۱۴۰۴-۰۹-۲۳
رحمان حسین زاده

خروش کارگران پیمانکاری

 

سخنی با فعالین جنبش کارگری


 

خروش کارگران پیمانکاری در هیجدهم آذر در عسلویه و پارس جنوبی و روز بعد نوزدهم آذر اجتماع بزرگ کارگران پیمانکاری نفت و گاز و برق از شهرهای مختلف در مقابل مجلس اسلامی، هر دو بزرگ و امید بخش بودند. بار دیگر سرها به طرف ظرفیت و پتانسیل تعیین کننده جنبش کارگری برگشت. خواسته های برحق کارگران و مهمترین آنها "حذف شرکتهای پیمانی" و "کاربرابر، مزد برابر" با صدای رسا سرداده شد. به سازماندهندگان و شرکت کنندگان این دو حرکت بزرگ باید درود فرستاد.


 

تا همینجا این دو حرکت پشت سر هم و عظیم کارگری چند درس تجربه شده و مهم را یادوری میکند:


 

اولأ- نشان داد، تناسب قوای بشدت نامساعد و محدودیتها و فشارها و سرکوبگری و بازداشت و زندان و اعدام جمهوری اسلامی پاسخ خواستهای برحق کارگران و مردم و مانع گسترش جنبش اعتراض کارگری و توده ای و اجتماعی در جامعه نیست. جمهوری اسلامی بیش از پیش زیر فشار جنبشهای اعتراضی است. ثانیأ- همبستگی و اتحاد کارگران پیمانی فازهای مختلف در عسلویه و پارس جنوبی و مهمتر حرکت متحدانه و هماهنگ کارگران پیمانی نفت و گاز(ارکان ثالث) از شهرهای مختلف به طرف تهران و اجتماع بزرگ در مقابل مجلس اسلامی توانایی بالایی از اتحاد و همبستگی و سازماندهی را در خود داشت. این حرکت به وضوح ابتکارات قابل تحسین رهبران و فعالین پیشرو کارگران را نشان میدهد. ثالثأ- اجتماع کوبنده کارگران، با شعار "توپ، تانک، فشفشه، پیمان کار باید حذف بشه"، مجلس اسلامی یکی از سه بازوی قدرت حکومت هار اسلامی را به لرزه درآورد. هر دو بخش این شعار معنای مهمی دارند. از جمله به مزدوران "مجلس نشین" و کل حکومت فهماندند، "تانک و توپ" و سرکوبگری با عزم و اراده متحد و سازمانیافته جنبش کارگری و دیگر جنبشهای اعتراضی روبرو است و به شکست کشانده میشود. و "حذف پیمانکار" یعنی حذف یکی از اهرمهای تحمیل شدیدترین شرایط کار ارزان و زندگی چندبار زیر خط فقر، یعنی برچیدن یکی از ستونهای محکم سودآوری نجومی سرمایه داران و حکومت سرمایه در ایران در دستور کار جنبش کارگری است.


 

اعتراضات کارگری روزهای هیجدهم و نوزدهم آذر در فضای احیا و گسترش دوباره مبارزات کارگری و توده ای بعد از جنگ دوازده روزه یکبار دیگر جنبش کارگری را در رأس تحول مبارزاتی جامعه قرار میدهد. بعد از توقف کلیه اعتراضات در جنگ دوازده روزه و مقطع کوتاهی بعد از آن، بار دیگر حرکتهای اعتراضی بخشهای حق طلب جامعه به صحنه برگشتند. خروش اعتراض کارگری اخیر جهشی امید بخش در تکامل اعتصابات و اعتراضات کارگری و اجتماعی چند ماهه اخیر است.


 

در جامعه ملتهب سیاسی ایران، جنبشهای اعتصابی و اعتراضی جاری تأثیرات مهمی بر امروز و آینده روند تحولات مبارزاتی و انقلابی بجای گذاشته و میگذارند. جمهوری اسلامی را در تنگنا قرار داده و سران جنایتکار آن با کابوس پایان عمر دست و پنجه نرم میکنند. آنها از ترس غول به میدان آمده جنبش کارگری و جنبشهای اجتماعی رادیکال حتی جرأت سازش و تسلیم شدن در مقابل رقبای فاشیست چون دولت آمریکا و همپالگیهایش را ندارند. میترسند با برجسته شدن ضعف و زبونی شان، کارگر و مردم بیدار شده از روی جسد پوسیده جمهوری اسلامی رد شوند.


 

اعتصابات و اعتراضات قدرتمند جاری امید و اتکا به قدرت مهم جنبش کارگری و دیگر جنبشهای اجتماعی رادیکال را برای تعیین تکلیف قطعی با نظم حاکم و جمهوری اسلامی نشان میدهد. نوید خیزش انقلابی مجدد را برجسته میکند. همین جا مسئله محوری برای جنبش کارگری و رهبران و پیشروان آن رفتن به استقبال این وضعیت و تلاش برای ایفای نقش رهبری طبقه کارگر در خیزش انقلابی مجدد است.


 

طبقه کارگر و جنبش کارگری به طور کلی و همه آحاد آن با هم نقش رهبری را به عهده نمیگیرند، اینکار رهبران و فعالین آگاه است. چنانکه استبداد و اختناق اجازه میداد، در یک تناسب قوای نرمال، رهبران و فعالین و بخش پیشرو جنبش کارگری با متشکل شدن در تحزب کمونیستی و تشکلهای توده ای خود وظیفه هدایت و رهبری تحول انقلابی را به سرانجام میرساندند. مسئله اینست در شرایطی که حکومت سرکوبگر اسلامی فعلأ و در این مرحله امکان ابراز وجود متحزب و متشکل را از رهبران و فعالین سوسیالیست در داخل کشور گرفته است، به چه نحوی باید خلأ رهبری کارگری را پر کرد. به نظرم در این شرایط شبکه رهبران و فعالین کارگری سوسیالیست به هم بافته و متحد نقش تعیین کننده ای در رهبری و هدایت مبارزات در حال و آینده به عهده دارند. شبکه رهبران آگاه و مبتکری که همگام با هم هر لحظه اوضاع و پیچ و خم مبارزاتی را در نظر دارند. شعارها و تاکتیکها و اقدامات مبارزاتی مؤثر را ارائه میدهند. حول آنها بیشترین اتحاد مبارزاتی را در اعتصابات و اعتراضات از سطح یک کارخانه و فراتر از آن در سطح منطقه واستان و سراسر کشور به وجود میاورند.


 

مسئله تعیین کننده دیگر ایجاد همبستگی و همکاری شبکه رهبران و پیشروان کارگری با شبکه رهبران و فعالین مبارزات توده ای و جنبشهای اعتراضی دیگر حاضر در صحنه از جمله جنبش بازنشستگان، فرهنگیان و معلمان، جنبش زنان و علیه حجاب و جنبش دانشجویی و رانندگان و پرستاران و مردم معترض در محلات و شهرها است. باید کاری کرد حول خواستها و تاکتیکهای مبارزاتی مشترک جنبش کارگری و جنبش توده ای به عنوان پیکره و پتانسیل واحد در مقابل جمهوری اسلامی قد علم کنند.


 

به علاوه نبردکنان و در دل مبارزات جاری، با هر قدم تغییر تناسب قوا، اتحادمان را در ایجاد تشکل توده ای تجسم بخشیم. به نظر ما سازماندهی مجامع عمومی، شوراها و دیگر تشکلهای توده ای بخش مؤثر و تکمیل کننده حرکت مبارزاتی قدرتمند ما در راستای تعیین تکلیف قطعی با جمهوری اسلامی و بورژوازی است. جنبش کارگری و توده ای با اتکا به شوراها، به عنوان آلترناتیو شورایی در مقابل جمهوری اسلامی و در تقابل با آلترناتیوهای ارتجاعی اپوزیسیون بورژوایی باید در صحنه سیاست ابراز وجود کند. اوضاع سیاسی ایران و رفتنی بودن جمهوری اسلامی صورت مسئله جابجایی قدرت سیاسی را به مسئله روز تبدیل کرده است. راست پروغربی تا مغز استخوان ضد مردم به جنگ ارتجاعی آمریکا و اسرائیل و پیامدهای مصیبت بار تحریم اقتصادی و فروپاشی شیرازه جامعه به روند ارتجاعی جابجایی قدرت از بالا در قالب "استحاله" یا "رژیم چنج" و فروپاشی و تحمیل "سناریو سیاه" امید بسته اند. این روند تمامأ ضد مردمی و ضد انسانی است. یکی از وظایف آلترناتیو شورایی ما خنثی کردن این روند ضد جامعه و ضد انسانی و به شکست کشاندن آن است.


 

سخن آخر، جامعه ایران در آستانه تحول بزرگی است. جنبش کارگری و کمونیستی به عنوان ستون محکم آلترناتیو شورایی و سوسیالیستی به مثابه نیروی فعاله هدایت روند انقلابی جاری برای ساقط کردن بورژوازی و سرنگونی جمهوری اسلامی در بوته آزمایش هستیم. فرصت را دریابیم و از دست ندهیم.


 

دوازدهم دسامبر ۲۰۲۵ 

یک نظر بنویسید

 

نظرات شما

بدون نظر