۱۴۰۴-۰۹-۰۱

اخباروگزارش های کارگری 30 آبان ماه 1404

ازشعله ورکردن آتش جنگ خودداری کنید

جنگ  برای اکثریت اهالی فاجعه آفرین وبرای اقلیت  لاشخوران جنگی ارمغان آور

ننگ ونفرت بر جنگ افروزان وجنایتکاران جنگی

گسترده ترومستحکمترباد همبستگی اکثریت اهالی جامعه بمثابه قربانیان جنگ آمریکا-اسرائیل وایران و جنگ چهل اندی ساله اقلیت درقدرت حکومت اسلامی درايران

- بیانیه‌ی شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران پیرامون حوادث آبان ۱۴۰۱ در ایذه

نام ایذه چون شعله‌ای فروزان در تاریخ ایران می‌درخشد

- خودکشی وجان باختن کارگر سازمان پایانه‌های شهرداری اهوازبدلیل اخراج از کار با 22 سال سابقه کاری

- ادامه کنش های کارگران شرکت مدیریت طرح‌های صنعتی ایران (IPMI) در فاز 14 پارس جنوبی دراعتراض به عدم پرداخت ماه ها حقوق ومصوبه های بون ضمانت اجرایی

- انجمن صنفی معلمان فارس:

اعتصاب پاکبانان و کارگران فضای سبز شهرداری نورآباد ممسنی

- دیداربا پدیدآورنده دانش نامه ی گیلان

- نگرانی خانواده مرتضی صیدی، بهنام مهاجر و میلاد خورشیدطلب از وضعیت عزیزانشان در زندان اوین در پی انتقال به سلول انفرادی

*******

*بیانیه‌ی شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران پیرامون حوادث آبان ۱۴۰۱ در ایذه

نام ایذه چون شعله‌ای فروزان در تاریخ ایران می‌درخشد

در سرزمینی که هر سنگ و هر کوچه هنوز بوی رنج و اندوه می‌دهد نام ایذه چون شعله‌ای فروزان در تاریخ ایران می‌درخشد. شبی که قلب این سرزمین شکست شب بیست‌و‌پنجم آبان هزار و چهارصد و یک، شبی که روشنایی آینده در گلوی تاریکی گرفتار شد و نام کیان پیرفلک کودک نه ساله‌ی ایران چون چراغی مقدس بر بلندای درد ایستاد. کیان تنها یک کودک نبود او آینه‌ی فردایی بود که این سرزمین حقش را داشت؛ فردایی آکنده از آزادی، شرف، رفاه و زندگی معمولی. او نخبه‌ای کوچک بود که هنوز جهان را به نور نگاهش می‌سنجید. اما ایذه آن شب خون گریست و هفت جان عزیز از مردم جدا شدند: آرتین رحمانی، سپهر مقصودی، علی مولایی، میلاد سعیدیان‌جو، رضا شریعتی و اشرف نیکبخت؛ نام‌هایی که هرکدام جهانی از آرزو بودند و در یک شب خاموش شدند. و ایذه از آن لحظه دیگر فقط یک شهر نبود بلکه ندایی شد که وجدان بیدار یک ملت را لرزاند.

اما ریشه‌ی این تاریکی تنها به آن شب ختم نشد. پیش از آن در آبان نود و هشت، در قیام بنزین، هزار و پانصد انسان در یک روز جان باختند، در حالی که خواهان حق ابتدایی زندگی شایسته بودند. در ماهشهر نزدیک به صد نفر در نیزارها کشته شدند و تنها یک انسان زنده ماند: عباس دریس که امروز با حکم اعدام در زندان است و بودن او سندی است بر حقیقتی که خاک این سرزمین فراموش نکرده است.

این چرخه‌ی تلخ ادامه یافت. پس از شب بیست‌و‌پنج آبان، حسین سعیدی، محمود احمدی، حامد سلحشور، دنیا فرهادی، مهدی الماسی، کمر طهماسبی، ابول کورکور، سهراب احمدی، سید مصطفی احمدپور، سعید بویری، ارمین گلزاری، امیرحسین قربانی و صائب سرقلی جان خود را از دست دادند.

در دومین سالگرد تولد آسمانی کیان، پویا مولایی کشته شد و در سومین سالگرد تولد آسمانی کیان، مجاهد کورکور اعدام شد و غمی تازه بر زخم مردم نشست.

پیش از انقلاب ژینا نیز این خاک بارها داغدار شده بود. در اعتراضات انتخابات مجلس دوم اسفندماه سال هشتاد و دو، عباس محمدی نوزده ساله، پیام کرمی دانش‌آموزی که از راه مدرسه به خانه می‌آمد و وفا مولایی جان باختند و مسعود کیانی از دیگر جان‌باختگان آن سال‌های پرالتهاب بود.

در تابستان نود و نه، هادی بهمنی کشته شد و نام او نیز به این سلسله‌ی آزردگی‌ها افزوده شد.

و در میان این نام‌ها نگار کورکور، خواهر دادخواه مجاهد، از فشارهای سنگینی که بر او وارد شد ناچار به ترک وطن شد و زیر بار رنج و اضطرابی که بر او تحمیل شده بود در غربت جان سپرد. نام او نیز بر تارک این تاریخ تلخ می‌درخشد به نشانی از دردهایی که حتی از مرزها نیز عبور می‌کنند.

این متن برای خشونت نیست، این متن برای حقیقت است، برای عدالت است، برای حق ابتدایی انسان برای آزادی، عزت، زندگی آرام و آینده‌ی امن است. ایذه، آبان نود و هشت، ماهشهر، تابستان نود و نه و اعتراضات سال هشتاد و دو و همه‌ی نام‌هایی که از دست دادیم داستان مردمی است که بارها زخم خوردند اما ایستادند چون باور دارند اگر حقیقت گفته شود، اگر نام‌ها پنهان نشوند، اگر وجدان بیدار مردم خاموش نشود، هیچ قدرتی نمی‌تواند آینده‌ی این سرزمین را از آنان بگیرد.

کیان پیرفلک، پویا مولایی، مهدی الماسی، ارتین رحمانی، هادی بهمنی، عباس محمدی، حامد سلحشور، دنیا فرهادی، پیام کرمی، وفا مولایی، مسعود کیانی، محمود احمدی، نگار مجاهد و ابول کورکور، همه‌ی آنان نه فقط نام‌های ثبت‌شده در تاریخ که چراغ راه فردای این سرزمین‌اند؛ چراغ‌هایی که با هیچ گلوله‌ای خاموش نمی‌شوند؛ راهی که از شرف و عزت و انسانیت می‌گذرد، راهی که ملتی تصمیم گرفته اجازه ندهد هیچ کودکی، هیچ جوانی و هیچ انسانی دیگر در سایه‌ی تاریکی از دست برود.

نام همه‌ی آنان یادآور این است که رنجشان بیهوده نیست و وجدان بیدار ما مسئول است صدایشان را زنده نگه دارد تا روزی که حقیقت و عدالت بر این سرزمین حاکم شود و هیچ کودکی دیگر قربانی تاریکی نشود.

*خودکشی وجان باختن کارگر سازمان پایانه‌های شهرداری اهوازبدلیل اخراج از کار با 22 سال سابقه کاری

روزچهارشنبه 28 آبان،یک کارگر 45 ساله سازمان پایانه‌های شهرداری اهواز بنام احمد آل‌خمیس ساکن منطقه کوت‌عبدالله اهوازبدلیل اخراج از کار با 22 سال سابقه کاری با خودکشی به زندگی خود پایان داد.

 

به گزارش منابع خبری محلی،این کارگر جان باخته پیش‌تر به دلیل جدایی از همسر و ناتوانی در پرداخت مهریه، حدود 10 ماه را در زندان سپری کرده بود. پس از آزادی، هر روز مقابل درِ سازمان یانه‌ها های شهرداری اهواز حاضر می‌شد و حتی شب‌ها را همان‌جا می‌خوابید تا شاید بتواند به کار بازگردد، اما هیچ پاسخی از مسئولان دریافت نکرد و در بلاتکلیفی کامل ماند.

*ادامه کنش های کارگران شرکت مدیریت طرح‌های صنعتی ایران (IPMI) در فاز 14 پارس جنوبی دراعتراض به عدم پرداخت ماه ها حقوق ومصوبه های بون ضمانت اجرایی

روز جمعه 30 آبان، کارگران شرکت مدیریت طرح‌های صنعتی ایران (IPMI) در فاز 14 پارس جنوبی ازادمه کنش هایشان دراعتراض به عدم پرداخت ماه ها حقوق ومصوبه های بون ضمانت اجرایی خبردادند.

یکی از کارگران شرکت مدیریت طرح‌های صنعتی ایران (IPMI) در فاز 14 پارس جنوبی به خبرنگاررسانه ای گفت: ماه‌هاست با تأخیرهای مکرر و غیرقانونی در پرداخت حقوق خود دست‌وپنجه نرم می‌کنند؛ موضوعی که به گفته آنان، برخلاف مواد 37 و41 قانون کار بوده و مشکلات جدی معیشتی برایشان ایجاد کرده است.

وی با اشاره به برگزاری جلسه رسمی کمیسیون کارگری در تاریخ 18 تیر سال جاری در فرمانداری،ادامه داد: در این جلسه نهادهای نظارتی از جمله دادستانی، پلیس امنیت اطلاعات سپاه، فرمانداری و اداره کار حضور داشتند و مصوبه‌ای الزام‌آور صادر شد که بر اساس آن، کارفرما مکلف به پرداخت فوری دو ماه حقوق معوقه، تسویه مطالبات سال 1403، پرداخت حقوق‌های باقی‌مانده سال 1404 و همچنین پایبندی به پرداخت منظم ماهانه حقوق‌ها شد.

وی با بیان اینکه اجرای این مصوبه تنها به پرداخت حقوق ماه پنجم محدود شده است، خاطرنشان کردند: از نیمه مرداد تاکنون هیچ‌گونه حقوق، مزایا یا مطالبات معوقه‌ای به حساب کارگران واریز نشده و مدیران شرکت پاسخی در این‌باره ارائه نمی‌کنند.

وی ادامه داد: تداوم این وضعیت مصداق ترک فعل اداری، نقض مصوبات رسمی و بی‌توجهی به قانون کار است و کارگران را در وضعیت بلاتکلیفی و فشار شدید اقتصادی قرار داده است.

وی با تأکید بر حقوق قانونی خود، مطالبات رسمی‌شان را شامل پرداخت فوری تمامی معوقات از نیمه مرداد تاکنون، اجرای کامل مصوبه 18 تیر1404، الزام کارفرما به رعایت ماده 37 قانون کار، ارائه توضیحات شفاف از سوی مدیران شرکت و ورود مجدد و جدی نهادهای نظارتی عنوان کردند.

یادآوری:دومین روز اعتصاب کارگران شرکت مدیریت طرح‌های صنعتی درتهران وکنگان دراعتراض به عدم پرداخت 3 ماه حقوق

روز دوشنبه 19 خرداد برای دومین روز متوالی+، کارگران شرکت مدیریت طرح‌های صنعتی درتهران وکنگان به اعتصابشان دراعتراض به عدم پرداخت 3 ماه حقوق،ادامه دادند.

+اعتصاب وتجمع صدها کارگر شرکت مدیریت طرح‌های صنعتی درتهران وکنگان دراعتراض به عدم پرداخت 3 ماه حقوق

روزیکشنبه 18 خرداد،خبر اعتصاب وتجمع صدها کارگر شرکت مدیریت طرح‌های صنعتی وابسته به سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران (ایدرو) و زیرمجموعه وزارت صنعت، معدن و تجارت (صمت) دردفترکزی شرکت درسعادت آباد تهران وسایت کنگان دراعتراض به عدم پرداخت 3 ماه حقوق،درشبکه های اجتماعی منتشرشد.

برپایه این گزارش،این شرکت که به‌عنوان پیمانکار رسمی وزارت نفت در پروژه‌های کلان صنعتی و انرژی کشور فعالیت دارد، حقوق بیش از 700 کارگرش(300نفر در تهران و 400نفر در کنگان) را از تاریخ 15اسفند سال گذشته تاکنون پرداخت نکرده است.

*انجمن صنفی معلمان فارس:

اعتصاب پاکبانان و کارگران فضای سبز شهرداری نورآباد ممسنی

اعتصاب پاکبانان و کارگران فضای سبز شهرداری نورآباد ممسنی بار دیگر وارد مرحله تازه‌ای شده است؛ این چندمین بار است که کارگران خدمات شهری در این شهر به اعتصاب دست می‌زنند، اما همچنان هیچ مسئولی پاسخگو نیست. پیمانکار خدمات شهری بدون کمترین نگرانی از قانون، همچنان یکه‌تاز رفتارهای بی‌رحمانه است: تهدید به اخراج، کسر خودسرانه حقوق و پرداخت دیرهنگام دستمزد و مزایا، به امری عادی در مناسبات کاری این مجموعه تبدیل شده است.

در واقع این کارگران به‌معنای واقعی کلمه در قرن بیست و یکم در بند یک سیستم برده‌داری گرفتار شده‌اند. شهرداری با برون‌سپاری خدمات حیاتی شهری، این نیروهای زحمتکش را به دست پیمانکارانی سپرده که در سایه روابط فامیلی، مالی و شبکه‌های فساد گسترده در ساختارهای حکومتی ، عملاً از هرگونه نظارت مصون هستند. قراردادهای یک‌طرفه و ظالمانه بدون ترس از پیگیری قانونی بر کارگران تحمیل می‌شود، و اداره کار به عنوان مرجع در برابر این تخلفات آشکار نه‌تنها سکوت می‌کند بلکه عملاً به بخشی از سازوکار سرکوب تبدیل شده است.

کارگران هیچ پناهی ندارند؛ نه اتحادیه مستقل، نه سازوکار شکایت مؤثر، نه رسانه‌ای که از رنج بی‌پایان آنان دفاع کند. فشار اقتصادی کمرشکن و هزینه‌های روزمره، آنان را در وضعیتی قرار داده که حتی اگر ماه‌ها حقوق‌شان پرداخت نشود، امکان ترک کار و یافتن شغل جایگزین ندارند. این همان شکل آشکار بردگی در ساختار نظام است.

اعتصاب کارگران نورآباد ممسنی تنها یک اعتراض صنفی نیست، هشداری است به وجدان عمومی جامعه که بداند چگونه یک سیستم ناکارآمد ، با واگذاری‌های ساختگی و قراردادهای استثماری، نیروهای کارگری را به بردگانی بی‌صدا تبدیل کرده است.

*دیداربا پدیدآورنده دانش نامه ی گیلان

 

کارگروه  فرهنگی کانون صنفی فرهنگیان گیلان در نظر دارد پژوهندگان و شخصیت های فرهنگی ،علمی،مدنی و صنفی گیلان را  به نسل های جوانتر و جامعه ی فرهنگیان معرفی نماید.

در پیگیری این اهداف عصر چهارشنبه۱۴۰۴/۸/۲۸ به دیدار پدیدآورنده «دانش نامه ی گیلان» - که جلد پنجم آن نیز آماده ی انتشار است ـ جناب کریم مولاوردی خانی  از اعضای سابق هیات مدیره کانون صنفی فرهنگیان گیلان نائل آمدیم.

کریم مولاوردی خانی،در چهارم امرداد سال یکهزار و سیصد و بیست و نه خورشیدی ،در محله ی قدیمی نفته انبار(انبار نفت خباز رشت)دیده به جهان گشود. وی دانش آموحته ی دانش سرای عالی تهران(دانشگاه تربیت معلم) در رشته ی زبان و ادبیات فارسی است. او پس از سال ها دبیری در رشته های زبان و ادبیات فارسی وهنر خوش نویسی،در دبیرستان های تهران و گیلان ،در سال۱۳۸۰ بازنشسته شد. تخلص شعری وی«مولا» و نام هنری اش«سیفی»است.

آثار چاب شده:

۱-واگردان(دفتری از شعرهای گیلیکی)-۱۳۷۹

۲-باستان شناسی واژه های گیلان -۱۳۹۰ ناشر  پورشاد

آثار چاپ نشده:

۱-احوال و آثار خوش نویسان گیلان(از آغاز تا امروز)

۲-نامه ی سیاست سیاست نامه(نقدی بر سیاست نامه ی نظام الملک)

۳-ترجمه ی المستجاد من فعالات الاجواد

۴-تصحیح دیوان فارسی رایج تبریزی

۵-آموزش خط نستعلیق (برای نو آموزان)

۶-سؤرخه گول(گل سرخ) از دوبیتی های گیلکی

۷-از دریا تا کویر،از کویر تا دریا-(دفتری از شعرهای فارسی)

۹-مثل های سایره در مثنوی مولوی

۱۰-مثل های گیلکی و تطبیق آن با مثل های فارسی و عربی

۱۱-از کودتا تا انقلاب (نگاهی به شعرهای گیلکی،از سال۱۳۳۲ تا ۱۳۵۷)

۱۲-چند مقاله

برای آقای کریم مولاوردی خانی توفیق و سلامتی آرزومندیم

کانون صنفی فرهنگیان گیلان ۱۴۰۴/۸/۲۸

*نگرانی خانواده مرتضی صیدی، بهنام مهاجر و میلاد خورشیدطلب از وضعیت عزیزانشان در زندان اوین در پی انتقال به سلول انفرادی

با گذشت ۶ روز از انتقال فعال کارگری مرتضی صیدی، بهنام مهاجر و میلاد خورشید طلب به سلول انفرادی، آنان هنوز به بند عمومی منتقل نشده اند و خانواده هایشان نگران وضعیت عزیزان خود هستند.

این سه زندانی محبوس در زندان اوین در پی اعتراض به موج اعدامها و ورود نیروهای گارد به بند هفت که با هدف انتقال زندانی محکوم به اعدام احسان افرشته انجام شد و به درگیری میان زندانیان و مسئولان زندان منجر شد؛ روز یکشنبه ۲۰ آبان به سلول انفرادی منتقل شدند.

زهرا صادقی؛همسر فعال کارگری مرتضی صیدی در این باره در صفحه اینستاگرام خود نوشته است: "درحالی‌که موج‌های اعتراضی از میانه‌ی جامعه تا زندان برای متوقف کردن حکم غیرانسانی اعدام برخاسته‌اند، درحالی‌که همه‌ی آزادی‌خواهان برای آزادی زندانیان سیاسی تلاش می‌کنند، و درحالی‌که من و تیام انتظار داشتیم که با نزدیک شدن به پایان مدت حبس ظالمانه‌ی «مرتضی صیدی»، هرچه زودتر آزادیش را از بند اسارت ببینیم، مرتضی و چند تن از زندانیان سیاسی دیگر را به جرم اعتراض به اعدام هم‌بندی خود، به سلول‌های انفرادی منتقل کرده‌اند.

زندان در زندان، شرایطی است که بر مرتضی و بر سایر زندانیان معترض به قتل عمد دولتی تحمیل شده است.

"مگر می‌شود که غم نان خود و هم طبقه‌ای‌های خود را داشته باشی، ولی علیه بی‌حقوقی کارگران تلاش نکنی؟! مگر می‌شود آزادی‌خواه بود، و برای زندگی و حق زنده بودن انسان‌ها مبارزه نکرد؟! جای امثال مرتضی و هم‌بندی‌های او زندان نیست و همچنین گرفتن جان انسان‌ها ولو بزهکار و غیرسیاسی عملی غیر انسانی است، که هر فرد عدالت‌خواه و آزاده را به تحرک وامی‌دارد."

اتحادیه آزاد کارگران ایران

akhbarkargari2468@gmail.com

یک نظر بنویسید

 

نظرات شما

بدون نظر