جمعی از کمونیست های انقلابی - ایران به مناسبت 16 آذر روز دانشجو
جنبش دانشجویی و نقشی که در اوضاع خطیر کنونی می تواند ایفا نماید
نیکسون به مثابه نماینده کودتاگران امپریالیستی ۳ ماه بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ وارد ایران شد. هدف کودتاگران جشن کودتا و تحکیم رژیم شاه برای حفاظت از منافع امپریالیستهای غربی بویژه آمریکا بود. روشنفکران جامعه با وجود شرایط امنیتی سخت، حاضر نشدند صرفا به نظاره گر جشن «فاتحان» و کودتاگران تبدیل شوند. دانشگاه تهران به محل تمرکز تضادها مبدل گشت. ارتجاع از وحشت گسترش مبارزات به خارج از محیط دانشگاه، روز ۱۶ آذر به دانشگاه تهران مسلحانه یورش نمود. در این یورش سبعانه ۳ تن از دانشجویان، قندچی ، بزرگ نیا، شریعت رضوی، جانباختند تا نهال جنبش دانشجویی را آبیاری کنند. همچنین صدها نفر دیگر زخمی و بسیاری زندانی و شکنجه شدند. ۱۶ آذر، روز مبارزه خونین بر علیه ارتجاع و امپریالیسم، «روز دانشجو» نام گرفت و نام دانشجو با شورش بر علیه هر آنچه ارتجاعی است، ادغام گشت و مردم نیز دانشگاهها را بمثابه مراکز کسب آگاهی، پشتوانه مبارزاتی و مبارزه برای ارتقای درکها و چگونگی تغییر شرایط و انقلاب می نگریستند. همزمان دانشگاهها به مراکز آگاهی و تعهد و تولید کننده انقلابیونی تبدیل شد که در عمل خواسته های انقلابی مردم را فریاد می زدند. 16 آذر مبدا مهمی برای مبارزات جنبش دانشجویی شد و دانشگاه یکی از سنگرهای مهم مبارزاتی علیه رژیم ارتجاعی شاه تا سرنگونی اش باقی ماند و در این مسیر، دانشجویان نقش بسیار مهمی در سرنگونی ارتجاع شاهنشاهی ایفاء کردند.
با بروی کار آورده شدن جمهوری اسلامی دانشگاه ها به مراکز مهمی برای مبارزه بر علیه رژیم اسلامی مبدل شدند. محیط های اطراف دانشگاه ها مراکز مهم مباحثات سیاسی-ایدئولوژیک جنبش چپ و کمونیستی و تقویت کننده این جنبش شد. مردم در اطراف دانشگاهها ودر کنار میزهای کتاب و بحث های سیاسی داغ جمع می شدند و این آگاهی را به مراکز کار و محیط های زندگی خود می بردند. گرایش به کار جمعی و متشکل شدن و مبارزه برای انقلاب در سازمانهای سیاسی چپ بسیار پر قدرت تر شد. دانشگاهها تبدیل به صدای کارگران، زحمتکشان،کشاورزان، ملیت ها،زنان و..شدند. جمهوری اسلامی که از همان ابتدا و حتی قبل از غصب قدرت سیاسی، دانشگاهها و اساسا علم را بمثابه مشکل اساسی جامعه به حساب می آورد راهی جز سرکوب دانشگاهها در مقابل خود ندید. وجود چنین اوضاعی برای رژیم قابل قبول نبود و سرانجام با اقدام ارتجاعی تحت نام «انقلاب فرهنگی» به سرکوب خونین دانشگاهها و تعطیلی آن به بیش از دو سال اقدام نمود. اما صرفا سرکوب امنیتی قادر نبود این جنبش را کنار بزند. همزمان قتل عام های سالهای ۶۰-۶۷ از انقلابیون، روشنفکران و کمونیستها که بخش مهمی از آنها را دانشجویان تشکیل می دادند، بار سرکوبهای سیاسی- امنیتی را سنگین تر نمود و به ارتباط فکری و تجارب نسل گذشته با نسل نوین ضربات سنگین وارد نمود. در دهه های 70 و 80 ، همزمان با تبدیل تحصیل و آموزش به تجارت، اکثریت عظیم جامعه را از ورود به دانشگاها محروم ساخت و تلاش نمود رابطه سیاسی بین توده ها و دانشگاه ها را قطع نماید. همزمان با باز گذاشتن درها برای اشاعه ایده های پسامدرنیستی و محور مقاومتی که تماما در خدمت به نظام حاکم بودند، ضربات مهمی به رشد خط انقلابی و کمونیستی وارد شد. همزمان ارتجاع بین المللی و اسلامی همه جانبه تلاش نمودند تا دستاوردها و پیشرویهای عظیم انقلابات کمونیستی جهان مانند کمون پاریس، و همچنین انقلاباتی که به تشکیل اتحاد جماهیر شوروی و چین سوسیالیستی انجامید را وارونه نموده و نسلهای نوین را از این دستاوردهای عظیم کمونیستی در تغییر جهان برای رهائی کل بشریت محروم سازند. زیر ارتجاع بین المللی بخوبی آگاه بود که نه تنها برخورداری از این تجارب که گنجینه ای عظیم و حیاتی برای کل بشریت است بلکه جمعبندی علل شکست این تلاشهای انقلابی پرولتاریا برای ادامه راه رهایی بشراهمیت حیاتی دارد. در نتیجه مرتجعین بین المللی و اسلامی همزمان از تلاش برای محروم کردن نسل جوان از این تجارب و جمعبندی های آن درنگ نکردند و جمهوری اسلامی بخشی از کارزار بین المللی امپریالیست ها علیه کمونیسم و کمونیست ها شد.
علیرغم تلاشها برای سرکوب کامل جنبش دانشجویی، اما این جنبش پس از ضرباتی که در نتیجه ارتجاع فرهنگی خمینی متحمل شد پس از یک دوران افت دوباره سر بلند کرد و نقش مهم و ویژه ای در خیزش های مهم از جمله خیزش دانشگاه در سال 78 و همچنین خیزش های 88 ، ۹۶ و ۹۸ و جنبش« زن ، زندگی، آزادی» ایفا نمود. شعار فوق العاده مهم « اصلاح طلب، اصول گرا دیگر تمومه ماجرا» اولین بار در دانشگاه فریاد زده شد. اما جنبش دانشجویی علیرغم نقش مهمی که در این جنبش ها ایفا نمود همچنان از عدم ارتباط ارگانیک با تجارب انقلابی گذشته رنج می برد و همچنین به خاطر اشکالات و ضعف های جنبش چپ و کمونیستی نتوانسته است نقش کامل خود را بازیابد و با سرکوبهای ممتد جمهوری اسلامی همراه بوده است.
جوانان و دانشجویان وظیفه دارند که هر چه عمیق تر اوضاع جامعه را شکافته و با ستم دیده ترین آنان متحد گشته و پیشروان آنان برای مباررزه در امر رهایی توده ها از زنجیر های ستم واستثمار خود را با پیشرفته ترین علم انقلاب: انقلاب پرولتری مسلح کنند. شرط متحد کردن ستم دیدگان کشور متحد شدن جوانان، روشنفکران و دانشجویان بمثابه پژوهشگران علمی در مسیر شناخت در جهت تغییرات اجتماعی برای رهایی بشریت است. این وظیفه عاجل،پروسه ای پرچالش،خلاق و شرط پیروزی است. حال که آلترناتیوهای امپریالیستی غیر پرولتری و نقش مخرب آنها در جنبش ها و از جمله جنبش دانشجویی در دوره های اخیر در حال افشاشدن بیشتر می باشند، مبارزه برای آلترناتیو پرولتری به وظیفه بسیار عاجل ،بویژه با در نظر گرفتن اوضاع پر خطر کنونی جهان، تبدیل گشته است. نیاز است که جنبش کمونیستی تلاشهای خود را صد چندان کرده و در به انجام رساندن این وظیفه خطیر، اما واقعی و قابل دسترسی، تلاش هایش را بیشتر کند.
جمعی از کمونیست های انقلابی - ایران
16 آذر 1404