکه جا را برای مداخلات بیشتر از طریق رهبران مرتجع و وابسته سیاسی و نظامی سودان باز کرد. از سال ۱۹۵۷ تا کنون بیش از ۱۵ کودتای نظامی در سودان شکل گرفته وهم چنین از آن زمان لحظه ای سایه ابر جنگ های ظاهرا داخلی و یا قتل عام و پاکسازی قومی و یا قحطی و گرسنگی از آسمان سودان محو نگردیده است. آنچه هیزم بیار آتش جنگ ها و درگیری ها سودان بوده است ،مداخلات قدرت های خارجی و رقابت میان آنان برای غارت منابع و نفوذ سیاسی، اقتصادی و نظامی درآن بوده است.

بیشتر سال های بین استقلال تا اوایل قرن کنونی سودان درگیر جنگ بین دولت مرکزی و ارتش آزادیبخش خلق سودان بود که منجر به استقلال سودان جنوبی در سال 2011 شد . تخمین زده می شود حدود 2 میلیون نفر در نتیجه جنگ ، قحطی و بیماری ناشی از درگیری جان خود را از دست دادند. عمر البشیر در سال 1989 به دنبال یک کودتای نظامی به قدرت رسید و جانشین جعفر نمیری شد که خود در یک کودتا در سال 1969 به قدرت رسیده بود.

در دوران حکومت البشیر جنگ دیگری دامان سودان را گرفت، جنگ در دارفور منطقه ای در غرب سودان که ساکنین آن را بیشتر سیاهان آفریقایی و غیر عرب هستند و مورد تبعیض و ستم ملی قرار گرفته اند، تشکیل می دهد.

دارفور جمعیتی بالغ بر 6 میلیون نفر دارد که شامل دو گروه اصلی است، عرب و سیاه هان آفریقایی متشکل از اقلیت های فور، ذغاوه و برتی که غیر عرب هستند و عمدتا به کشاورزی مشغولند و عرب ها که بصورت عشایری و با دامداری زندگی می کنند. عدم رسیدگی اقتصادی و تغییرات آب و هوایی و هم چنین تبعیضات اقتصادی باعث قحطی هایی در این منطقه شده بخصوص قحطی 1970 که زمینه های شورش های این منطقه شد. در سال 2003 دو گروه سیاسی نظامی یکی جنبش عدالت و برابری JEM و ارتش رهاییبخش سودان SLM/Aجنگی را علیه دولت مرکزی سودان اغاز کردند. دولت البشیر شورش ها و اعتراضات این منطقه را با پاکسازی قومی پاسخ داد. دولت علاوه بر عملیات نظامی رسمی و ضد چریکی علیه این جنبش ها، یک گروه شبه نظامی متشکل از عرب ها از جمله جانجوید را حمایت و مسلح کرد تا علیه گروه های چریکی که علیه دولت می جنگیدند و هم چنین مردم غیر نظامی ای که حامی چریک ها می پنداشتند بجنگند. در جنگی که بین سال های 2003 تا 2005 رخ داد کشتار سیستماتیک مردم اقلیت های ملی و تجاوز و آزار جنسی زنان و تخریب خانه ها و اموال مردم، با خاک یکسان کردن و آتش زدن روستاها و گریختن میلیون ها نفر به کشور همسایه چاد از نتایج آن بود. تنها در سال 2005 بود که اخبار این جنایات در دارفور توجه بین المللی را به خود جلب کرد. بر اساس تخمین سازمان ملل بین 100 هزار تا 400 هزار نفر در این نسل کشی کشته شدند. نسل کشی ای که توسط دولت بعدی نیز ادامه یافت وگفته می شود که در سال 2016 سلاح شیمیایی علیه مردم دارفور بکار برده شده که به کوچ میلیون ها نفر انجامید و زندگی حداقل 3 میلیون نفر را بشدت تحت تاثیر قرار داد.

گروه جنجاوید که از عاملان اصلی ژنوسید سال 2005 بود سال های بعد با همکاری دولت البشیر با برخی گروه های شبه نظامی دیگر متحد شده تشکیلات شبه نظامی «نیروی پشتیبانی سریع» ( اس آر اف ) را تشکیل دادند.

هدف البشیر از این همکاری محکم کردن سلطه اقتدار خود و تضمین بقای رژیم اش در مقابل کودتاهای احتمالی بود. وی در نظر داشت که از این تشکیلات شبه نظامی که امتحان خود را در سرکوب مردم و نسل کشی در منطقه دارفور پس داده بود استفاد کند. بدین ترتیب نیروی پشتیبانی سریع برهبری ژنرال محمد حمدان دقلو معروف به حمیدتی که نیرویی در حدود ۲۵ تا ۳۰ هزار نفر در اختیار داشت تشکیل شد و به نیروی نظامی مهمی در ساختار سیاسی سودان تبدیل گشت. اما سرسپردگی و جاه طلبی حمیدتی فراتر از آن بود که بتواند به البشیر وفادار بماند. بعبارت دیگر خریدن وی توسط نیروهای ارتجاعی دیگر و قدرتمندتر کار سختی نبود. هنگامی که ادامه بقای حکومت البشیر بویژه پس از نارضایتی وسیع در میان مردم و ماه ها اعتراضاتی که ادامه داشت، بعید به نظر می رسید. تحت نفوذ منافع قدرت های جهانی و منطقه ای ژنرال عبدالفتاح برهان رئیس ستاد نیروهای مسلح سودان در سال 2019 در همکاری با حمیدتی، البشیر را از قدرت برکنار کردند و کودتایی با هدف سرکوب جنبش از طریق قتل عام خونین را سازمان دادند و عبدالفتاح برهان به راس قدرت نشست. اما رقابت بین فرمانده ارتش عبدالفتاح برهان با فرمانده « نیروهای واکنش سریع» حمیدتی بالا گرفت و پس از ماه ها مبارزه قدرت در درون دولت نظامی بالاخره آوریل 2023مردم شاهد آغاز درگیری های نظامی شدیدی در سراسر سودان میان ارتش و نیروهای شبه نظامی « نیروهای پشتیبانی سریع» به رهبری حمیدتی شدند.

شهر الفاشر در منطقه دارفور که کنترل آن در دست ارتش سودان بود به مدت 18 ماه در محاصره« نیروهای پشتیبانی سریع» قرار گرفت تا سرانجام در ماه گذشته سقوط کرد، کنترل این شهر به معنی دروازه اصلی کنترل بر کل منطقه دارفور قلمداد می شود. منطقه دارفور پناهگاه بیش از ۸۰۰ هزار آواره جنگی است که در مجاورت کشور چاد قرار دارد. اشغال شهر الفاشر، خط شکاف میان دو نیروی ارتش سودان و « نیروهای پشتیبانی سریع» در سودان را مشخص تر ترسیم می کند. شبه‌ نظامیان پشتیبانی سریع اکنون کنترل غرب سودان و بخش زیادی از استان مرکزی کردفان به سمت جنوب را در اختیار دارند و ارتش هم خارطوم، پایتخت و مناطق مرکزی و شرقی در امتداد دریای سرخ را در دست دارد.
 

مداخلات امپریالیستی و قدرت های ارتجاعی منطقه در نسل کشی اخیر

آن چه که در نسل کشی اخیر سودان تا بحال به آن کمتر اشاره شده نقش قدرت های امپریالیستی و هم چنین نقش و نفوذ قدرت های ارتجاعی منطقه ای است. هر چند که در چند ماه اخیر به نقش امارات متحد عربی در حمایت از شبه نظامیان « نیروی پشتیبانی سریع» و ارسال پول و اسلحه به آن ها اشاره شده است اما نقش دیگر قدرت ها کمتر مورد توجه قرار گرفته است و یا پنهان مانده است. همان گونه که ذکر شد از ابتدای قرن نوزدهم مصر نفوذ پرقدرتی در سودان داشته اما در چند دهه گذشته با تغییر و تحولات در موقعیت اقتصادی برخی از کشورهای منطقه از جمله امارات متحده عربی و عربستان سعودی و هم چنین تا حدی ترکیه و جمهوری اسلامی نیز تلاش هایی برای نفوذ در سودان انجام داده اند. اما در پشت هر یک از این قدرت های منطقه ای قدرت های امپریالیستی نیز حضور دارند. در حقیقت آن چه که سودان و جنگ های آن در چند دهه گذشته در بر داشته است، نمود و بیانی است از مداخلات و منافع قدرت های خارجی و آنارشی ایجاد شده از طریق جنگ ها و نیاز مبرم هر دو جناح حکومتی به پشتیبانی سیاسی - نظامی و مالی قدرت های خارجی که نتیجه آن نفوذ سیاسی اقتصادی و نظامی این کشور ها و تأثیرات آنها بر تحولات سودان و تحمیل و تداوم جنگ داخلی در ابعادی وسیع تر وخشن تر برای پیشبرد در خدمت به منافع خود بوده است.

عربستان سعودی، مصر و جمهوری اسلامی ایران از فرمانده ارتش سودان حمایت می کنند. در طول جنگ علیه حوثی ها در یمن عربستان سعودی از طریق ژنرال عبدالفتاح برهان و امارات متحده عربی از طریق ژنرال حمیدتی ، تعداد زیادی سرباز به جنگ بر علیه حوثی ها استخدام و برای جنگ به یمن گسیل کردند. قابل توجه است که عبدالفتاح برهان در آن زمان فرماندهی بخش سعودی مزدوران سودانی در یمن را بعهده داشت که به علت خدمات در سرکوب علاوه بر رشوه های سیاسی و مالی که از آن ها بهره مند شد، بعد از برگشت از یمن با حمایت عربستان سعودی به فرماندهی ارتش سودان گمارده شد. هم زمان مناسبات امارات با حمیدتی با تامین سلاح از طریق فرودگاه های«غیر قانونی» در سومالی، تأمین مزدورانی از کلمبیا برای حفاظت از کاروان های حمل سلاح و کمک های مالی و سیاسی و اطلاعاتی ارتقاء یافته است. هم چنین خبرهایی مبنی بر ارسال سلاح در بسته هایی تحت نام «کمک های بشر دوستانه » به « نیروهای پشتیبانی سریع» گزارش شده است. امارات در این مدت از کشوری که دارای هیچ گونه معدن طلا و یا هیچگونه معدنی دیگری نیست به دومین صادر کننده طلا در جهان مبدل شده است. بخش بزرگی از این طلا ها، از سودان قاچاق شده و بصورت آزادانه ای از فرودگاه دبی و یا دیگر فرودگاهها به امارات وارد می شوند. این از طریق به بردگی گرفتن و استثمار کودکانی است که در معادن سودان دفن گشته اند. شرکت «الجنید» متعلق به عشیره حمیدتی بزرگترین صادرکننده طلای سودان و طرف تجاری امارات و تا حدودی روسیه است.

عربستان بعلت کمبود عظیم مراتع کشاورزی و بیابان‌های خشک و امارات بعلت نداشتن زمین، بسیاری از مناطق حاصل خیز سودان را برای مدتهای طولانی با قیمت های بسیار نازل تصاحب کرده اند. فقط یک شرکت خصوصی صعودی بنام دالا ال براکا، ۲ میلیون هکتار زمین برای کشاورزی و صدور آن به عربستان را تصاحب نموده است. عربستان و امارات برای امنیت غذائی به زمین و برای تصاحب آن به آنارشی و جنگ و کشتار در کشور سودان نیاز دارند. آنها زمینهای های مرغوب، نیروی کار ارزان عمدتاً زنان و کودکان را با کمترین مزد مورد استثمارشدید قرار می دهند و آبهای منطقه را به سمت مزارع خود جهت می دهند. سودان تامین کننده امنیت غذایی دیگران است اما خود گرسنه است. این جنگ داخلی بین مردم با حاکمان نیست! این ها جنگ های نیابتی و نتیجه رقابت های جهانی و نیروهای مختلف وابسته و تحت نفوذ آنها است.

بعد از جنگ جهانی دوم بنابر دلایلی از جمله توجه آمریکا و امپریالیست های غربی برای تحولات سودآور در آمریکا جنوبی و مرکزی، شرق آسیا و اهمیت استراتژیک در خاورمیانه توجه کمتری به کشورهای آفریقایی داشتند. بزبانی ساده می توان گفت که شیره جان و مال مردم آفریقا در نتیجه 200 سال استعمار انگلستان و فرانسه کشیده شده بود و در عقب ماندگی محض نگاه داشته شده بودند. در حالی که اروپا به غارت معادن و محصولات کشاورزی آن ادامه می دادند، در همان زمان آفریقا را بحال خود نگاه داشته بودند. این مسئله باعث افزایش جولان قدرت های منطقه ای شد و از طرف دیگر افزایش جنگ های داخلی، افزایش گرسنگی و قحطی های بی شمار همراه با رشد بیماری ها را نتیجه داد.

در اواخر قرن بیستم ، چین به مثابه کشور سرمایه داری که بسرعت در حال صدور سرمایه به کشورهای جنوبی بود، آفریقا را منطقه مناسبی برای گسترش نفوذ خود یافته بود. چین در این سال ها توانسته بود سرمایه گذاری نسبتا عظیمی را در سودان انجام دهد. نفوذ گسترش یابنده چین به مثابه یک کشور امپریالیستی هشداری همراه با نگرانی برای امپریالیست های غربی بود و نیز آغازی برای تلاش های سابوتاژ کننده و همچنین توجه بیشتر به آفریقا برای کنارزدن امپریالیست های رقیب بود. تا جایی که به سیاست های کنونی آمریکا و غرب در مورد سودان برمی گردد، در حالی که تلاش دارند از جنایات و نسل کشی در سودان فاصله بگیرند و حتی این جنایات را محکوم کنند و مقاماتی از جمله حمیدتی را تحریم کنند، اما در تلاشند تا از طریق مصر و عربستان و امارات متحد عربی بر هر دو جناح نفوذ داشته و آن ها را به مثابه ابزاری در دست خود داشته باشند. آن چه مسلم است حمایت های عربستان و مصر به ارتش سودان و امارات به « نیروهای پشتیبانی سریع» بدون رضایت و حمایت امپریالیست های آمریکایی و غرب صورت نمی گیرد. بطور مشخص امارات که نقشی بیشتری در این نسل کشی دارد از متحدین غرب و بویژه آمریکا و از حامیان نسل کشی در غزه نیز بوده است.

امپریالیست های روسی تلاش داشته اند از این خان یغما نیز بی نصیب نمانند. آن ها که احتمال خروج از پایگاه های دریائی و هوائی در سوریه را پیش بینی می کردند، سریعاً با دولت سودان وارد مذاکره شده و قرارداد ۲۵ ساله برای ساخت بندر برای ناوگان دریایی و پرسنل نظامی را امضا نمودند. ژنرال حمیدتی از سال ها قبل با تشکیلات مزدوران واگنر روسی مناسبات نزدیک داشته و در ازای آموزش نظامی طلا به روسیه قاچاق می کند. نتیجه این مناسبات به سفر حمیدتی به مسکو جهت کسب پشتیبانی و مشروعیت سیاسی انجامید.

اما چین امپریالیستی نیز هم چنان به سرمایه گذاری در این منطقه و حفاری نفت و گاز و معادن ادامه می دهد و سوپر تانکرهای چینی نفت و گاز و طلای این کشور را به قیمت بسیار ارزان نیز به تاراج می برند. به همین دلیل هم آمریکا قصد دارد تا با نفوذ بر هر دو جناح آن ها را به میز مذاکره کشانده و با سلطه بر کل دستگاه سیاسی و نظامی در سودان به جنگ با رقبای امپریالیستی بویژه چین رود و دامنه نفوذ آن ها را محدود کند. سلطه امپریالیستی، دخالت نیروهای ارتجاعی منطقه و حکمرانان وابسته، سودان را به سرزمین ستم و استثمار وحشیانه، بی حقوقی و گرسنگی و نسل کشی تبدیل نموده است.

با آن چه که در بالا تشریح شد، شرایط تحمیل گشته بر سودان، یعنی جنگ ها و نسل کشی های مداوم، نتیجه آنارشی و رقابت بین کشورهای قدرتمند امپریالیستی و قدرت های منطقه ای است که در تحلیل نهایی در ارتباط با یکی از قدرت های امپریالیستی از این شرایط نشخوار می کنند. بر دخالت های عظیم کشورهای امپریالیستی و ارتجاع منطقه ای و نوکران بومی و تبدیل آنان به نیروهای نیابتی که کشتارهای وحشیانه و نسل کشی نتیجه آن است، پایانی نیست ،این قانونی آنارشی سرمایه داری است.

مردم سودان تاریخ مبارزاتی غنی بر علیه ارتجاع و امپریالیسم دارند. همین مبارزات مردم بود که سرانجام بر حکومت دیکتاتوری ال بشیر نقطه پایان گذاشت، اما قدرت های بزرگ و ارتجاعی منطقه با جایگزین کردن آن با مرتجعین وابسته به خود نگذاشتند که میوه آن را مردم بچینند. شرایط دهشتناکی بر سودان حاکم است. نیروهای مبارز می توانند از این شرایط و به لب رسیدن جان مردم، با سازماندهی وسیع بویژه از میان زنان و مردان جوان تشنه تغییر، با بررسی تجارت مبارزاتی گذشته خود و غلبه بر کاستی ها و درس گیری ازتجارت مبارزاتی مردم در جهان به مبارزه ای در جهت تغییر ریشه ای این شرایط و تعیین سرنوشت خود، استفاده کنند. این شرایط با مبارزه هدفمند و انقلابی می تواند عوض شود. مبارزه ای که هدف اش سازمان دادن یک انقلاب واقعی و نقطه پایان دادن به جنگ های ارتجاعی و نسل کشی و رهایی توده های ستمدیده باشد.

جمعی از کمونیست های انقلابی – ایران

19 آبان 1404

وبسایت : www.jaka2020.com

ای میل : jaka.ir2020@gmail.com

یک نظر بنویسید

 

نظرات شما

بدون نظر